گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نمونه
جلد بیست و ششم
85 ) سوره بروج این سوره در مکه نازل شده و داراي 22 آیه است )
اشاره
ص : 323
محتواي سوره و فضیلت آن
مؤمنان در مکه مخصوصا در آغاز دعوت پیامبر ص سخت در رنج و فشار بودند،و دائما از طرف دشمنان شکنجه هاي روحی
و جسمی می شدند تا از ایمان خود بازگردند،گروهی مقاومت کرده،و بعضی از افراد ضعیف تسلیم می شدند، و بازمی
گشتند.
با توجه به اینکه این سوره از سوره هاي مکی است چنین به نظر می رسد که هدف اصلی تقویت روحیه مؤمنان در برابر این
جریان و تشویق آنان به پایمردي و استقامت است.
و در همین رابطه در این سوره داستان"اصحاب اخدود"را نقل می کند، همانها که خندقها کندند و آتشهاي عظیمی در آن
افروختند،و مؤمنان را تهدید به شکنجه با آتش کردند،گروهی را زنده زنده در آتش سوزاندند،اما آنها از ایمانشان
بازنگشتند.
در قسمت دیگري از این سوره کافرانی را که مؤمنان را تحت فشار قرار می دهند سخت مورد حمله قرار داده و آنها را به
عذاب سوزان جهنم تهدید می کند،در حالی که مؤمنان را بشارت به باغهاي پرنعمت بهشتی می دهد.
در مقطع بعد آنها را به گذشته تاریخ بازمی گرداند،و داستان فرعون و ثمود و اقوام زورمند و گردنکش را در برابر
دیدگانشان مجسم می سازد که چگونه در مقابل فرمان عذاب الهی به زانو درآمدند و نابود شدند،تا کفار مکه که نسبت به
آنها قدرت ناچیزي داشتند حساب خود را بکنند،و هم مایه تسلی خاطر پیامبر ص و مؤمنان بوده باشد.
و در آخرین مقطع سوره اشاره به عظمت قرآن مجید و اهمیت فوق العاده
ص : 324
این وحی الهی می کند،و سوره را با آن پایان می دهد.
رویهمرفته این سوره،سوره استقامت و پایمردي و شکیبایی در برابر فشارهایی است که از ظالمان و مستکبران بر مؤمنان وارد
می شود،و در لابلاي آیات آن وعده نصرت الهی نهفته است.
نامگذاري این سوره به سوره"بروج"به تناسب سوگندي است که در آیه اول آمده است.
در فضیلت این سوره همین بس که در حدیثی از پیغمبر اکرم ص می خوانیم:
اللّ من الاجر بعدد کل من اجتمع فی جمعه و کل من اجتمع یوم عرفه عشر حسنات،و قراءتها تنجی
􀀀
من قرأ هذه السوره اعطاه ه
من المخاوف و الشدائد:
"هر کس این سوره را بخواند خداوند به تعداد تمام کسانی که در نماز جمعه اجتماع می کنند،و تمام کسانی که روز عرفه(در
.( عرفات)جمع می شوند،ده حسنه به او می دهد،و تلاوت آن انسان را از ترسها و شدائد رهایی می بخشد" ( 1
شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ "روز جمعه و روز عرفه است،و نیز با توجه به اینکه سوره حکایت 􀀀 با توجه به اینکه یکی از تفسیرهاي آیه" وَ
از مقاومت شدید مؤمنان پیشین در برابر شدائد و فشارها می کند،تناسب این پاداشها با محتواي سوره روشن می شود،و در
ضمن نشان می دهد که اینهمه اجر و پاداش از آن کسانی است که آن را بخوانند و در آن بیندیشند و سپس عمل کنند.
ص : 325
. 1) "تفسیر برهان"جلد 4 صفحه 445 -1
سوره بروج
[ [سوره البروج ( 85 ): آیات 1 تا 9
اشاره
حابُ اَلْأُخْدُودِ 􀀀 شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ ( 3) قُتِلَ أَصْ 􀀀 ذاتِ اَلْبُرُوجِ ( 1) وَ اَلْیَوْمِ اَلْمَوْعُودِ ( 2) وَ 􀀀 ماءِ 􀀀 وَ اَلسَّ ;lt;br/gt منِ اَلرَّحِیمِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
بِاللّ
􀀀
إِلاّ أَنْ یُؤْمِنُوا هِ
􀀀
ا نَقَمُوا مِنْهُمْ 􀀀 ا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ ( 7) وَ م 􀀀 ی م 􀀀 ا قُعُودٌ ( 6) وَ هُمْ عَل 􀀀 ذاتِ اَلْوَقُودِ ( 5) إِذْ هُمْ عَلَیْه 􀀀 اَلنّ
ارِ 􀀀 4) )
( ی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ ( 9 􀀀 اَللّ عَل
􀀀
اتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ هُ 􀀀 ماو 􀀀 اَلْعَزِیزِ اَلْحَمِیدِ ( 8) اَلَّذِي لَهُ مُلْکُ اَلسَّ
ص : 326
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده مهربان 1-سوگند به آسمان که داراي برجهاي بسیار است.
-2 و سوگند به آن روز موعود.
-3 و"شاهد"و"مشهود"("شاهد"پیامبر و گواهان اعمال و"مشهود"اعمال امت است).
-4 مرگ و عذاب بر شکنجه گران صاحب گودال(آتش)باد.
-5 گودالهایی پر از آتش شعله ور.
-6 هنگامی که در کنار آن نشسته بودند.
-7 و آنچه را نسبت به مؤمنان انجام می دادند(با خونسردي)تماشا می کردند! 8-هیچ ایرادي بر آنها(مؤمنان)نداشتند جز اینکه
به خداوند عزیز و حمید ایمان آورده بودند.
-9 همان خدایی که حکومت آسمانها و زمین از آن او است و بر همه چیز گواه است.
تفسیر:
مؤمنان در برابر کوره هاي آدم سوزي!
می دانیم مسلمانان مکه در آغاز سخت در فشار بودند،و دشمنان هر گونه شکنجه را در باره آنان روا می داشتند،و همانگونه
که در شرح محتواي سوره گفتیم هدف از نزول این سوره هشداري است به این شکنجه گران که سرنوشت اقوام مشابه خود را
در گذشته تاریخ به خاطر بیاورند،و از سوي دیگر تسلی و دلداري و تقویت روحیه مؤمنان نخستین است و درسی است براي
همه مسلمانان در طول تاریخ.
ذاتِ الْبُرُوجِ ). 􀀀 ماءِ 􀀀 نخست می فرماید:"سوگند به آسمان که داراي برجهاي بسیار است" ( وَ السَّ
ص : 327
"بروج"جمع"برج"در اصل به معنی قصر است،و بعضی آن را به معنی "شیء ظاهر و آشکار"می دانند،و نامگذاري قصرها و
عمارتهاي بلند و مرتفع را به این نام به خاطر وضوح و ظهورشان دانسته اند،به همین جهت قسمت مخصوصی از دیوار اطراف
شهر یا محل اجتماع لشکر که بروز و ظهور خاصی دارد"برج" نامیده می شود،و هنگامی که زن زینت خود را آشکار
.( سازد"تبرجت المراه" می گویند ( 1
برجهاي آسمانی یا به معنی ستارگان درخشان و روشن آسمان است یا به معنی"صورتهاي فلکی"است،یعنی مجموعه اي از
ستارگان که در نظر ما شباهت به یکی از موجودات زمینی دارد،و برجهاي دوازدهگانه دوازده صورت فلکی است که
خورشید در مسیر سالانه خود در هر ماه محاذي یکی از آنها قرار می گیرد(البته خورشید حرکت نمی کند بلکه زمین به دور
.( آن می گردد ولی به نظر می رسد که خورشید جا به جا می شود و محاذي یکی از این صورتهاي فلکی می گردد) ( 2
سوگند به هر یک از این معانی باشد حکایت از عظمت آن می کند،عظمتی که شاید در آن زمان در نظر عرب روشن
نبود،ولی امروز براي ما کاملا شناخته شده است،هر چند بیشتر به نظر می رسد که منظور همان ستارگان درخشان آسمانی
باشد.
ص : 328
1) بعضی از محققین معتقدند که این کلمه از واژه فارسی"برز"که معنی بلندي و بزرگی و شکوه است گرفته شده(به -1
برهان قاطع و حاشیه آن مراجعه شود).
2) این صورتهاي دوازدهگانه عبارتند از حمل،ثور،جوزا،سرطان،اسد سنبله،میزان،عقرب،قوس،جدي،دلو،و حوت که به -2
ترتیب به صورتهاي گوسفند،گاو دو پسر بچه که مشغول گردوبازي هستند،خرچنگ،شیر،خوشه،ترازو،عقرب، کمان،بز،دلو،و
ماهی است.
.( لذا در حدیثی آمده است که از پیغمبر اکرم ص تفسیر این آیه را خواستند فرمود:"منظور کواکب و ستارگان است" ( 1
*** سپس می افزاید:"و سوگند به آن روز موعود"(روز رستاخیز)( وَ الْیَوْمِ الْمَوْعُودِ ).
همان روزي که تمام انبیا و پیامبران الهی آن را وعده داده اند و صدها آیه قرآن مجید از آن خبر می دهد،همان روزي که
میعاد و وعده گاه همه اولین و آخرین است و روزي است که باید حساب همگان تصفیه شود.
شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ ). 􀀀 *** و در سومین و چهارمین سوگند می فرماید:"و قسم به شاهد و مشهود" ( وَ
در اینکه منظور از"شاهد"و"مشهود"چیست؟تفسیرهاي بسیار فراوانی ذکر کرده اند که بالغ بر سی تفسیر می شود،و مهمترین
آنها تفسیرهاي زیر است:
شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً :"اي پیغمبر 􀀀 اكَ 􀀀 إِنّ أَرْسَلْن
􀀀
ا أَیُّهَا النَّبِیُّ ا 􀀀 -1 "شاهد"شخص پیغمبر اکرم ص است چنان که قرآن می گوید: ی
.( ما تو را شاهد و بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم"(احزاب 45
ذلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ :"روز قیامت روزي 􀀀 النّ وَ
اس􀀀 ذ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ لِکَ􀀀 و"مشهود"همان روز قیامت است،چنان که قرآن می گوید
.( است که همه مردم در آن جمع می شوند،و روزي است کاملا"مشهود"و آشکار(هود 103
-2 شاهد گواهان عمل انسانند،مانند اعضاي پیکر او چنان که در آیه 24
ص : 329
. 1) در المنثور جلد 6 صفحه 331 -1
کانُوا یَعْمَلُونَ :"روزي که زبانها و دستها و پاهایشان به 􀀀 ما 􀀀 سوره نور می خوانیم: یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِ
اعمالی که انجام داده اند گواهی می دهد".
و"مشهود"انسانها و اعمال آنها هستند.
-3 "شاهد"به معنی روز جمعه است که شاهد اجتماع مسلمین در مراسم بسیار مهم نماز آن روز است.
اللّ الحرام شاهد و ناظر آن روزند، در روایتی از پیغمبر اکرم ص و امام باقر ع و امام
􀀀
و مشهود روز عرفه است که زائران بیت ه
.( صادق ع این تفسیر نقل شده است ( 1
-4 "شاهد"روز عید قربان و"مشهود"روز عرفه(روز ما قبل آن) می باشد.
اللّ ص حدیث نقل می
􀀀
در حدیثی آمده است که"مردي وارد مسجد پیغمبر اکرم ص شد کسی را دید که نشسته و از رسول ه
کند،می گوید:تفسیر این آیه را از او خواستم گفت:آري"شاهد"روز جمعه و"مشهود"روز عرفه است، از او گذشتم به
اللّ ص سخن می گوید،تفسیر همین آیه را از او خواستم، گفت:"شاهد"روز جمعه
􀀀
دیگري رسیدم که از رسول ه
و"مشهود"روز عید قربان است،از او نیز گذشتم به نوجوانی رسیدم خوشرو که او نیز از رسول خدا حدیث می گفت گفتم:از
تفسیر این آیه برایم سخن بگو،گفت:"شاهد"محمد ص است و"مشهود"روز قیامت آیا نشنیده اي که خداوند می فرماید:
ذلِکَ یَوْمٌ 􀀀 النّ وَ
اس􀀀 ذ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ لِکَ􀀀 و نَذِیراً "و نیز نشنیده اي که می گوید: ش وَ مُبَشِّراً اهِداً 􀀀 أَر اكَ􀀀 إِنّ سَْلْن
􀀀
ا أَیُّهَا النَّبِیُّ ا 􀀀 " ی
مَشْهُودٌ .
من سؤال کردم نخستین نفر که بود گفتند:ابن عباس،دومین نفر را
ص : 330
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 466 -1
5-منظور از"شاهد"شبها و !( اللّ بن عمر،و از سومین نفر سؤال کردم گفتند:حسن بن علی ع است" ( 1
􀀀
پرسیدم،گفتند:عبد ه
روزها است،و"مشهود"بنی آدم است که به اعمال او گواهی می دهد،همان گونه که در دعاي امام زین العابدین ع در دعاي
صباح و مساء می خوانیم:هذا یوم حادث جدید و هو علینا شاهد عتید، ان احسنا ودعنا بحمد،و ان اسانا فارقنا بذنب:"این روز
تازه اي است که شاهد آماده بر اعمال ما است،اگر نیکی کنیم با حمد و سپاس ما را وداع می گوید،و اگر بد کنیم با نکوهش
.( و مذمت از ما جدا می شود" ( 2
-6 منظور از"شاهد"ملائکه و"مشهود"قرآن است.
-7 منظور از"شاهد"حجر الاسود و"مشهود"حاجیانند که در کنار آن می آیند و دست بر آن می نهند.
-8 "شاهد"خلق است و"مشهود"حق است.
داءَ 􀀀 -9 منظور از"شاهد"امت اسلامی است و"مشهود"امتهاي دیگر همانگونه که در آیه 143 سوره بقره آمده است: لِتَکُونُوا شُهَ
النّ "هدف این است که شما گواه بر دیگر امتها باشید".
اسِ􀀀 ع لََی
لاءِ شَهِیداً :"در آن 􀀀 ؤُ􀀀 ی ه 􀀀 ا بِکَ عَل 􀀀 -10 "شاهد"پیامبر اسلام ص و"مشهود"سایر انبیاء هستند،به گواهی آیه 41 سوره نساء وَ جِئْن
روز ما تو را به عنوان گواه بر آنها(بر پیامبران دیگر)می آوریم".
-11 یا اینکه"شاهد"پیامبر ص و"مشهود"امیر مؤمنان علی ع است.
ص : 331
1) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 543 همین مضمون را"ابو الفتوح رازي" و"طبرسی"در تفسیرهایشان آورده اند. -1
2) "صحیفه سجادیه"دعاي ششم. -2
البته تناسب این آیه با آیات قبل ایجاب می کند که اشاره به شهود روز قیامت باشد،اعم از پیامبر اسلام ص یا سایر پیامبران
نسبت به امتهاي خود، و ملائکه و فرشتگان و اعضاء پیکر آدمی و شب و روز،و مانند آنها،و"مشهود" انسانها یا اعمال آنها
است.
و به این ترتیب بسیاري از تفاسیر فوق درهم ادغام می شود و در یک مجموعه با یک مفهوم وسیع خلاصه می گردد.
ولی تفسیرهایی مانند روز"جمعه"و روز"عرفه"و روز"عید"از این معنی جدا است،هر چند آنها نیز از شهود روز محشر و
گواهان اعمال انسانها هستند،بلکه هر یک از این ایام پر اجتماع خود صحنه اي از رستاخیز در این دنیا محسوب می شود.
با توجه به این بیان روشن می شود که میان تفاسیر فوق تضادي وجود ندارد، و ممکن است در مفهوم
گسترده"شاهد"و"مشهود"جمع باشد،و این از نشانه هاي عظمت قرآن است که مفاهیمی چنان گسترده دارد که تفسیرهاي
زیادي را در خود جاي می دهد،چرا که"شاهد"هر گونه گواه را شامل می شود،و"مشهود" هر چیزي را که بر آن گواهی می
دهند،و اینکه هر دو به صورت"نکره"ذکر شده است اشاره به عظمت این شاهد و مشهود است که در تمام تفسیرهاي بالا به
خوبی منعکس می باشد.
نکته قابل توجه اینکه پیوند ظریفی در میان این قسمتهاي چهارگانه از یک سو،و مطلبی که براي آن سوگند یاد شده از سوي
دیگر وجود دارد، آسمان و ستارگان درخشان و برجهاي موزونش همگی نشانه نظم و حساب است و"یوم موعود"صحنه
روشنی از حساب و کتاب،و شاهد و مشهود نیز وسیله اي است براي رسیدگی دقیق به این حساب،وانگهی همه این سوگندها
براي آن است که به شکنجه گران ظالم هشدار دهد اعمال آنها در برابر مؤمنان راستین
ص : 332
همگی ثبت و ضبط،و براي روز موعود نگهداري می شود،و شهودي که گرداگرد وجود شما را فرا گرفته اند،اعم از
.( فرشتگان،و اعضاي پیکر و شبها و روزها،و مانند آن همه این کارها را زیر نظر دارند و در آن روز گواهی می دهند ( 1
حابُ الْأُخْدُودِ ). 􀀀 *** لذا بعد از این سوگندها می فرماید:"مرگ و عذاب بر صاحبان گودال شکنجه باد"!( قُتِلَ أَصْ
ذاتِ الْوَقُودِ ). 􀀀 اَلنّ
ارِ 􀀀 *** "همان گودالهاي پرآتش و پرهیزم که شعله هاي عظیم داشت"(
ا قُعُودٌ ). 􀀀 *** "در آن هنگام که در کنار آن گودال آتش(با خونسردي)نشسته بودند" ( إِذْ هُمْ عَلَیْه
ا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ ). 􀀀 ی م 􀀀 *** "و آنچه را که نسبت به مؤمنان انجام می دادند تماشا می کردند"! ( وَ هُمْ عَل
"اخدود"به گفته"راغب"در"مفردات"به معنی شکاف وسیع و عمیق و گسترده در زمین است،یا به تعبیر دیگر گودالها و
خندقهاي بزرگ را گویند، و جمع آن"اخادید"و در اصل از"خد"انسان گرفته شده که به معنی دو
ص : 333
اتِ􀀀 حابُ الْأُخْدُودِ " یا" إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِن 􀀀 1) بنا بر این جواب قسم در اینجا محذوف است،و جمله" قُتِلَ أَصْ -1
اتِ معذبون ملعونون کما لعن 􀀀 "بر آن دلالت دارد،و در تقدیر چنین است"اقسم بهذه الامور إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِن
اصحاب الاخدود".
فرورفتگی است که در دو طرف بینی انسان در سمت راست و چپ قرار دارد(و به هنگام گریه اشک بر آن جاري می شود)و
سپس کنایتا بر گودالی که بر صورت زمین ظاهر می شود اطلاق شده(و بعدا به صورت یک معنی حقیقی درآمده است).
در اینکه این گروه شکنجه گر چه اشخاصی بودند؟و در چه زمانی می زیستند؟ مفسران و ارباب تواریخ نظرات مختلفی دارند
که شرح آن به خواست خدا در نکات ذیل آیات می آید،ولی قدر مسلم این است که آنها خندقهاي بزرگی از آتش فراهم
ساخته بودند،و مؤمنان را وادار می کردند که دست از ایمان خود بردارند،هنگامی که با مقاومت آنان روبرو می شدند آنها را
در این کوره هاي آدم سوزي انداخته،به آتش می کشیدند! "وقود"در اصل به معنی ماده اي است که آتش با آن می
افروزند،(مانند هیزم)و تعبیر به"ذات الوقود"با اینکه همه آتشها احتیاج به هیزم و مانند آن دارد اشاره به کثرت مواد آتش زایی
ذاتِ الْوَقُودِ " 􀀀 است که آنها به کار می گرفتند،و طبعا آتش آن بسیار دامنه دار و پر شعله اي به وجود می آمد و اگر بعضی"
را در اینجا به معنی آتش شعله ور تفسیر کرده اند،ظاهرا به همین دلیل است،نه آنچه بعضی پنداشته اند که"وقود"داراي دو
معنی است یکی هیزم و دیگري "شعله" و تاسف خورده اند که چرا مفسران و مترجمان به این نکته توجه نکرده اند! منظور از
ا قُعُودٌ "و آیه بعد،این است که گروهی با کمال خونسردي نشسته بودند و صحنه هاي شکنجه را تماشا می 􀀀 آیه" إِذْ هُمْ عَلَیْه
کردند و لذت می بردند که این خود نشانه نهایت قساوت آنها بود.
بعضی نیز گفته اند این گروه مامور بازجویی و اجبار مؤمنان به ترك مذهب حق بودند.
بعضی نیز آنها را دو گروه دانسته اند گروهی"شکنجه گر"و گروهی
ص : 334
"تماشاچی"و از آنجا که تماشاچیان راضی به اعمال شکنجه گران بودند این فعل به همه آنها نسبت داده شده است،و این
طبیعی است که در یک چنین برنامه اي همیشه گروهی عاملند،و گروهی تماشاگر،بعلاوه سران آنها معمولا دستور می دهند و
عمال از قشرهاي پائین ترند.
این نیز گفته شده است که گروهی نشسته بودند و مراقب عمال شکنجه بودند تا از برنامه خود تخلف نکنند،و نزد سلطان
شهادت دهند که آنها وظائف خود را به خوبی انجام می دادند! ترکیب آن جمعیت از همه این گروه هاي مختلف نیز بعید به
نظر نمی رسد، بنا بر این جمع میان همه این تفسیرها نیز ممکن است.
و به هر حال جمله"یفعلون"به صورت فعل مضارع دلیل بر این است که این عمل مدتی استمرار داشت و یک حادثه زودگذر
نبود.
*** سپس می افزاید:"آنها(شکنجه گران)هیچ ایرادي بر آنان(مؤمنان) نداشتند جز اینکه به خداوند عزیز حمید ایمان آورده
بِاللّ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ).
􀀀
إِلاّ أَنْ یُؤْمِنُوا هِ
􀀀
ا نَقَمُوا مِنْهُمْ 􀀀 بودند"؟!( وَ م
آري تنها جرم و گناهشان همان ایمان به خداوند یگانه یکتا بود، خداوند قادر که شایسته هر گونه ستایش و جامع هر گونه
کمال است،آیا ایمان به چنین خداوندي گناه بود؟یا ایمان به بتهاي فاقد عقل و شعور و خالی از هر گونه شایستگی؟!
"نقموا"از ماده"نقم"(بر وزن قلم)به معنی انکار و عیب گرفتن چیزي است یا به زبان و یا عملا از طریق مجازات،و"انتقام"نیز
از همین ماده است.
ص : 335
مسلما چنین کاري در مقابل یک جرم بزرگ و گناه آشکار انجام می گیرد، نه در مقابل ایمان به خداوند توانا و شایسته هر
گونه حمد و ستایش،و این نشان می دهد که تا چه حد فرهنگ آن قوم منحط و تحریف یافته بود که بزرگترین افتخارات نزد
آنها بزرگترین جرم و گناه بود.
به هر حال این شبیه چیزي است که در آیه 59 سوره مائده آمده که ساحران بعد از ایمان به موسی و تهدید به شکنجه و قتل از
ا: "تو انتقامی از ما نمی گیري مگر از این جهت که به آیات 􀀀 اتِ رَبِّن 􀀀 آمَنّ بِآی
ا􀀀 أَن إِلاّ 􀀀
مِنّ
ا􀀀 ت ا نَْقِمُ 􀀀 ناحیه فرعون،به او گفتند: وَ م
پروردگارمان ایمان آورده ایم".
تعبیر به"عزیز"(قدرتمند شکست ناپذیر)و"حمید"(شایسته هر گونه ستایش و داراي هر گونه کمال)در حقیقت پاسخی است
به جنایتهاي آنها، و دلیلی است بر ضد آنان،یعنی مگر ایمان به چنین خدایی جرم و گناه است؟! و در ضمن تهدید و هشداري
نیز به این شکنجه گران در طول تاریخ محسوب می شود که خداوند عزیز و حمید در کمین آنها است.
*** سپس به بیان دو وصف دیگر از اوصاف این معبود بزرگ پرداخته می افزاید:"همان خدایی که حکومت آسمانها و
ی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ 􀀀 اللّ عَل
􀀀
اتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُ 􀀀 ماو 􀀀 زمین از آن او است و بر همه چیز شاهد و گواه و حاضر است"( اَلَّذِي لَهُ مُلْکُ السَّ
.(
در حقیقت این چهار وصف از اوصافی است که شایستگی براي عبودیت را مسلم می کند،قدرت و توانایی،واجد هر گونه
کمال بودن،مالکیت آسمانها و زمین،و آگاهی از همه چیز.
در ضمن بشارتی است به مؤمنان که خدا حاضر و ناظر است و صبر و شکیبایی
ص : 336
و استقامتشان را در راه حفظ ایمان می بیند،و ناظر ایثارگري و فداکاریهاي آنها است و البته توجه به این حقیقت به آنها نیرو و
نشاط می دهد.
از سوي دیگر تهدیدي است براي دشمنان آنها و هشداري است که اگر خدا مانع کار آنها نمی شود نه به خاطر ناتوانی
است،بلکه به خاطر آزمون و امتحان است،و سرانجام طعم تلخ عذاب دردناك خدا را خواهند چشید.
***
نکته ها:
اشاره
-1 اصحاب اخدود چه کسانی بودند؟
گفتیم"اخدود"به معنی گودال بزرگ یا"خندق"است،و منظور در اینجا خندقهاي عظیمی است که مملو از آتش بود تا
شکنجه گران مؤمنان را در آنها بیفکنند و بسوزانند.
در اینکه این ماجرا مربوط به چه زمان و چه قومی است؟و آیا این یک ماجراي خاص و معین بوده،و یا اشاره به ماجراهاي
متعددي از این قبیل در مناطق مختلف جهان است؟در میان مفسران و مورخان گفتگو است.
معروفتر از همه آن است که مربوط به"ذو نواس"آخرین پادشاه"حمیر" ( 1)در سرزمین"یمن"است.
توضیح اینکه:"ذو نواس"که آخرین نفر از سلسله گروه"حمیر"بود به آئین یهود درآمد،و گروه"حمیر"نیز از او پیروي
کردند،او نام خود را "یوسف"نهاد،و مدتی بر این منوال گذشت،سپس به او خبر دادند که در سر زمین"نجران"(در شمال
یمن)هنوز گروهی بر آئین نصرانیتند،هم مسلکان "ذو نواس"او را وادار کردند که اهل"نجران"را مجبور به پذیرش آئین یهود
ص : 337
1) "حمیر"قبیله اي بود از قبایل معروف"یمن". -1
کند،او به سوي نجران حرکت کرد،و ساکنان آنجا را جمع نمود،و آئین یهود را بر آنها عرضه داشت و اصرار کرد آن را پذیرا
شوند،ولی آنها ابا کردند حاضر به قبول شهادت شدند.اما حاضر به صرف نظر کردن از آئین خود نبودند.
"ذو نواس"دستور داد خندق عظیمی کندند و هیزم در آن ریختند و آتش زدند،گروهی را زنده زنده به آتش سوزاند،و
.( گروهی را با شمشیر کشت و قطعه قطعه کرد،به طوري که عدد مقتولین و سوختگان به آتش به بیست هزار نفر رسید! ( 1
بعضی افزوده اند که در این گیرودار یک تن از نصاراي نجران فرار کرد و به سوي روم و دربار قیصر شتافت،و از ذو نواس
شکایت کرد و یاري طلبید.
"قیصر"گفت:سرزمین شما از من دور است،اما نامه اي به پادشاه حبشه می نویسم که او مسیحی است و همسایه شما است،و از
او می خواهم شما را یاري دهد،سپس نامه اي نوشت و از پادشاه حبشه انتقام خون مسیحیان نجران را خواست مرد نجرانی نزد
سلطان حبشه نجاشی آمد،و نجاشی از شنیدن این داستان سخت متاثر گشت،و از خاموشی شعله آئین مسیح ع در سرزمین
نجران افسوس خورد،و تصمیم بر انتقام شهیدان را از او گرفت.
لشکریان حبشه به جانب یمن تاختند و در یک پیکار سخت سپاه ذو نواس را شکست دادند،و گروه زیادي از آنان کشته
.( شد،و طولی نکشید که مملکت یمن به دست نجاشی افتاد و به صورت ایالتی از ایالات حبشه درآمد ( 2
بعضی از مفسران نقل کرده اند که طول آن خندق چهل ذراع،و عرض آن دوازده ذراع بوده است(هر ذراع تقریبا نیم متر است
و گاه به معنی"گز"که حدود یک متر است به کار می رود)و بعضی نقل کرده اند هفت گودال بوده که
ص : 338
. 1) "تفسیر علی بن ابراهیم قمی"جلد 2 صفحه 414 -1
. 2) "قصص قرآن"بلاغی صفحه 288 -2
.( هر کدام وسعتش به مقداري که در بالا ذکر شده بوده است ( 1
ماجراي فوق به صورتهاي متفاوتی در بسیاري از کتب تفسیر و تاریخ آمده است از جمله مفسر بزرگ"طبرسی"در"مجمع
البیان"و"ابو الفتوح رازي" در تفسیر خود،و"فخر رازي"در تفسیر کبیر و"آلوسی"در"روح المعانی" و"قرطبی"در تفسیر خود
ذیل آیات مورد بحث،و همچنین"ابن هشام"در سیره خود(جلد اول صفحه 35 )و جمعی دیگر آورده اند.
از آنچه در بالا گفتیم روشن می شود که این شکنجه گران بیرحم،سرانجام به عذاب الهی گرفتار شدند و انتقام خونهایی که
ریخته بودند در همین دنیا از آنها گرفته شد،و عذاب حریق و سوزنده قیامت نیز در انتظارشان است.
این کوره هاي آدم سوزي که به دست یهود به وجود آمد احتمالا نخستین کوره هاي آدم سوزي در طول تاریخ بود،ولی
عجب اینکه این بدعت قساوت بار ضد انسانی سرانجام دامان خود یهود را گرفت،و چنان که می دانیم گروه زیادي از آنها در
ماجراي آلمان هیتلري در کوره هاي آدم سوزي به آتش کشیده شدند، و مصداق"عذاب الحریق"این جهان نیز در باره آنها
تحقق یافت.
علاوه بر این"ذو نواس یهودي"بنیانگذار اصلی این بناي شوم،نیز از شر اعمال خود بر کنار نماند.
آنچه در بالا در مورد اصحاب اخدود گفته شد،موافق نظریه معروف و مشهور است ولی روایات دیگري نیز در این زمینه
وجود دارد که نشان می دهد اصحاب اخدود تنها در"یمن"،و در عصر"ذو نواس"نبودند،تا آنجا که بعضی از مفسران ده قول
در باره اصحاب اخدود نقل کرده اند! در روایتی از امیر مؤمنان علی ع می خوانیم که فرمود:"مجوس اهل
ص : 339
1) "تفسیر روح المعانی"و"ابو الفتوح رازي"ذیل آیات مورد بحث. -1
کتاب بودند و به کتاب آسمانی خود عمل می کردند،یکی از پادشاهان آنها با خواهر خود همبستر شد و آن زن از پادشاه
خواست که ازدواج با خواهر را مجاز بشمرد،ولی مردم نپذیرفتند و زیر بار نرفتند،و پادشاه عده اي از مؤمنان را که سخن او را
.( قبول نکردند در خندقی از آتش افکند" ( 1
و این در مورد"اصحاب الاخدود فارس"است،و در مورد"اصحاب اخدود شام"نیز نوشته اند در آنجا مردم مؤمنی می
.( زیستند،و"آنتیاخوس" آنها را در خندق آتش افکند" ( 2
بعضی نیز این ماجرا را مربوط به اصحاب"دانیال"پیامبر معروف بنی- اسرائیل و یارانش دانسته اند که در کتاب دانیال از
.( تورات به آنها اشاره شده،و"ثعلبی" هم اخدود فارس را بر آنها منطبق ساخته است ( 3
هیچ بعید نیست که"اصحاب اخدود"شامل همه اینها و مانند آن بشود، هر چند مصداق معروف و مشهور آن همان داستان ذو
نواس در سرزمین یمن است.
***
-2 استقامت در طریق حفظ ایمان
فداکاري در حفظ ایمان در گذشته و حال جلوه هاي باشکوهی داشته، و تاریخ افراد زیادي را نشان می دهد که عاشقانه جام
بلا را در این راه نوشیدند، بر طناب دار،یا بر لبه شمشیر دژخیمان،بوسه زدند،و پروانه وار در آتش شکنجه گران سوختند که
نام و نشان گروهی از آنها در تاریخ ثبت شده است.
داستان همسر فرعون"آسیه"که به خاطر ایمان به"موسی بن عمران"
ص : 340
.138- 1 و 2 و 3) "اعلام قرآن"صفحه 137 -1
-2
-3
مورد آن همه شکنجه قرار گرفت و سرانجام جان خود را در این راه باخت همه شنیده ایم.
در حدیثی از امیر مؤمنان علی ع آمده است که خداوند پیامبري از میان مردم"حبشه"بر آنها مبعوث کرد،آنها به تکذیبش
برخاستند،و در میان آنان جنگی واقع شد،سرانجام گروهی از یاران آن پیامبر را کشتند،و گروه دیگري را با خود آن پیامبر
اسیر کردند،سپس محلی آماده کردند و آن را پر از آتش ساختند،و مردم را به کنار آن دعوت کردند و گفتند:هر کس بر
آئین ما است به کناري رود،و هر کس دین این گروه را دارد باید خودش را در آتش بیفکند،یاران آن پیامبر(چون دیدند هیچ
راهی نیست شجاعانه خود را در آتش افکندند)و بر یکدیگر سبقت می گرفتند،در این هنگام زنی آمد که فرزند خردسال
یک ماهه اي در آغوش داشت،هنگامی که می خواست خود را در آتش بیفکند،عطوفت مادري به هیجان آمد و مانع شد
کودك شیرخوار صدا زد:
اللّ قلیل...و این
􀀀
اللّ فی ه
􀀀
مادرم نترس!هم خود را بیفکن و هم مرا!به خدا سوگند این در راه خدا چیز اندکی است:ان هذا و ه
.( کودك از کسانی بود که در گاهواره سخن گفت" ( 1
از این داستان استفاده می شود که گروه چهارمی از اصحاب الاخدود در حبشه بودند.
داستان پدر و مادر عمار یاسر و افراد دیگري مانند او،و از آن بالاتر داستان یاران امام حسین(ع)در میدان جانبازي"کربلا"و
سبقت گرفتن بر یکدیگر براي نوشیدن شربت شهادت،در تاریخ اسلام معروف است.
ص : 341
1) "تفسیر عیاشی"مطابق نقل"تفسیر المیزان"جلد 20 صفحه 377 (با تلخیص). -1
در عصر ما نیز نمونه هاي بسیار زیادي از این موضوع را با چشم خود دیده یا شنیده ایم که پیر و جوان در طریق حفظ دین و
ایمان جان بر کف نهاده و آگاهانه و عاشقانه به سوي شهادت گام برداشتند و باید گفت:بقاء آئینهاي الهی در گذشته و امروز
بدون چنین ایثارگریهایی امکان پذیر نبوده و نیست.
***
ص : 342
[ [سوره البروج ( 85 ): آیات 10 تا 16
اشاره
اَلصّ
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع عَذ اَلْحَرِیقِ ( 10 ) إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا اب 􀀀 عَذ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ اب 􀀀 اتِ ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ 􀀀 إِنَّ اَلَّذِینَ فَتَنُوا اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْمُؤْمِن
ذلِکَ اَلْفَوْزُ اَلْکَبِیرُ ( 11 ) إِنَّ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدِیدٌ ( 12 ) إِنَّهُ هُوَ یُبْدِئُ وَ یُعِیدُ ( 13 ) وَ هُوَ اَلْغَفُورُ 􀀀 ارُ 􀀀 جَنّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْه
ات 􀀀 لَهُمْ ( ما یُرِیدُ ( 16 􀀀 فَعّ لِ
الٌ 􀀀 اَلْم ( 15 ) اَلْوَدُودُ ( 14 ) ذُو اَلْعَرْشِ جَِیدُ
ترجمه:
-10 کسانی که مردان و زنان با ایمان را مورد شکنجه قرار دادند عذاب دوزخ براي آنها است،و عذاب آتش سوزان.
-11 کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند براي آنها باغهایی از بهشت است که نهرها زیر درختانش جاري
است،و این پیروزي بزرگی است.
ص : 343
-12 گرفتن قهرآمیز و مجازات پروردگارت بسیار شدید است، 13 -او است که آفرینش را آغاز می کند،و او است که بازمی
گرداند.
-14 و او آمرزنده و دوست دار(مؤمنان)است.
-15 صاحب عرش مجید است.
-16 و آنچه را می خواهد انجام می دهد.
تفسیر:
شکنجه گران در برابر مجازات الهی
بعد از بیان جنایت عظیم شکنجه گران اقوام پیشین که مؤمنان با استقامت را زنده زنده در آتش می سوزاندند،در این آیات به
کیفر سخت الهی نسبت به آن شکنجه گران و پاداشهاي عظیم مؤمنان اشاره می کند.
نخست می فرماید:"کسانی که مردان و زنان با ایمان را مورد آزار و عذاب و شکنجه قرار دادند،سپس توبه نکردند،عذاب
ذابُ جَهَنَّمَ وَ 􀀀 اتِ ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَ 􀀀 دوزخ براي آنها است،و همچنین عذاب آتش سوزان"( إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِن
ذابُ الْحَرِیقِ ). 􀀀 لَهُمْ عَ
"فتنوا"از ماده"فتن"(بر وزن متن)و"فتنه"در اصل به معنی قرار دادن طلا در آتش است تا میزان خلوص آن روشن شود،سپس
این ماده (فتنه)هم به معنی"آزمایش"،و هم به معنی"عذاب و مجازات"و هم به معنی "گمراهی و شرك"به کار رفته است و
النّ یُفْتَنُونَ
ارِ 􀀀 ع در آیه مورد بحث به معنی عذاب و آزار و شکنجه است،نظیر آن در آیه 13 و 14 ذاریات نیز آمده: یَوْمَ هُمْ لََی
ذَا الَّذِي کُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ :"همان روزي که آنها بر آتش سوزانده می شوند،و به آنها می گویند:بچشید 􀀀 ذُوقُوا فِتْنَتَکُمْ ه
عذاب خود را،این همان چیزي است که در باره آن عجله داشتید"!
ص : 344
جمله" ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا "نشان می دهد که راه توبه حتی براي چنین شکنجه- گران ستمگري باز است،و این نهایت لطف
پروردگار را نسبت به گنهکاران نشان می دهد،و ضمنا هشداري است به مردم مکه که تا دیر نشده است دست از آزار و
شکنجه مؤمنان بردارند،و به سوي خدا بازگردند.
اصولا قرآن راه بازگشت را به روي کسی نمی بندد،و این نشان می دهد که قرار دادن مجازاتهاي سخت و دردناك نیز براي
اصلاح فاسدان و مفسدان و به منظور بازگشت آنها به سوي حق است.
قابل توجه اینکه در این آیه دو گونه عذاب براي آنها ذکر کرده:یکی عذاب جهنم و دیگري"عذاب حریق"(عذاب آتش
سوزان)ذکر این دو ممکن است به خاطر این باشد که در جهنم انواعی از مجازاتها وجود دارد که یکی از آنها آتش سوزان
است،و ذکر آن بالخصوص به خاطر این است که شکنجه- گران مزبور مؤمنان را با آتش می سوزاندند و باید در آنجا با
آتش مجازات شوند اما این آتش کجا و آن آتش کجا.
این آتش از شعله هاي قهر و غضب خدا افروخته شده،آتشی است جاویدان و همیشگی،آتشی است توأم با ذلت و
خواري،ولی آن آتش دنیا آتش ناپایداري است که به دست خلق ضعیف افروخته شده است،و مؤمنانی که با آن می سوزند
سربلند و مفتخرند،و در صف اول شهیدان راه خدا جاي دارند.
بعضی نیز گفته اند عذاب جهنم در برابر کفر آنها بوده،و عذاب حریق در مقابل اعمال شکنجه آنها است.
*** سپس به پاداش مؤمنان پرداخته،می فرماید:"کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند براي آنها باغهایی از
بهشت است که نهرها زیر درختانش جاري است،و این پیروزي و نجات بزرگی است"( إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا
ص : 345
ذلِکَ الْفَوْزُ الْکَبِیرُ 􀀀 ارُ 􀀀 جَنّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْه
ات􀀀 الصّ لَهُمْ حاتِ 􀀀 الِ 􀀀
.(
چه فوز و پیروزي از این برتر که در جوار قرب پروردگار و در میان انواع نعمتهاي پایدار،با سربلندي و افتخار جاي گیرند،ولی
نباید فراموش کرد که کلید اصلی این پیروزي و فوز کبیر،"ایمان و عمل صالح"است،این است سرمایه اصلی این راه،و بقیه هر
چه هست شاخ و برگ است.
الصّ "(با توجه به اینکه صالحات جمع صالح است) نشان می دهد تنها یک یا چند عمل صالح کافی
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع تعبیر به" مَِلُوا
نیست،باید برنامه در همه جا بر محور عمل صالح دور زند.
تعبیر به"ذلک"که در لغت عرب براي اشاره به دور است در اینگونه مقامات بیانگر اهمیت و علو مقام است،یعنی پیروزي و
نجات و افتخارات آنها بقدري است که از دسترس فکر ما بیرون است.
*** سپس بار دیگر به تهدید کفار و شکنجه گران پرداخته،می افزاید:
"مسلما گرفتن قهرآمیز و مجازات پروردگارت بسیار شدید است"!( إِنَّ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدِیدٌ ).
*** بعد می فرماید گمان نکنید قیامتی در کار نیست و یا بازگشت شما مشکل است"او است که آفرینش را آغاز می کند،و
او است که باز می گرداند" ( إِنَّهُ هُوَ یُبْدِئُ وَ یُعِیدُ ).
"بطش"به معنی گرفتن توأم با قهر و قدرت است،و از آنجا که این کار غالبا مقدمه مجازات می باشد این واژه به معنی
مجازات و کیفر نیز آمده.
تعبیر به"ربک"(پروردگار تو)براي تسلی خاطر پیامبر ص و تاکید بر حمایت خداوند از او است.
ص : 346
قابل توجه اینکه آیه فوق با انواع تاکیدها همراه است از یک سو واژه "بطش"خود به معنی گرفتن قهرآمیز است،و شدت در
آن نهفته شده،و از سوي دیگر"جمله اسمیه"معمولا براي تاکید می آید،و از سوي سوم تعبیر به "شدید"،و از سوي چهارم
کلمه"ان"و از سوي پنجم"لام"که در اینگونه موارد نیز براي تاکید می باشد در این یک آیه جمع است.
بنا بر این قرآن مجید می خواهد آنها را با نهایت قاطعیت تهدید به مجازات کند و جمله إِنَّهُ هُوَ یُبْدِئُ وَ یُعِیدُ که دلیل اجمالی
.( معاد در آن نهفته است نیز تاکید دیگري بر آن می افزاید ( 1
*** سپس به بیان پنج وصف از اوصاف خداوند بزرگ پرداخته،می گوید:
"او آمرزنده بندگان توبه کار،و دوستدار مؤمنان است"( وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ ).
*** "او داراي تخت قدرت،و حکومت مطلقه بر عالم هستی و صاحب مجد و عظمت است"( ذُو الْعَرْشِ الْمَجِیدُ ).
ما یُرِیدُ ). 􀀀 فَعّ لِ
الٌ 􀀀 *** "او هر کاري را اراده کند انجام می دهد"(
"غفور"و"ودود"که هر دو صیغه مبالغه هستند اشاره به نهایت بخشندگی
ص : 347
ا أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ 􀀀 1) دلیل زیباي فوق در باره"معاد"همان است که آخر سوره"یس"آیه 79 نیز آمده است: قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِي أَنْشَأَه -1
هُوَ بِکُ لِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ :"بگو همان کس که او را در آغاز آفرید بار دیگر زنده می کند،و او از تمام مخلوقات خود آگاه
است"،می گوید:"فارابی"آرزو می کرد که اي کاش"ارسطو"فیلسوف معروف یونانی زنده بود تا این دلیل محکم و زیبا را
درباره معاد از قرآن مجید بشنود!
و محبت او است،بخشنده و آمرزنده نسبت به گنهکاران توبه کار،و پر محبت نسبت به بندگان صالح.
در حقیقت ذکر این اوصاف در برابر تهدیدي که در آیات قبل آمده براي بیان این حقیقت است که راه بازگشت به روي
گنهکاران باز است، و خداوند در عین شدید العقاب بودن غفور و ودود و رحیم و مهربان است.
از آنچه گفته شد:روشن می شود که و"ودود"در اینجا معنی فاعلی دارد نه مفعولی،و اینکه بعضی صیغه"ودود"را به
معنی"اسم مفعول"دانسته اند مانند "رکوب"که به معنی"مرکوب"آمده است،یعنی خداوند بسیار دوست داشتنی است تناسب
با وصف"غفور"که قبل از آن آمده،ندارد زیرا هدف بیان محبت پروردگار نسبت به بندگان است،نه علاقه و محبت بندگان
نسبت به او.
وصف سوم یعنی" ذُو الْعَرْشِ "با توجه به اینکه عرش که به معنی تخت بلند سلطنتی است در اینگونه موارد کنایه از قدرت و
حاکمیت می باشد،و بیانگر این واقعیت است که حکومت جهان هستی از آن او است،و هر چه اراده کند انجام می گیرد بنا بر
ما یُرِیدُ "از لوازم این حاکمیت مطلقه است،و در مجموع قدرت او را بر مساله معاد و زنده کردن 􀀀 فَعّ لِ
الٌ 􀀀 این در حقیقت جمله"
مردگان بعد از مرگ و کیفر و مجازات جباران و شکنجه گران نشان می دهد.
"مجید"از ماده"مجد"به معنی گستردگی کرم و شرافت و جلال است، و این از صفاتی است که مخصوص خداوند می
.( باشد،و در مورد دیگران کمتر به کار می رود ( 1
این پنج وصف انسجام روشنی دارد، زیرا"غفور"و"ودود"بودن آن گاه مفید است که شخص داراي"قدرت"باشد،و کرمش
وسیع و نعمتش بی پایان،تا
ص : 348
1) باید توجه داشت که"مجید"در آیه فوق طبق قرائت مشهور مرفوع است و از اوصاف خدا است نه مجرور و از اوصاف -1
عرش.
هر چه را اراده کند انجام دهد،نه چیزي مانع کار او گردد،و نه کسی قدرت بر مقابله داشته باشد و نه در اراده اش ضعف و
فتور و تردید و فسخ حاصل گردد.
***
ص : 349
[ [سوره البروج ( 85 ): آیات 17 تا 22
اشاره
ائِهِمْ مُحِیطٌ ( 20 ) بَلْ هُوَ قُرْآنٌ 􀀀 اَللّ مِنْ وَر
􀀀
اكَ حَدِیثُ اَلْجُنُودِ ( 17 ) فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ ( 18 ) بَلِ اَلَّذِینَ کَفَرُوا فِی تَکْذِیبٍ ( 19 ) وَ هُ 􀀀 هَلْ أَت
( مَجِیدٌ ( 21 ) فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ ( 22
ترجمه:
-17 آیا داستان لشکرها به تو رسیده است؟! 18 -لشکریان فرعون و ثمود.
-19 بلکه کافران پیوسته مشغول تکذیب حقند.
-20 و خداوند به همه آنها احاطه دارد.
-21 (این سخن سحر و دروغ نیست)بلکه قرآن با عظمت است.
-22 که در لوح محفوظ جاي دارد.
تفسیر:
دیدي خدا با لشکر فرعون و ثمود چه کرد؟
آیات قبل بیان قدرت مطلقه خداوند و حاکمیت بلا منازع او،و تهدید کفار و شکنجه گران بود،براي اینکه معلوم شود این
تهدیدها عملی است و تنها سخن و شعار نمی باشد،در آیات مورد بحث روي سخن را به پیامبر ص
ص : 350
اكَ حَدِیثُ الْجُنُودِ ). 􀀀 کرده می فرماید:"آیا داستان لشکرها به تو رسیده است"( هَلْ أَت
لشکریان عظیمی که در برابر پیامبران الهی صف آرایی کردند و به مبارزه برخاستند به گمان اینکه می توانند در مقابل قدرت
خدا عرض اندام کنند.
*** و بعد به دو نمونه آشکار از آنها که یکی در قدیم الایام،و دیگري در عصر نزدیکتر واقع شد اشاره کرده می
افزاید:"همان لشکریان فرعون و قوم ثمود" ( فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ ).
همانها که بعضی شرق و غرب جهان را زیر سلطه خود قرار دادند،و بعضی دل کوه ها را شکافتند و سنگهاي عظیم آن را
برکندند،و از آن خانه ها و قصرهاي عظیم ساختند،و کسی را یاراي مقابله با آنها نبود.
اما خداوند گروه اول را با"آب"،و گروه دوم را با"باد"که هر دو وسیله هاي حیات آدمی هستند،و از لطیف ترین و ظریفترین
موجودات محسوب می شوند درهم کوبید!امواج نیل،فرعون و لشکرش را در کام خود فرو بلعید، و باد سرد و کوبنده،قوم
ثمود را همچون پر کاه از مقابل خود برمی داشت و بعد از مدتی جسم بی جانشان را بر صفحه زمین می افکند.
تا مشرکان عرب بدانند کاري از آنها ساخته نیست،جایی که خدا از آن لشکرهاي عظیم و قدرتمند چنین انتقام گرفت وضع
کسانی که از آنها ضعیف ترند و ناتوانترند روشن است،هر چند ضعیف و قوي در برابر قدرت او یکسان است انتخاب
قوم"فرعون"و"ثمود"از میان همه اقوام پیشین به عنوان دو نمونه از اقوام سرکش به خاطر این است که هر دو در نهایت قدرت
بودند، یکی مربوط به گذشته هاي دور است(قوم ثمود)و دیگري به گذشته نزدیکتر
ص : 351
(قوم فرعون)بعلاوه اقوام عرب با نام آنها آشنا بودند و از تاریخشان اجمالا با خبر.
*** در آیه بعد می افزاید:"بلکه کسانی که کافر شدند پیوسته گرفتار تکذیب و انکار حقند"( بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی تَکْذِیبٍ ).
چنان نیست که نشانه هاي حق بر کسی مخفی و پنهان باشد،لجاجت و عناد اجازه نمی دهد که بعضی راه را پیدا کنند،و در
طریق حق گام بگذارند.
تعبیر به"بل"که به اصطلاح براي"اضراب"(عدول از چیزي به چیز دیگر است)گویی اشاره به این است که این گروه مشرك
از قوم فرعون و ثمود هم بدتر و لجوج ترند،دائما مشغول تکذیب و انکار قرآنند،و از هر وسیله براي این مقصود بهره می
گیرند.
ائِهِمْ مُحِیطٌ ). 􀀀 اللّ مِنْ وَر
􀀀
*** ولی آنها باید بدانند که"خداوند به همه آنها احاطه دارد"و همه در چنگال قدرت او هستند( وَ هُ
اگر خدا به آنها مهلت می دهد نه به خاطر عجز و ناتوانی است،و اگر آنها را سریعا مجازات نمی کند نه به خاطر این است که
از قلمرو قدرتش بیرونند.
تعبیر به"ورائهم"(پشت سر آنها)اشاره به این است که آنها از هر جهت در قبضه قدرت الهی هستند،و خداوند از تمام جهات
به آنها احاطه دارد،بنا بر این ممکن نیست از چنگال عدالت و کیفر او فرار کنند.
این احتمال نیز وجود دارد که منظور احاطه علمی خداوند به اعمال آنها در جمیع جهات است به گونه اي که هیچ گفتار و
کردار و نیات آنها از وي مخفی
ص : 352
نمی ماند.
*** در آیه بعد می افزاید:اصرار آنها در تکذیب قرآن و نسبت آن به سحر و کهانت و شعر بیهوده است"بلکه آن قرآن مجید
و با عظمت و بلند مقام است" ( بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ ).
*** "کلامی است که در لوح محفوظ ثبت است"و دست نااهلان و شیاطین و کاهنان هرگز به آن نمی رسد،و از هر گونه
تغییر و تبدیل و زیاده و نقصان بر کنار می باشد( فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ ).
بنا بر این اگر نسبتهاي ناروا به تو می دهند،و شاعر و ساحر و کاهن و مجنونت می خوانند،هرگز غمگین مباش،تکیه گاه تو
محکم،راهت روشن، و پشتیبانت قدرتمند و توانا است.
"مجید"چنان که گفتیم از ماده"مجد"به معنی گستردگی شرافت و جلالت است،و این معنی درباره قرآن کاملا صادق می
باشد،چرا که محتوایش عظیم و گسترده،و معانیش بلند و پرمایه است،هم در زمینه معارف و اعتقادات، و هم اخلاق و
مواعظ،و هم احکام و سنن.
"لوح"(به فتح لام)به معنی صفحه عریضی است که چیزي بر آن می نویسند،و"لوح"(به ضم لام)به معنی عطش،و همچنین
هوایی است که بین آسمان و زمین قرار دارد.
فعلی که از اولی مشتق می شود به معنی آشکار شدن و درخشیدن است.
و به هر حال در اینجا منظور صفحه اي است که قرآن مجید بر آن ثبت و ضبط شده است ولی نه صفحه اي همچون الواح
متداول در میان ما،بلکه در تفسیري از ابن عباس آمده است"لوح محفوظ"طولش به اندازه فاصله زمین
ص : 353
و آسمان!و عرضش به اندازه فاصله مغرب و مشرق است! و اینجا است که به نظر می رسد که لوح محفوظ همان صفحه علم
خداوند است که شرق و غرب عالم را فرا گرفته،و از هر گونه دگرگونی و تحریف مصون و محفوظ است.
آري قرآن از علم بی پایان حق سرچشمه گرفته،نه زائیده فکر بشر است و نه القاء شیاطین،و محتوایش شاهد بر این مدعی
است.
این احتمالا همان چیزي است که در قرآن مجید گاه از آن به"کتاب مبین" و گاه به"ام الکتاب"تعبیر شده،چنان که در آیه
ابِ :"خداوند هر چه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد ثابت 􀀀 شاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِت 􀀀 ا یَ 􀀀 اللّ م
􀀀
39 رعد می خوانیم: یَمْحُوا هُ
می دارد،و ام الکتاب(کتاب اصلی و مادر)نزد او است".
ابٍ مُبِینٍ : 􀀀 إِلاّ فِی کِت
􀀀
ابِسٍ 􀀀 لا ی 􀀀 لا رَطْبٍ وَ 􀀀 و در آیه 59 انعام آمده است: وَ
"و هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتاب آشکار ثبت است".
ضمنا باید توجه داشت که تعبیر به"لوح محفوظ"در"قرآن مجید" تنها در همین جا آمده است.
***خداوندا!ما را به حقیقت این کتاب بزرگ آسمانیت آشناتر بفرما.
پروردگارا!در آن روز که مؤمنان صالح به فوز کبیر و کافران مجرم به عذاب حریق می رسند ما را در کنف حمایتت قرار ده.
بار الها!تو غفور و ودود و رحیم و مهربانی با ما آن کن که این اسماء و صفاتت ایجاب می کند نه آنچه اعمال ما اقتضا دارد.
آمین یا رب العالمین پایان سوره بروج
ص : 354