گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نمونه
جلد بیست و ششم
86 ) سوره طارق این سوره در مکه نازل شده و داراي 17 آیه است )
اشاره
ص : 355
محتواي سوره"طارق"و فضیلت آن
مطالب این سوره عمدتا بر دو محور دور می زند.
-1 محور معاد و رستاخیز.
-2 محور قرآن مجید و ارزش و اهمیت آن.
ولی در آغاز بعد از سوگندهاي اندیشه آفرینی اشاره به وجود مراقبین الهی بر انسان می کند.
بعد براي اثبات امکان معاد به زندگی نخستین،و بدو پیدایش انسان از آب نطفه،اشاره فرموده،نتیجه گیري می کند:خداوندي
که قادر است او را از چنین آب بی ارزش و ناچیزي بیافریند توانایی بر بازگشت مجدد او دارد.
در مرحله بعد به بعضی از ویژگیهاي روز رستاخیز اشاره کرده،سپس با ذکر سوگندهاي متعدد و پرمعنایی اهمیت قرآن را
گوشزد می نماید،و سرانجام سوره را با تهدید کفار به مجازات الهی پایان می دهد.
در فضیلت تلاوت این سوره در حدیثی از پیامبر اکرم ص می خوانیم:
اللّ بعدد کل نجم فی السماء عشر حسنات!: "هر کس آن را تلاوت کند خداوند به تعداد هر ستاره اي که در
􀀀
من قرأها اعطاه ه
.( آسمان وجود دارد ده حسنه به او می بخشد"! ( 1
و در حدیثی از امام صادق ع آمده است
اللّ یوم القیامه جاه و منزله،و کان من رفقاء النبیین و اصحابهم فی
􀀀
من کان قراءته فی الفریضه و السماء و الطارق کان له عند ه
الجنه: "هر کس در نماز فریضه سوره و السماء و الطارق
ص : 356
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 469 -1
را تلاوت کند در قیامت نزد خداوند مقام و منزلت عظیمی خواهد داشت،و از دوستان پیامبران و یاران آنها در بهشت خواهد
.( بود" ( 1
بدیهی است محتواي سوره و عمل به آن است که اینهمه پاداش عظیم را ببار می آورد نه تلاوت خالی از عمل.
ص : 357
. 1) "ثواب الاعمال"مطابق"نور الثقلین"جلد 5 صفحه 549 -1
سوره طارق
[ [سوره الطارق ( 86 ): آیات 1 تا 10
اشاره
ا􀀀 لَمّ عَلَیْه
ا􀀀 اَلثّ ( 3) إِنْ کُلُّ نَفْسٍ
􀀀
اَلطّ ( 2) اَلنَّجْمُ اقِبُ
􀀀
اكَ مَا ارِقُ 􀀀 ا أَدْر 􀀀 اَلطّ ( 1) وَ م
􀀀
ماءِ وَ ارِقِ 􀀀 وَ اَلسَّ ;lt;br/gt منِ اَلرَّحِیمِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
ادِرٌ ( 8) یَوْمَ 􀀀 ی رَجْعِهِ لَق 􀀀 رائِبِ ( 7) إِنَّهُ عَل 􀀀 دافِقٍ ( 6) یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ اَلصُّلْبِ وَ اَلتَّ 􀀀 اءٍ 􀀀 سانُ مِمَّ خُلِقَ ( 5) خُلِقَ مِنْ م 􀀀 حافِظٌ ( 4) فَلْیَنْظُرِ اَلْإِنْ 􀀀
( اصِرٍ ( 10 􀀀 لا ن 􀀀 ما لَهُ مِنْ قُوَّهٍ وَ 􀀀 رائِرُ ( 9) فَ 􀀀 تُبْلَی اَلسَّ
ص : 358
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده مهربان 1-سوگند به آسمان و کوبنده شب.
-2 و تو نمی دانی کوبنده شب چیست؟! 3-همان ستاره درخشان و شکافنده تاریکیها.
-4 (به این آیت بزرگ الهی سوگند)که هر کس مراقب و حافظی دارد.
-5 انسان باید نگاه کند که از چه چیز آفریده شده؟! 6-از یک آب جهنده آفریده شده است.
-7 آبی که خارج می شود از میان"پشت"و"سینه ها".
-8 (کسی که او را از چنین موجود ناچیزي آفرید)می تواند او را بازگرداند.
-9 در آن روز که اسرار پنهان آشکار می شود.
-10 و براي او هیچ نیرو و یاوري نیست.
تفسیر:
اي انسان بنگر از چه آفریده شده اي؟!
این سوره نیز همچون بسیاري دیگر از سوره هاي جزء آخر قرآن، با سوگندهاي زیبا و اندیشه بر انگیزي آغاز می
شود،سوگندهایی که مقدمه اي است براي بیان یک واقعیت بزرگ.
الطّ ).
􀀀
ماءِ وَ ارِقِ 􀀀 "سوگند به آسمان و کوبنده شب"!( وَ السَّ
الطّ ).
􀀀
اكَ مَا ارِقُ 􀀀 ا أَدْر 􀀀 *** "و تو نمی دانی کوبنده شب چیست"؟!( وَ م
***
ص : 359
الثّ ).
􀀀
"ستاره اي است بلند و درخشان و شکافنده تاریکها"( اَلنَّجْمُ اقِبُ
طارق از ماده"طرق"(بر وزن برق)به معنی کوبیدن است،و راه را از این جهت"طریق"گویند که با پاي رهروان کوبیده می
شود،و"مطرقه"به معنی پتک و چکش است که براي کوبیدن فلزات و مانند آن به کار می رود.
و از آنجا که درهاي خانه ها را به هنگام شب می بندند،و کسی شب وارد می شود ناچار است در را بکوبد، به اشخاصی که
در شب وارد می شوند "طارق"گویند.
امیر مؤمنان علی ع در باره"اشعث بن قیس"منافق که شب هنگام به در خانه آن حضرت آمد و حلواي شیرینی با خود آورده
بود که به پندار خام خویش قلب علی ع را به خود متوجه سازد تا در ماجرایی به نفع او حکم کند می فرماید:
و اعجب من ذلک طارق طرقنا بملفوفه فی وعائها: "و از این شگفت انگیزتر داستان کسی است که شب هنگام،در خانه را
.( کوبید و بر ما وارد شد،در حالی که ظرف سرپوشیده پر از حلواي لذیذ با خود آورده بود" ( 1
اما قرآن خودش در اینجا"طارق"را تفسیر کرده،می گوید:"این مسافر شبانه،همان ستاره درخشانی است که بر آسمان ظاهر
می شود و بقدري بلند است که گویی می خواهد سقف آسمان را سوراخ کند،و نورش بقدري خیره کننده است که تاریکیها
را می شکافد و به درون چشم آدمی نفوذ می کند(توجه داشته باشید که"ثاقب"از ماده"ثقب"به معنی سوراخ کردن است).
در اینکه آیا منظور ستاره معینی است مانند"ستاره ثریا"(از نظر بلندي و دوري در آسمان)یا ستاره زحل،یا زهره یا شهب(از
نظر روشنایی خیره کننده) یا اشاره به همه ستارگان آسمان است؟تفسیرهاي متعددي در اینجا گفته شده،
ص : 360
. 1) "نهج البلاغه"خطبه 224 -1
ولی با توجه به این که در آیات بعد آن را به"نجم ثاقب"(ستاره نفوذ کننده) تفسیر کرده است معلوم می شود منظور هر ستاره
اي نیست بلکه ستارگان درخشانی است که نور آنها پرده هاي ظلمت را می شکافد و در چشم آدمی نفوذ می کند.
الثّ "به ستاره"زحل"تفسیر شده است که از سیارات منظومه شمسی و بسیار پرفروغ و نورانی
􀀀
در بعضی از روایات" اَلنَّجْمُ اقِبُ
است.
این معنی از حدیثی که از امام صادق ع نقل شده استفاده می شود،در آنجا که منجمی از آن حضرت سؤال کرد که منظور
از"ثاقب"در کلام خدا "النجم الثاقب"چیست؟ فرمود:ستاره"زحل"است که طلوعش در آسمان هفتمین است،و نورش
.( آسمانها را می شکافد،و به آسمان پائین می رسد،لذا خداوند آن را"نجم ثاقب" نامیده است ( 1
قابل توجه اینکه زحل آخرین و دورترین ستاره منظومه شمسی است که با چشم غیر مسلح دیده می شود،و از آنجا که از نظر
ترتیب بندي کواکب منظومه شمسی نسبت به خورشید در هفتمین مدار قرار گرفته(با محاسبه مدار ماه) امام ع در این حدیث
مدار آن را آسمان هفتم شمرده است.
این ستاره ویژگیهایی دارد که آن را شایسته سوگند می کند،از یک سو دورترین ستارگان قابل مشاهده منظومه شمسی
.( است،و به همین جهت در ادبیات عرب هر چیز بلند را بدان مثال می زنند،و گاه آن را"شیخ النجوم" گفته اند ( 2
ستاره زحل که نام فارسی اش"کیوان"است داراي حلقه هاي نورانی متعددي است که آن را احاطه کرده،و
هشت"قمر"دارد،حلقه هاي نورانی
ص : 361
.( 1) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 550 (حدیث 4 -1
2) "دائره المعارف دهخدا"ماده"زحل". -2
زحل که گرداگرد آن را گرفته از عجیب ترین پدیده هاي آسمانی است که دانشمندان فلکی در باره آن نظرات گوناگونی
دارند،و هنوز هم پدیده اي اسرارآمیز است.
بعضی معتقدند"زحل"ده قمر دارد که هشت عدد آن را می توان با دوربینهاي معمولی نجومی مشاهده کرد،و دو عدد دیگر
.( تنها با دوربین هاي بسیار عظیم قابل رؤیت است ( 1
البته این اسرار در آن روز که قرآن نازل شد بر کسی روشن نبود،بعدها با گذشت قرنها آشکار گشت.
اما به هر حال تفسیر نجم ثاقب به خصوص ستاره"زحل"ممکن است از قبیل بیان یک مصداق روشن باشد،و منافاتی با تفسیر
آن به دیگر ستارگان بلند و درخشان آسمان ندارد،ولی می دانیم تفسیر مصداقی در روایات ما بسیار است.
اقِبٌ :"مگر کسی که در لحظه اي کوتاه براي استراق 􀀀 ابٌ ث 􀀀 إِلاّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَهَ فَأَتْبَعَهُ شِه
􀀀
در آیه 10 سوره صافات می خوانیم!
سمع به آسمان نزدیک شود که"شهاب ثاقب"او را تعقیب می کند"در این آیه"شهاب"توصیف به "ثاقب"شده است،و از
آنجا که این پدیده آسمانی از عجائب عالم آفرینش است ممکن است یکی از تفسیرهاي آیه مورد بحث باشد.
.( شان نزولی که در بعضی از کتب تفسیر براي آیه فوق آمده نیز این معنی را تایید می کند ( 2
*** اکنون ببینیم این سوگندها براي چیست؟در آیه بعد می فرماید:"مسلما
ص : 362
1) همان مدرك. -1
. 2) "روح البیان"جلد 10 صفحه 397 -2
حافِظٌ ) ( 1)! که اعمال او را ثبت و ضبط و حفظ می کند،و براي 􀀀 ا 􀀀 لَمّ عَلَیْه
ا 􀀀 هر کس مراقب و حافظی دارد"( إِنْ کُلُّ نَفْسٍ
حساب و جزا نگهداري می نماید.
ا تَفْعَلُونَ و بر شما 􀀀 کاتِبِینَ یَعْلَمُونَ م 􀀀 راماً 􀀀 حافِظِینَ کِ 􀀀 همانگونه که در آیه 10 و 11 و 12 سوره انفطار می خوانیم: وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَ
مراقبانی گمارده شده نویسنده و بزرگوار که پیوسته اعمال شما را می نویسند،و آنچه را انجام می دهید می دانند".
به این ترتیب شما هرگز تنها نیستید،و هر که باشید،و هر کجا باشید، تحت مراقبت فرشتگان الهی و ماموران پروردگار خواهید
بود،این مطلبی است که توجه به آن در اصلاح و تربیت انسان فوق العاده مؤثر است.
قابل توجه اینکه:در آیه تبیین نشده است که این"حافظ"چه کسی است؟ و چه اموري را حفظ می کند؟ولی آیات دیگر قرآن
به خوبی گواهی می دهد که حافظان ملائکه اند،و آنچه را حفظ می کنند اعمال آدمی اعم از طاعات و معاصی است.
این احتمال نیز داده شده که منظور حفظ انسان از حوادث و مهالک است که به راستی اگر مراقبت الهی از انسانها به عمل
نیاید کمتر کسی به مرگ طبیعی از دنیا می رود،چرا که حجم حوادث آن قدر زیاد است که احدي از آن سالم به در نمی
رود،مخصوصا کودکان در سنین پائین.
و یا اینکه منظور حفظ انسان در برابر وسوسه هاي شیاطین است که اگر این محافظت الهی نیز نباشد وساوس شیاطین جن و
انسان آن قدر زیاد است که هیچکس از آن سالم نمی ماند.
ص : 363
1) "ان"در این آیه ان نافیه است و"لما"به معنی(الا)می باشد. -1
ولی با توجه به اینکه آیات بعد سخن از مساله معاد و حساب اعمال می گوید تفسیر اول از همه مناسبتر است،هر چند جمع
میان هر سه تفسیر در آیه شریفه نیز بعید به نظر نمی رسد.
جالب اینکه:میان سوگندهایی که قبلا یاد شده با مساله مراقبت فرشتگان از اعمال آدمی که جواب قسم محسوب می شود
رابطه زنده اي است،چرا که آسمان بلند و ستارگانی که مسیرهاي منظم خود را همواره می پیمایند دلیلی بر وجود نظم و
حساب در این عالم بزرگند،پس چگونه ممکن است اعمال انسانها بی حساب و کتاب باشد،و مراقبین الهی بر آن نظارت
نکنند.
*** سپس به عنوان یک استدلال بر مساله معاد در برابر کسانی که آن را غیر ممکن می شمردند می فرماید:"انسان باید نگاه
سانُ مِمَّ خُلِقَ ). 􀀀 کند از چه چیز آفریده شده است"؟!( فَلْیَنْظُرِ الْإِنْ
و به این ترتیب قرآن دست همه انسانها را گرفته و به خلقت نخستین باز می گرداند،و با یک جمله استفهامیه از آنها می
پرسد"آفرینش شما از چه بوده است".
*** و بی آنکه منتظر پاسخ آنها باشد جواب این سؤال را که روشن است خودش می دهد،و می افزاید:"او از یک آب
دافِقٍ )که این توصیفی است براي نطفه مرد که در آب منی شناور است، و به هنگام بیرون 􀀀 اءٍ 􀀀 جهنده آفریده شد"!( خُلِقَ مِنْ م
آمدن جهش دارد.
*** و بعد در توصیف دیگري از این آب می گوید:"خارج می شود از میان صلب
ص : 364
رائِبِ ). 􀀀 و ترائب"( یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَ التَّ
"صلب"به معنی پشت است و اما"ترائب"جمع"تریبه"بنا بر مشهور میان علماي لغت استخوانهاي بالاي سینه است،همانجا که
گردن بند روي آن قرار می گیرد،چنان که این منظور در لسان العرب می گوید:قال اهل اللغه اجمعون موضع القلاده من
الصدر.
در عین حال معانی متعدد دیگري نیز براي آن ذکر کرده است،از جمله اینکه"ترائب"به معنی قسمت پیش روي انسان
است(در مقابل صلب که پشت انسان است)یا اینکه"ترائب"به معنی دستها و پاها و چشمها است،یا اینکه مجموعه استخوانهاي
سینه،و یا چهار دنده از طرف راست و چهار دنده از طرف چپ است.
به هر حال در اینکه منظور از"صلب"و"ترائب"در این آیه شریفه چیست؟در میان مفسران گفتگوي بسیار است و تفسیرهاي
فراوانی براي آن گفته اند از جمله:
-1 "صلب"اشاره به خود مردان و"ترائب"اشاره به زنان است چرا که مردان مظهر صلابت،و زنان مظهر لطافت و زینتند،بنا بر
این آیه اشاره به ترکیب نطفه انسان از نطفه مرد و زن می کند در اصطلاح امروز"اسپر"و "اوول"نامیده می شود.
-2 "صلب"اشاره به پشت مرد،و"ترائب"اشاره به سینه و قسمتهاي جلو بدن او است،بنا بر این منظور نطفه مرد است که از
قسمتهاي درون شکم که در میان پشت و قسمت جلو قرار دارد خارج می شود.
-3 منظور خروج جنین است از رحم زن که میان پشت و قسمتهاي جلو بدن او قرار گرفته است.
-4 بعضی گفته اند این آیه اشاره به یک نکته دقیق علمی است که اکتشافات
ص : 365
اخیر از روي آن پرده برداشته و در عصر نزول قرآن مسلما از همه پنهان بود، و آن اینکه:نطفه از"بیضه"مرد و"تخمدان"زن
گرفته می شود،و مطالعات دانشمندان جنین شناسی نشان می دهد که این دو در ابتداي امر که در جنین ظاهر می شوند در
مجاورت کلیه ها قرار دارد،و تقریبا مقابل وسط ستون فقرات در میان صلب(پشت)و ترائب(پائین ترین دنده هاي انسان)قرار
گرفته،سپس با گذشت زمان و نمو این دو عضو تدریجا از آن محل پائین می آیند،و هر کدام در موضع فعلی خود جاي می
گیرد،و از آنجا که پیدایش انسان از ترکیب نطفه زن و مرد است،و محل اصلی این دو در آغاز در میان"صلب"و"ترائب" قرار
دارد،قرآن چنین تعبیري را انتخاب کرده،تعبیري که در آن روز براي هیچکس شناخته شده نبود،و علم جنین شناسی جدید
پرده از روي آن برداشته است ( 1). به تعبیر روشنتر بیضه مرد و تخمدان زن در آغاز پیدایش یعنی در آن هنگام که مرد و زن
خود در عالم جنین بودند در پشت آنها قرار داشت تقریبا محاذي وسط ستون فقرات بود،به طوري که می توان گفت دستگاه
نطفه ساز مرد و دستگاه نطفه ساز زن هر دو بین صلب و ترائب بودند،ولی تدریجا که خلقت مرد و زن در شکم مادر کامل
می شود از آنجا جدا شده و تدریجا به پائین می آیند،به طوري که هنگام تولد بیضه مرد به خارج از شکم و در کنار آلت
تناسلی قرار می گیرد،و تخمدان زن در مجاورت رحم.
ولی اشکال مهم این تفسیر این است که قرآن می گوید آن آب جهنده از میان صلب و ترائب خارج می شود،یعنی به هنگام
خروج آب از میان این دو می گذرد،در حالی که طبق این تفسیر در حال خروج آب نطفه چنین نیست، بلکه دستگاه نطفه ساز
در آن موقعی که خود در شکم مادر بود میان صلب
ص : 366
. 1) "تفسیر مراغی"ج 30 صفحه 113 -1
و ترائب قرار داشت،از این گذشته تفسیر ترائب به آخرین دنده پائین خود خالی از بحث و گفتگو نیست.
-5 منظور از این جمله این است که منی در حقیقت از تمام اجزاي بدن انسان گرفته می شود،و لذا به هنگام خروج توأم با
هیجان کلی بدن،و بعد از آن همراه با سستی تمام بدن است،بنا بر این"صلب"و"ترائب"اشاره به تمام پشت و تمام پیش روي
انسان می باشد.
-6 بعضی نیز گفته اند عمده ترین عامل پیدایش منی"نخاع شوکی"است که در پشت مرد و سپس قلب و کبد است که یکی
زیر استخوانهاي سینه و دیگري در میان این دو قرار دارد،و همین سبب شده که تعبیر ما بین"صلب"و"ترائب" براي آن انتخاب
گردد.
ولی قبل از هر چیز باید به این نکته مهم براي حل مشکل توجه داشت که در آیات فوق تنها سخن از نطفه مرد در میان
دافِقٍ " (آب جهنده)در باره نطفه مرد صادق است نه زن،و همان است که ضمیر "یخرج"در آیه بعد به 􀀀 اءٍ 􀀀 است،زیرا تعبیر به" م
آن باز می گردد،و می گوید:"این آب جهنده از میان صلب و ترائب بیرون می آید".
روي این حساب شرکت دادن زن در این بحث قرآنی مناسب به نظر نمی رسد،بلکه مناسبترین تعبیر همان است که گفته شود
قرآن به یکی از دو جزء اصلی نطفه که همان نطفه مرد است،و براي همه محسوس می باشد،اشاره کرده،و منظور
.( از"صلب"و"ترائب"قسمت پشت و پیش روي انسان است، چرا که آب نطفه مرد از میان این دو خارج می شود ( 1
ص : 367
1) در آیات دیگر قرآن نیز هنگامی که سخن از آفرینش انسان از نطفه به میان می آید بیشتر روي نطفه مرد که امري -1
محسوس است تکیه شده(به آیات 46 نجم و 37 قیامت مراجعه شود).
این تفسیري است روشن و خالی از هر گونه پیچیدگی و هماهنگ با آنچه در کتب لغت در معنی این دو واژه آمده است،در
عین حال ممکن است حقیقت مهمتري در این آیه نیز نهفته باشد که در حد علم امروز براي ما کشف نشده و اکتشافات
دانشمندان در آینده پرده از روي آن برخواهد داشت.
*** سپس از این بیان نتیجه گیري کرده می گوید:"کسی که انسان را در آغاز از آب نطفه آفرید قادر است که او را بار
ادِرٌ ). 􀀀 ی رَجْعِهِ لَق 􀀀 دیگر به زندگی بازگرداند" ( إِنَّهُ عَل
در آغاز خاك بود،و سپس بعد از طی مراحلی به صورت نطفه درآمد،و نطفه نیز بعد از طی مراحل پیچیده و شگفت
انگیزي،تبدیل به انسان کاملی شد،بنا بر این بازگشت او به حیات و زندگی مجدد هیچ مشکلی ایجاد نمی کند.
النّ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ
اس􀀀 ا أَیُّهَا 􀀀 نظیر این بیان در آیات دیگر قرآن نیز دیده می شود،از جمله در آیه 5 سوره حج می فرماید: ی
رابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَهٍ :"اي مردم!اگر در رستاخیز تردید دارید ما شما را از خاك آفریدیم و سپس از 􀀀 اکُمْ مِنْ تُ 􀀀 فَإِنّ خَلَقْن
􀀀
مِنَ الْبَعْثِ ا
نطفه".
اهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ یَکُ شَیْئاً :"آیا انسان به خاطر نمی آورد که ما 􀀀 أَنّ خَلَقْن
􀀀
سانُ ا 􀀀 لا یَذْکُرُ الْإِنْ 􀀀 و نیز در آیه 14 سوره ق می خوانیم: أَ وَ
قبلا او را آفریدیم و چیزي نبود"؟! *** در آیه بعد به توصیف آن روز بزرگ پرداخته،می فرماید:"این بازگشت روزي تحقق
( رائِرُ ) ( 1 􀀀 می یابد که اسرار پنهان،آشکار می شود"( یَوْمَ تُبْلَی السَّ
ص : 368
1) "یوم"در اینجا"ظرف"است و متعلق است به"رجع"که در آیه قبل آمده،و فاصله میان مصدر و معمولش در اینگونه -1
موارد ضرري ندارد،چرا که فاصله به اجنبی نیست.
"تبلی"از ماده"بلوي"به معنی آزمایش و امتحان است،و از آنجا که به هنگام آزمایش حقیقت اشیاء ظاهر و آشکار می شود
این ماده در اینجا به معنی ظهور و بروز آمده است.
"سرائر"جمع"سریره"به معنی حالات و صفات و نیات درونی و پنهانی است.
آري در آن روز که"یوم البروز"و"یوم الظهور"است اسرار درون آشکار می شود،اعم از ایمان و کفر و نفاق،یا نیت خیر و
شر،یا ریا و اخلاص، و این ظهور و بروز براي مؤمنان مایه افتخار و مزید بر نعمت است،و براي مجرمان مایه سرافکندگی و
منشا خواري و خفت،و چه دردناك است که انسان عمري زشتیهاي درونی خود را از خلق خدا مخفی کرده باشد،و با آبرو در
میان مردم زندگی کند ولی در آن روز که همه اسرار نهانی آشکار می گردد در برابر همه خلایق شرمسار و سرافکنده شود
که گاه درد و رنج این عذاب از آتش دوزخ دردناکتر است.
ماهُمْ : 􀀀 در آیه 41 الرحمن نیز آمده است: یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِی
"در قیامت گنهکاران از چهره هایشان شناخته می شوند"و نیز در آیات دیگر آمده است که در قیامت"گروهی چهره هاي
.(41- سفید و روشن دارند و گروهی چهره هایشان تاریک و غبارآلود است"(عبس 38
آري همانگونه که طارق و ستارگان به هنگام شب در آسمان ظاهر می شوند،و از خفا و پنهانی بیرون می آیند،حافظان و
مراقبانی که مامور حفظ و ضبط اعمال آدمی هستند نیز در آنجا همه را آشکار می سازند.
در روایتی از"معاذ بن جبل"نقل شده است که می گوید:از رسول خدا تفسیر"سرائر"را در این آیه شریفه سؤال کردم،و
گفتم:چه اسرار نهانی است که خداوند بندگان را در آخرت با آن می آزماید؟فرمود:
سرائرکم
ص : 369
هی اعمالکم من الصلاه و الصیام و الزکاه و الوضوء و الغسل من الجنابه و کل مفروض،لان الاعمال کلها سرائر خفیه،فان شاء
رائِرُ : 􀀀 الرجل قال صلیت و لم یصل،و ان شاء قال توضأت و لم یتوضأ،فذلک قوله یَوْمَ تُبْلَی السَّ
"سرائر شما همان اعمال شما است،همچون نماز و روزه و زکات و وضو و غسل جنابت و هر عمل واجبی،زیرا همه اعمال در
حقیقت پنهان است،اگر انسان بخواهد می گوید:نماز خوانده ام،در حالی که نخوانده،و می گوید:وضو گرفته ام در حالی که
.( رائِرُ " ( 1 􀀀 وضو نگرفته،و این است تفسیر کلام خداوند یَوْمَ تُبْلَی السَّ
ما لَهُ مِنْ قُوَّهٍ 􀀀 *** اما مشکل مهم در آن روز اینجا است که"براي انسان هیچ نیرویی از درون،و یاوري از برون وجود ندارد"( فَ
اصِرٍ ): 􀀀 لا ن 􀀀 وَ
نیرویی که بر زشتیهاي اعمال و نیات او پرده بیفکند،و یاوري که او را از عذاب الهی رهایی بخشد.
این معنی در بسیاري از آیات قرآن آمده است که در آن روز نه یار و یاوري وجود دارد،نه فدیه و فدایی پذیرفته می شود،نه
راه فرار و بازگشتی در برابر انسان قرار دارد،و نه طریقی براي فرار از چنگال عدالت پروردگار،تنها و تنها وسیله نجات ایمان و
عمل صالح است،آري مایه نجات فقط همین است.
***
ص : 370
1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 472 ،شبیه این معنی در تفسیر"در المنثور" جلد 6 صفحه 336 نیز آمده است. -1
[ [سوره الطارق ( 86 ): آیات 11 تا 17
اشاره
ا هُوَ بِالْهَزْلِ ( 14 ) إِنَّهُمْ یَکِیدُونَ کَیْداً ( 15 ) وَ 􀀀 ذاتِ اَلصَّدْعِ ( 12 ) إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْ لٌ ( 13 ) وَ م 􀀀 ذاتِ اَلرَّجْعِ ( 11 ) وَ اَلْأَرْضِ 􀀀 ماءِ 􀀀 وَ اَلسَّ
( کافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً ( 17 􀀀 أَکِیدُ کَیْداً ( 16 ) فَمَهِّلِ اَلْ
ترجمه:
-11 سوگند به آسمان پرباران! 12 -و سوگند به زمین پرشکاف(که گیاهان از آن سر برمی آورند).
-13 که این یک سخن حق است.
-14 و شوخی نیست.
-15 آنها پیوسته حیله می کنند.
-16 و من در مقابل آنها چاره می کنم.
-17 حال که چنین است کافران را اندکی مهلت ده(تا سزاي اعمالشان را ببینند).
ص : 371
تفسیر:
نقشه هاي دشمنان را نقش بر آب می کنم!
در تعقیب آیات گذشته که استدلال بر مساله معاد از طریق توجه به آفرینش نخستین انسان از نطفه داشت،در این آیات باز
ماءِ 􀀀 براي تاکید در امر معاد و اشاره به بعضی از دلائل دیگر بحث را ادامه داده،می فرماید:"سوگند به آسمان پرباران" ( وَ السَّ
ذاتِ الرَّجْعِ ). 􀀀
ذاتِ الصَّدْعِ ). 􀀀 *** "و سوگند به زمین که شکافته می شود و گیاهان از آن سر برمی آورند" ( وَ الْأَرْضِ
*** "که این یک سخن حق است"که شما زنده می شوید( إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ ).
ا هُوَ بِالْهَزْلِ ). 􀀀 *** سخنی است جدي"و هیچگونه شوخی در آن نیست"!( وَ م
"رجع"از ماده"رجوع"به معنی بازگشت است،و عرب به باران، "رجع"می گوید،به خاطر اینکه آبی که از زمین و دریاها
برخاسته،از طریق ابرها و باران به سوي زمین برمی گردد،یا اینکه در فواصل مختلف بارش باران تکرار می شود.
به گودالهایی را که آب باران در آن جمع می شود نیز"رجع"می گویند، یا به خاطر جمع آب باران در آن،و یا به خاطر
.( امواجی که بر اثر وزش نسیم بر سطح آن آشکار می گردد ( 1
ص : 372
1) "مفردات راغب"ماده"رجع". -1
"صدع"به معنی شکاف در اجسام صلب و سخت است،و با توجه به آنچه در معنی"رجع"گفته شد آن را اشاره به شکافتن
زمینهاي خشک و سخت،بعد از نزول باران،و رشد و نمو گیاهان دانسته اند.
در حقیقت این دو سوگند اشاره اي است به احیاي زمینهاي مرده به وسیله باران که قرآن بارها آن را به عنوان دلیلی بر مساله
ذلِکَ الْخُرُوجُ :"ما بوسیله باران سرزمین مرده اي را زنده 􀀀 ا بِهِ بَلْدَهً مَیْتاً کَ 􀀀 رستاخیز ذکر کرده است، مانند آیه 11 سوره ق وَ أَحْیَیْن
کردیم،خروج و قیام شما در قیامت نیز همین گونه است"! به این ترتیب تناسب روشنی در میان این سوگندها و آنچه سوگند
به خاطر آن یاد شده وجود دارد،و این یکی از لطائف بلاغت قرآن است،که در میان سوگندها و آنچه براي آن سوگند یاد
می کند تناسب جالبی دیده می شود.
یا به تعبیر دیگر:همانگونه که در آیه 5 سوره حج،به هنگام استدلال بر مساله معاد،هم استدلال به مساله آفرینش انسان از نطفه
و تطورات جنین می کند،و هم استدلال به زنده شدن زمینهاي مرده بر اثر نزول باران،در این سوره(سوره طارق)نیز روي هر دو
مساله تکیه شده است.
ذاتِ الرَّجْعِ "تفسیر دیگري نیز ذکر کرده اند، و آن تکرار گردش کواکب آسمان و بازگشت 􀀀 ماءِ 􀀀 بعضی براي جمله" وَ السَّ
آنها به حالت نخستین در طی دورانهاي مختلف است،گردش زمین به دور خود و به دور خورشید،و حرکت سیارات منظومه
شمسی،و حرکت طلوع و غروب حسی ماه و خورشید و ستارگان، همه حرکاتی است داراي بازگشت.
وجود این بازگشتها نشانه اي است از بازگشت عمومی انسانها به حیات، البته معنی اول تناسب بیشتري با مساله شکافته شدن
زمین و همچنین دلائل معاد دارد.
ص : 373
"قول فصل"به معنی سخنی است که میان حق و باطل جدایی می افکند، و در اینجا به قرینه آیات گذشته جمعی آن را اشاره
به معاد دانسته اند،در حالی که جمع دیگري آن را اشاره به قرآن می دانند و در بعضی از روایات معصومین ع نیز به آن اشاره
شده است.
البته تعبیر از قیامت به"یوم الفصل"در آیات زیادي از قرآن به چشم می خورد.
این احتمال نیز وجود دارد که این تعبیر را اشاره به آیات قرآن بدانیم که در ضمن از معاد خبر می دهد،و به این ترتیب جمع
میان هر دو تفسیر می شود.
در حدیثی از امیر مؤمنان علی ع از پیغمبر گرامی اسلام نقل شده که فرمود:
اللّ فیه نبا من قبلکم،و خبر ما بعدکم،و حکم ما بینکم،هو
􀀀
اللّ ؟!قال کتاب ه
􀀀
انها ستکون فتنه!قلت فما المخرج منها یا رسول ه
اللّ :
􀀀
اللّ و من ابتغی الهدي فی غیره اضله ه
􀀀
الفصل لیس بالهزل من ترکه من جبار قصمه ه
"به زودي فتنه اي در میان شما ظاهر می شود،عرض کردم اي رسول خدا! راه نجات از آن چیست؟فرمود:قرآن است که اخبار
پیشینیان و آیندگان و داوري میان شما در آن است،آن کلامی است که حق را از باطل جدا می کند، جدي است و شوخی
نیست،هر جباري آن را ترك کند خداوند او را درهم می شکند،و هر کس هدایت را در غیر آن جستجو کند خداوند
.( گمراهش می سازد"! ( 1
***
ص : 374
. 1) "صحیح ترمذي"و"سنن دارمی"طبق نقل تفسیر"روح المعانی"جلد 3 ص 100 و"تفسیر مراقی"جلد 30 صفحه 118 -1
سپس براي تسلی خاطر پیامبر ص و مؤمنان از یک سو،و تهدید دشمنان اسلام از سوي دیگر می افزاید:"آنها پیوسته حیله می
کنند و نقشه ها می ریزند" ( إِنَّهُمْ یَکِیدُونَ کَیْداً ).
*** "و من نیز در برابر آنها نقشه می ریزم"و نقشه هاشان را نقش بر آب می کنم"( وَ أَکِیدُ کَیْداً ).
کافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً ). 􀀀 *** "حال که چنین است کافران را اندکی مهلت ده"تا عاقبت کار خویش را ببینند!( فَمَهِّلِ الْ
آري آنها پیوسته نقشه هاي شومی براي مبارزه با تو طرح می کنند:
گاه از طریق استهزا وارد می شوند.
گاه به محاصره اقتصادي دست می زنند.
گاه مؤمنان را شکنجه و آزار می کنند.
گاه می گویند:به این قرآن گوش فرا ندهید،و به هنگام تلاوت آن قال و غوغا می کنند تا پیروز شوند.
گاه ساحرت می خوانند،گاه کاهنت می گویند،گاه دیوانه ات می شمرند.
گاه در آغاز صبح ایمان می آورند و عصرگاهان کافر می شوند،تا گروهی را به دنبال خود بکشند.
گاه می گویند کسانی که دور تو را گرفته اند فقرا و بینوایانند آنها را دور کن تا ما با تو باشیم.
گاه می گویند:لا اقل بعضی از خدایان ما را به رسمیت بشناس تا با تو همراه شویم.
ص : 375
و گاه نقشه تبعید یا قتل تو را می کشند.
خلاصه هر لمحه به شکلی و هر دم به لباسی درمی آیند،تا جمع تو را متفرق سازند،و یارانت را در فشار بگذارند،یا تو را از
میان بردارند و نور خدا را خاموش کنند.
ولی اینها باید بدانند خدا اراده کرده است این نور عالمگیر شود،این نور الهی است که با پف کردن این و آن خاموش نمی
شود.
این خورشید فروزان آسمان است با چشم پوشی خفاشان از میان نمی رود آنها نقشه می کشند و ما هم نقشه می کشیم.
"کید"به گفته"راغب"در"مفردات"نوعی چاره جویی است(که جنبه پنهانی و از طریق آماده ساختن مقدمات بوده باشد)و آن
دو گونه است:"نکوهیده" و"پسندیده"هر چند استعمال آن در مذموم بیشتر است،ولی در عین حال در ممدوح نیز به کار می
.( ا لِیُوسُفَ :"ما اینگونه براي یوسف چاره جویی کردیم"(یوسف 76 􀀀 ذلِکَ کِدْن 􀀀 رود،مانند کَ
منظور از"کید دشمنان"در آیه مورد بحث روشن است که نمونه هاي آن را در بالا اشاره کردیم،و قرآن پر است از نقل توطئه
هاي موذیانه و نقشه هاي شرورانه آنها،و اما در اینکه منظور از کید الهی در اینجا چیست؟بعضی گفته اند:
همان مهلت دادنی است که سرانجام منتهی به عذاب دردناك می شود،و بعضی آن را به معنی خود عذاب دانسته اند.
ولی مناسبتر این است که گفته شود منظور همان الطافی است که شامل حال پیامبر ص و مؤمنان می شد و دشمنان اسلام را
غافلگیر می ساخت،کوششهاي آنها را از میان می برد،و توطئه هاي آنان را درهم می شکست،که نمونه هایش در تاریخ اسلام
فراوان است.
در این آیات مخصوصا به پیامبر ص دستور می دهد:با آنها مدارا کن
ص : 376
و به آنها مهلت ده و براي نابودیشان عجله مکن،بگذار بقدر کافی اتمام حجت شود،بگذار آنها که مختصر آمادگی دارند
سرانجام به اسلام بپیوندند،اصولا عجله کار کسی است که از فوت فرصتها و از دست رفتن امکانات می ترسد،و این در باره
خداوند قاهر و قادر مفهوم ندارد.
کافِرِینَ "(کافران را مهلت ده)و بار دیگر تاکید کرده،می گوید:"امهلهم"(آنها را 􀀀 قابل توجه اینکه نخست می فرماید:" فَمَهِّلِ الْ
مهلت ده) که یکی از باب"تفعیل"است و دیگري از باب"افعال"و تکرار آن براي تاکید است،بی آنکه لفظ عینا تکرار شده
باشد،تا بر گوشها سنگین نیاید.
"رویدا"از ماده"رود"(بر وزن عود)به معنی رفت و آمد و تلاش براي انجام چیزي توأم با ملایمت است.
.( و در اینجا معنی مصدري دارد،و توأم با"تصغیر"است یعنی،مختصر مهلتی به آنها ده ( 1
و به این ترتیب خداوند در این جمله کوتاه سه بار به پیامبرش دستور مدارا و مهلت به آنها می دهد،و این سرمشقی است براي
همه مسلمانان که در کارهاي خود مخصوصا هنگامی که در مقابل دشمنانی نیرومند و خطرناك قرار می گیرند با حوصله و
صبر و شکیبایی و دقت رفتار کنند،و از هر گونه شتابزدگی و کارهاي بی نقشه یا بی موقع بپرهیزند.
بعلاوه در راه تبلیغ آئین حق همواره باید از عجله پرهیز کرد،تا تمام
ص : 377
1) بنا بر این"رویدا"در اینجا جانشین مفعول مطلق است،و در حقیقت مثل آن است که گفته شود امهلهم امهالا قلیلا-و -1
اینکه بعضی احتمال داده اند که"رویدا" در اینجا معنی امر دارد،و بنا بر این سه امر پی در پی درآمده است بعید به نظر می
رسد البته"روید"به معنی امر و به صورت اسم فعل آمده،ولی مناسب آیه مورد بحث با منصوب بودن این کلمه همانست که
مفعول مطلق باشد.
کسانی که احتمال هدایتشان می رود ایمان بیاورند،و نسبت به همه اتمام حجت شود.
در اینکه چرا این مهلت کم و کوتاه شمرده شده است یا به خاطر این است که اسلام در مدت کوتاهی بر دشمنان پیروز شد،و
نقشه هاي آنها را برهم زد که اولین ضربه را در میدان"بدر"چشیدند،سپس به زودي در میدان"احزاب" و"خیبر"و"صفین"و
غیر آن نقشه هاي آنها منجر به شکست شد،و پایه هاي کاخ قدرتشان فرو ریخت، و در پایان عمر پیامبر ص نور اسلام تمام
جزیره العرب را فرا گرفت،و قبل از گذشتن یک قرن بر قسمت عمده جهان آن روز سایه افکند.
و یا به خاطر آن است که عذاب قیامت نیز نزدیک است،و اصولا آنچه قطعی و تخلف ناپذیر است نزدیک محسوب می شود.
به هر حال این سوره از سوگند به آسمان و ستارگان آغاز می شود،و با تهدید کافران توطئه گر و دشمنان حق و حقیقت پایان
می یابد،و در لابلاي آن دلائلی بر معاد به طرزي زیبا و مؤثر،و بیانی لطیف پیرامون نظارت مراقبین الهی بر انسانها،و تسلی و
دلداري مؤمنان آمده که همگی با عباراتی بسیار کوتاه که در عین لطافت قاطعیت مخصوصی دارد،منعکس شده است.
***خداوندا!کید و مکر دشمنان را که در عصر و زمان ما فزونی گرفته متوجه خودشان کن و نقشه هاي شومشان را نقش بر
آب فرما.
پروردگارا!در آن روزي که سرائر و پنهانیها آشکار می گردد ما را شرمنده مساز.
بار الها!ما قوه و ناصري جز تو نداریم ما را به غیرت واگذار مکن.
پایان سوره طارق
ص : 378