گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نمونه
جلد بیست و ششم
87 ) سوره اعلی این سوره در مکه نازل شده و داراي 19 آیه است )
اشاره
تاریخ شروع 24 \شعبان المعظم\ 1407
ص : 379
محتواي سوره"اعلی"و فضیلت آن
این سوره در حقیقت از دو بخش تشکیل یافته،بخشی که در آن روي سخن به شخص پیامبر ص است و دستوراتی را در زمینه
تسبیح پروردگار، و اداي رسالت،به او می دهد،و اوصاف هفتگانه اي از خداوند بزرگ در این رابطه می شمرد.
و بخش دیگري که از مؤمنان خاشع،و کافران شقی،سخن به میان می آورد، و عوامل سعادت و شقاوت این دو گروه را به
طور فشرده در این بخش بیان می کند.
و در پایان سوره اعلام می دارد که این مطالب تنها در قرآن مجید نیامده است،بلکه حقایقی است که در کتب و صحف
پیشین،صحف ابراهیم و موسی،نیز بر آن تاکید شده است.
در فضیلت تلاوت این سوره روایات فراوانی رسیده:
از جمله در حدیثی از پیغمبر اکرم ص می خوانیم:
اللّ علیهم):
􀀀
اللّ علی ابراهیم و موسی و محمد (صلوات ه
􀀀
اللّ عشر حسنات بعدد کل حرف انزل ه
􀀀
من قرأها اعطاه ه
"هر کسی سوره اعلی را بخواند خداوند به عدد هر حرفی که بر ابراهیم ع و موسی ع و محمد ص نازل کرده ده حسنه به او
.( عطا می فرماید" ( 1
و در حدیث دیگري از امام صادق ع می خوانیم:
اللّ !
􀀀
من قرأ سبح اسم ربک الاعلی فی فرائضه او نوافله قیل له یوم القیامه ادخل الجنه من اي ابواب الجنه شئت ان شاء ه
ص : 380
. 1) "تفسیر نور الثقلین"جلد 5 صفحه 533 -1
"کسی که سوره اعلی را در فرائض یا نوافل خود بخواند،روز قیامت به او گفته می شود:از هر یک از درهاي بهشت می
.( اللّ " ( 1
􀀀
خواهی وارد شو ان شاء- ه
در روایات متعددي نیز آمده است هنگامی که پیغمبر ص یا ائمه هدي ع آیه" سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی "را می خواندند بعد از
.( آن به این دستور عمل کرده می فرمودند سبحان ربی الاعلی ( 2
و در روایت دیگري آمده که یکی از یاران علی ع می گوید:بیست شب پشت سر آن حضرت نماز خواندم جز سوره سبح اسم
ربک الاعلی را در نماز نمی خواند،و می فرمود اگر می دانستید چه برکاتی در آن است هر یک از شما در هر روز ده بار آن
.( را تلاوت می کردید،و هر کس آن را بخواند گویی کتب و صحف موسی و ابراهیم را تلاوت کرده است" ( 3
خلاصه از مجموعه روایاتی که در این زمینه رسیده استفاده می شود که این سوره از اهمیت خاصی برخوردار است،تا آنجا که
در حدیثی از علی ع می خوانیم:این سوره محبوب پیغمبر اکرم ص بود
اللّ (ص) یحب هذه السوره سبح اسم ربک الاعلی
􀀀
کان رسول ه
(4)
.
در اینکه آیا این سوره در مکه نازل شده یا در مدینه؟در میان مفسران گفتگو است مشهور آن است که این سوره در مکه نازل
شده است،در حالی که بعضی معتقدند که مدنی است.
اللّ علیه)ترجیح می دهد که قسمت اول سوره مکی باشد،و ذیل سوره مدنی،چرا که در آن سخن از
􀀀
علامه طباطبائی(رحمه ه
نماز و زکات است و طبق
ص : 381
1 و 2) "همان مدرك". -1
. 3) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 544 -2
. 4) مجمع البیان جلد 10 صفحه 472 -3
-4
تفسیري که از ائمه اهل بیت ع رسیده منظور"نماز عید فطر"و"زکات فطره" است،و می دانیم روزه ماه مبارك و نماز عید و
.( زکات فطره در مدینه نازل شده است ( 1
ولی این احتمال وجود دارد که دستور به نماز و زکات در بخش آخر این سوره یک دستور عام باشد هر چند نماز عید فطر و
زکات فطره یکی از مصادیق روشن آن محسوب می شود،و می دانیم تفسیر به مصداق روشن در روایات اهل بیت ع بسیار
فراوان است.
بنا بر این نظر مشهور که می گویند تمام سوره مکی است بعید به نظر نمی رسد،به خصوص اینکه آیات آغاز و پایان سوره
کاملا از نظر مقاطع حروف هماهنگ است،و مشکل بتوان گفت قسمتی در مکه و قسمتی در مدینه نازل شده در روایتی نیز
.( آمده است که هر گروهی از مسلمانان وارد مدینه می شدند این سوره را براي مردم مدینه می خواندند ( 2
و این احتمال که فقط صدر آن خوانده می شد و ذیل آن در مدینه نازل شده بسیار بعید است.
ص : 382
. 1) المیزان جلد 20 صفحه 386 -1
2) "تفسیر در المنثور"جلد 6 صفحه 337 -این حدیث مفصل است که ما اشاره به مفهوم اجمالی آن کردیم. -2
سوره اعلی
[ [سوره الأعلی ( 87 ): آیات 1 تا 5
اشاره
ي ( 3) وَ اَلَّذِي أَخْرَجَ 􀀀 فَسَوّ ( 2) وَ اَلَّذِي قَدَّرَ فَهَد
ي􀀀 ر اَلْأَعْلَی ( 1) اَلَّذِي خَلَقَ سَبِّحِ اِسْمَ بَِّکَ ;lt;br/gt منِ اَلرَّحِیمِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
( ي ( 5 􀀀 اءً أَحْو 􀀀 ی ( 4) فَجَعَلَهُ غُث 􀀀 اَلْمَرْع
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده مهربان 1-نام پروردگار بلند مرتبه ات را منزه دار.
-2 همان خداوندي که آفرید و منظم کرد.
-3 و همان کس که تقدیر کرد و هدایت فرمود.
-4 و آن کس که چراگاه را به وجود آورد.
-5 سپس آن را خشک و سیاه قرار داد.
ص : 383
تفسیر:
خداوند بزرگ را تسبیح گوي
این سوره که در حقیقت عصاره مکتب انبیا و دعوت پیامبران از تسبیح و تقدیس پروردگار شروع می شود در آغاز روي
سخن را به پیامبر ص کرده می فرماید:"نام پروردگار بلند مرتبه ات را از هر عیب و نقص پاك بشمر" ( سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی
.(
جمعی از مفسران معتقدند که منظور از"اسم"در اینجا"مسمی"است، در حالی که جمعی گفته اند منظور خود نام پروردگار
است،البته نامی که دلالت بر مسمی می کند،و میان این دو تفسیر تفاوت چندانی نیست و به هر حال منظور این است که نام
خداوند در ردیف نام بتها قرار داده نشود،و ذات پاك او را از هر گونه عیب و نقص،و صفات مخلوقها و عوارض جسم و
جسمانیت،و هر گونه محدودیت و نقصان منزه بشمریم،نه همچون بت پرستان که نام او را در کنار نام بتهاي خود قرار می
دهند،یا کسانی که او را جسم و جسمانی می شمرند.
تعبیر به"اعلی"بیانگر این حقیقت است که او از هر کس و هر چیز و و هر چه تصور کنیم،و هر خیال و قیاس و گمان و وهم،و
هر گونه شرك جلی و خفی برتر و بالاتر است.
تعبیر به"ربک"(پروردگارت)اشاره به این است که پروردگاري که تو مردم را به سوي او می خوانی از پروردگار بت پرستان
جدا است.
*** و بعد از این دو توصیف(رب و اعلی)در توضیح آن پنج وصف دیگر را بیان می کند که همگی شرح ربوبیت اعلاي
فَسَوّ ).
ي􀀀 پروردگار است،می فرماید:"همان خداوندي که آفرید و مرتب و منظم کرد"( اَلَّذِي خَلَقَ
ص : 384
"سوي"از ماده تسویه به معنی نظام بخشیدن و مرتب نمودن است و مفهوم گسترده اي دارد که تمام نظامات جهان را شامل
می شود،اعم از نظاماتی که بر منظومه ها و کواکب آسمان حاکم است،و یا آنچه بر مخلوقات زمینی، مخصوصا انسان از نظر
جسم و جان،و اینکه بعضی از مفسران آن را تنها به نظام خاص دست و پا و چشمهاي انسان،و یا راست قامت بودن او تفسیر
کرده اند در حقیقت بیان مصداق محدودي از این مفهوم وسیع است.
و به هر حال نظام عالم آفرینش که از بزرگترین منظومه هاي آسمانی را شامل می شود تا موضوعات ساده اي همچون خطوط
انَهُ (قیامت 4) شاهد گویایی بر ربوبیت 􀀀 ی أَنْ نُسَوِّيَ بَن 􀀀 ادِرِینَ عَل 􀀀 ی ق 􀀀 سر انگشتهاي انسان که در سوره قیامت به آن اشاره شده بَل
او،و اثبات وجود پروردگار است،و در این تعبیر کوتاه یک دنیا مطلب نهفته است.
*** بعد از مساله آفرینش و نظم بندي خلقت،به موضوع برنامه ریزي براي حرکت کمالی،و هدایت موجودات در این
ي ). 􀀀 مسیر،پرداخته،می افزاید:"همان کسی که تقدیر کرد و هدایت فرمود"( وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَد
منظور از"تقدیر"همان اندازه گیري و تعیین برنامه هاي حرکت به سوي اهدافی است که موجودات به خاطر آن آفریده شده
اند.
و منظور از"هدایت"همان هدایت تکوینی است که به صورت انگیزه ها و قوانینی که به بر هر موجودي حاکم ساخته(اعم از
انگیزه هاي درونی و برونی می باشد.
فی المثل از یک سو پستان مادر و شیر آن را براي تغذیه طفل آفریده و به مادر عاطفه شدید مادري داده و از سوي دیگر در
طفل انگیزه اي آفریده که او را
ص : 385
به سوي پستان مادر می کشاند،و این آمادگی و جاذبه دو جانبه در مسیر هدف، در همه موجودات دیده می شود.
خلاصه اینکه:دقت در ساختمان هر موجود و مسیري را که در طول عمر خود طی می کند،به وضوح این حقیقت را نشان می
دهد که برنامه ریزي دقیقی دارد،و دست هدایت نیرومندي پشت سر آن است،و آن براي اجراي این برنامه ها کمک می
کند،و این نشانه دیگري از ربوبیت پروردگار است.
البته در مورد انسان غیر از برنامه هدایت تکوینی،نوع هدایت دیگري وجود دارد که از طریق وحی و ارسال انبیاء صورت می
گیرد،و هدایت تشریعی نام دارد،و جالب اینکه هدایت تشریعی انسان نیز در تمام زمینه ها مکمل هدایت تکوینی او است.
نظیر این معنی در آیه 50 طه نیز آمده است،آنجا که موسی ع در مقابل این سؤال فرعون که می گوید:پروردگار شما
ي :"پروردگار ما کسی است که به 􀀀 ی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَد 􀀀 ی ؟ جواب می دهد: رَبُّنَا الَّذِي أَعْط 􀀀 ا مُوس 􀀀 ما ی 􀀀 کیست"؟ فَمَنْ رَبُّکُ
هر موجودي آنچه را لازمه آفرینش او بود داد،سپس رهبریش کرد".
مفهوم این سخن در زمان موسی بن عمران یا نزول قرآن گرچه اجمالا معلوم بود،ولی امروز با پیشرفت علوم و دانش بشري در
زمینه شناخت انواع موجودات،مخصوصا جانداران و گیاهان،از هر زمان آشکارتر شده است، و هزاران هزار کتاب در زمینه
این"تقدیر"و"هدایت تکوینی"نوشته شده، و در عین حال اعتراف می کنند،آنچه هنوز ناگفته مانده به مراتب بیشتر است.
***
ص : 386
در مرحله بعد اشاره به گیاهان و مخصوصا مواد غذایی چهار پایان کرده، می افزاید:"آن کسی که چراگاه را به وجود آورد و
ی ). 􀀀 از دل زمین بیرون فرستاد" ( وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْع
تعبیر به"اخرج"از ماده"اخراج"اشاره به این است که گویی همه اینها در دل زمین وجود داشته،و خداوند آنها را بیرون
فرستاده،بدیهی است تغذیه حیوانات مقدمه اي است براي تغذیه انسان،و فایده آن سرانجام به انسانها باز می گردد.
ي ). 􀀀 اءً أَحْو 􀀀 *** و بعد می افزاید:"سپس خداوند آن را خشک و سیاه قرار داد"( فَجَعَلَهُ غُث
"غثاء"در اصل به معنی گیاهان خشکی است که روي سیلاب قرار می گیرد،همچنین به کفهایی که روي دیگ در حال
جوشیدن پیدا می شود "غثاء"می گویند،و این تعبیر به عنوان کنایه از هر چیزي که ضایع می شود و بیهوده از دست می رود
استعمال می شود،و در آیه مورد بحث به معنی گیاهان خشکیده و در هم ریخته است.
"احوي"از ماده"حوه"(بر وزن قوه)به معنی رنگ سبز سیر و گاه به معنی رنگ سیاه آمده است.
و هر دو به یک معنی باز می گردد،چرا که رنگ سبز سیر همواره متمایل به سیاهی است،و این تعبیر به خاطر آن است که
گیاهان خشک هنگامی که روي هم متراکم می شوند تدریجا میل به سیاهی پیدا می کنند.
انتخاب این تعبیر با اینکه در مقام بیان نعمتهاي الهی است ممکن است به یکی از سه علت بوده باشد:
ص : 387
نخست اینکه این وضع گیاهان بازگو کننده فناي دنیا است،و همیشه درس عبرتی براي انسانها محسوب می شود،همان گیاهی
که در فصل بهار سرسبز و خرم و با طراوت و نشاط آفرین بود با گذشت چند ماه خشک و بی فروغ و مرده و سیاه رنگ می
شود،و با زبان حال بیانگر ناپایداري دنیا و گذشت سریع روزگار است.
دیگر اینکه:گیاهان خشکیده هنگامی که روي هم متراکم می شوند و می پوسند تبدیل به نوعی کود طبیعی می شوند که به
زمین قدرت کافی براي پرورش گیاهان تازه می دهد.
سوم اینکه بعضی گفته اند در این آیه اشاره اي است به مساله پیدایش زغال سنگ از گیاهان و درختان،زیرا می دانیم زغال
سنگ که یکی از مهمترین منابع انرژي در کره زمین است،و بشر در زندگی روزمره و صنایع خود از آن استفاده فراوان کرده
و می کند،باقیمانده گیاهان و درختانی است که میلیونها سال قبل خشکیده و در زمین دفن شده،و با گذشت زمان متحجر و
سیاه رنگ گشته است.
بعضی از دانشمندان معتقدند مراتعی که امروز به صورت زغال سنگ در آمده اند حدود دویست و پنجاه میلیون سال قبل
روئیده سپس در دل زمین مدفون شده است! این مراتع بقدري زیادند که اگر مصرف فعلی زغال سنگ دنیا را در نظر بگیریم
.( نیاز بیش از چهار هزار سال مردم دنیا را تامین می کند ( 1
البته تفسیر آیه به خصوص معنی اخیر بعید به نظر می رسد ولی آیه می تواند معنی جامعی داشته باشد که هر سه تفسیر در آن
جمع گردد.
ص : 388
.( 1) تفسیر اخیر در کتاب"قرآن بر فراز اعصار"نوشته"ع-نوفل"ترجمه بهرام پور آمده است(صفحه 123 -1
ي (گیاهان خشکیده تیره رنگ)منافع زیادي در بر دارد هم غذاي مناسبی است براي زمستان حیوانات،و 􀀀 اءً أَحْو 􀀀 به هر حال غُث
هم وسیله اي است براي سوخت و سوز انسان،و هم کود مناسبی است براي زمینها.
قابل توجه اینکه در هفت توصیفی که در آیات فوق آمده(ربوبیت علو- خلقت-تسویه-تقدیر-هدایت-رویاندن گیاهان).
در حقیقت مساله ربوبیت عالی پروردگار با پنج وصف اخیر به نحو احسن تشریح شده است که مطالعه آنها انسان را به خوبی
به مقام ربوبیت والاي خداوند آشنا می سازد،و نور ایمان را در دل او می افکند،و مهمترین نعمتهاي الهی را به طور اجمال
بازگو می کند،و حسن شکرگزاري را در آدمی برمی انگیزد.
***
نکته:
مساله تقدیر(اندازه گیري)و هدایت عمومی موجودات که در آیات فوق از مظاهر ربوبیت پروردگار شمرده شده،از مسائلی
است که هر قدر زمان بر آن بگذرد و علم و دانش بشر پیشرفت کند حقایق بیشتري از آن بروز می کند.
اکتشافات علمی به ما امکان می دهد که چهره هاي تازه و شگفت آور و شوق انگیزتري از این تقدیر و هدایت را در تمام
ذرات جهان بنگریم،بعضی از مفسران در اینجا با استناد به نوشته هاي دانشمند معروف"کمریسی موریسن"در کتاب "راز
آفرینش انسان"نمونه هایی از این راز بزرگ را در مورد هدایت حیوانات و انواع مختلف جانداران آورده است که ذیلا به
قسمتی از آن با مختصر تغییر و تکمیل اشاره می شود.
-1 پرندگان مهاجر که گاهی در سال هزاران کیلومتر را بر فراز اقیانوسها و جنگلها و بیابانها می پیمایند هرگز آشیانه خود را
گم نمی کنند،و بعد از بازگشت
ص : 389
درست به وطن اصلی باز می گردند،و همچنین زنبوران عسل هر قدر از کندوي خود دور شوند و باد آنها از این طرف و آن
طرف ببرد باز دقیقا به آشیانه خود بر می گردند،در حالی که انسان براي بازگشت به وطن احتیاج به نشانه ها و آدرسهاي دقیق
و راهنما دارد.
-2 حشرات چشمهاي میکروسکوبی(ذره بین)دارند که ساختمان و قدرت دید آن انسان را به حیرت وا می دارد،در حالی که
بازهاي شکاري داراي چشمهاي تلسکوپی(دوربین)هستند.
-3 انسان براي پیدا کردن راه خویش در شب باید از منبع نور استفاده کند،ولی بسیاري از پرندگان در نهایت ظلمت و تاریکی
شب اهداف خود را می بینند،و این از طریق چشمانی است که در برابر اشعه،ما دون قرمز حساسیت دارد و همچنین دستگاه
رادار مانندي است که در وجود بعضی از آنها به یادگار گذاشته شده است.
-4 سگها به خاطر داشتن شامه اضافی می توانند هر حیوانی را در مسیر آنها باشند از طریق بو بشناسند،در حالی که انسان حتی
با وسائلی که در دست دارد قادر به چنین مطلبی نیست.
-5 تمام حیوانات صداهایی را که شدت ارتعاش آن بیرون از قدرت سامعه ما است درك می کنند،و شنوایی آنها به مراتب از
شنوایی ما دقیقتر است،هر چند انسان توانسته است این مطلب را با وسائل و ابزار علمی جبران کند و صداي بال مگسی را که
چندین کیلومتر از او دور است آن چنان بشنود که گویی روي لاله گوش او قرار گرفته!و شاید این تفاوت قدرتی را که
خداوند میان انسان و حیوان قائل شده به خاطر همین است که انسان از طریق علم و عقل قادر بر جبران ضعفهایش می باشد
ولی حیوانات چنین نیستند.
-6 نوعی ماهی کوچک است که سالها در دریا زندگی می کند سپس براي
ص : 390
تخم ریزي به همان نهري که در آن متولد شده است باز می گردد و بر ضد امواج پیش می رود موطن اصلی را که مناسبت
پرورش او است بعد از سالها آن در فاصله دور دستی پیدا می کند! 7-و از این عجیب تر داستان بعضی از حیوانات آبی است
که آنها عکس این مسیر را طی می کنند.
***
ص : 391
[ [سوره الأعلی ( 87 ): آیات 6 تا 13
اشاره
ي ( 9) سَیَذَّکَّرُ 􀀀 ي ( 8) فَذَکِّرْ إِنْ نَفَعَتِ اَلذِّکْر 􀀀 ی ( 7) وَ نُیَسِّرُكَ لِلْیُسْر 􀀀 ا یَخْف 􀀀 اَللّ إِنَّهُ یَعْلَمُ اَلْجَهْرَ وَ م
􀀀
شاءَ هُ 􀀀 ا 􀀀 إِلاّ م
􀀀
( ی ( 6 􀀀 لا تَنْس 􀀀 سَنُقْرِئُکَ فَ
( ی ( 13 􀀀 لا یَحْی 􀀀 ا وَ 􀀀 لا یَمُوتُ فِیه 􀀀 ي ( 12 ) ثُمَّ 􀀀 اَلنّ اَلْکُبْر
ار 􀀀 ی ( 10 ) وَ یَتَجَنَّبُهَا اَلْأَشْقَی ( 11 ) اَلَّذِي یَصْلَی 􀀀 مَنْ یَخْش
ترجمه:
-6 ما به زودي(قرآن را)بر تو قرائت می کنیم و هرگز فراموش نخواهی کرد.
-7 مگر آنچه را خدا بخواهد،که او آشکار و پنهان را می داند.
-8 و ما تو را براي انجام هر کار خیر آماده می کنیم.
-9 پس تذکر ده اگر تذکر مفید باشد.
-10 و به زودي آنها که از خدا می ترسند متذکر می شوند.
-11 اما بدبخت ترین افراد از آن دوري می گزیند.
-12 همان کسی که در آتش بزرگ وارد می شود.
-13 سپس در آن آتش نه می میرد و نه زنده می شود.
ص : 392
تفسیر:
ما تو را براي هر کار خیر آماده می کنیم
در آیات گذشته سخن از ربوبیت و"توحید"پروردگار بود و به دنبال آن در آیات مورد بحث سخن از قرآن و"نبوت"پیامبر
ص است،در آیات گذشته سخن از"هدایت عمومی"موجودات بود،و در آیات مورد بحث سخن از"هدایت نوع
انسان"است،و بالآخره در آیات گذشته تسبیح پروردگار علی اعلی آمده بود،و در این آیات از قرآن که بیانگر این تسبیح
است سخن به میان می آورد.
ی ). 􀀀 لا تَنْس 􀀀 می فرماید:"ما به زودي بر تو قرائت می کنیم و هرگز فراموش نخواهی کرد ( سَنُقْرِئُکَ فَ
بنا بر این هنگام نزول وحی عجله مکن،و هرگز نگران فراموش کردن آیات الهی مباش،آن کس که این آیات بزرگ را براي
هدایت انسانها بر تو فرستاده،هم او حافظ و نگاهبان آنها است،آري او نقش این آیات را در سینه پاك تو ثابت می دارد،به
طوري که هرگز گرد و غبار نسیان بر آن نخواهد نشست.
ی إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی 􀀀 این نظیر مطلبی است که در آیه 114 سوره طه آمده است:فلا تعجل بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْض
عِلْماً :"براي خواندن قرآن پیش از آنکه وحی آن بر تو تمام شود عجله مکن،و بگو پروردگارا علم مرا افزون کن"و در آیه
ا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ :"زبان خود را به قرآن حرکت مده پیش از 􀀀 سانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَیْن 􀀀 تُحَرِّكْ بِهِ لِ 􀀀 16 سوره قیامت می خوانیم لا
آنکه وحی بر تو تمام شود،بر ما است که آن را جمع آوري کنیم و بر تو بخوانیم".
***
ص : 393
سپس براي اثبات قدرت خداوند و اینکه هر خیر و برکتی است از ناحیه او است می افزاید:(تو چیزي از آیات الهی را فراموش
ی ). 􀀀 ا یَخْف 􀀀 اللّ إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ م
􀀀
شاءَ هُ 􀀀 ا 􀀀 إِلاّ م
􀀀 نمی کنی)مگر آنچه را خدا بخواهد که او آشکار و پنهان را می داند"(
مفهوم این تعبیر آن نیست که پیامبر ص چیزي از آیات الهی را فراموش می کند و الا از گفتار او سلب اطمینان خواهد شد
بلکه هدف بیان این حقیقت است که موهبت حفظ آیات الهی از سوي خدا است،و لذا هر لحظه بخواهد می تواند آن را از
پیامبرش بگیرد،و یا به تعبیر دیگر هدف بیان تفاوت علم ذاتی خداوند و علم موهبتی پیامبرش ص است.
این آیه در حقیقت شبیه چیزي است که در باره خلود بهشتیان در آیه 108 سوره هود آمده است: وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّهِ
طاءً غَیْرَ مَجْ ذُوذٍ: "سعادتمندان همیشه در بهشت خواهند بود نه ما 􀀀 شاءَ رَبُّکَ عَ 􀀀 ا 􀀀 إِلاّ م
􀀀
اتُ وَ الْأَرْضُ 􀀀 ماو 􀀀 دامَتِ السَّ 􀀀 ا 􀀀 ا م 􀀀 خالِدِینَ فِیه 􀀀
دام که آسمانها و زمین برپا است،مگر آنچه را پروردگار تو بخواهد این عطائی است که هرگز قطع نمی شود".
شاءَ 􀀀 ا 􀀀 إِلاّ م
􀀀 مسلم است که بهشتیان هرگز از بهشت بیرون نمی روند و ذیل آیه خود گواه این موضوع است،بنا بر این جمله"
رَبُّکَ "اشاره به حاکمیت اراده و قدرت خداوند،و ارتباط همه چیز به مشیت و خواست او است،هم در آغاز پیدایش و هم در
بقاء.
از جمله اموري که بر این معنی گواهی می دهد این است که حفظ بعضی از مسائل و فراموشی بعضی دیگر در میان همه
انسانها است،و این امتیازي نیست که خداوند آن را به عنوان یک موهبت براي پیامبرش بیان کند،بنا بر این منظور حفظ تمامی
آیات قرآن و احکام و معارف اسلام است.
بعضی نیز گفته اند منظور از این استثناء آیاتی است که هم محتوا و هم تلاوت
ص : 394
آن هر دو نسخ شده است.
ولی این تفسیر بسیار بعید به نظر می رسد،اصولا وجود چنین آیاتی ثابت نیست.
بعضی نیز احتمال داده اند که استثناء از مساله قرائت باشد،بنا بر این مفهوم آیه چنین می شود:"ما به زودي بر تو قرائت می
کنیم و آیات خود را بیان می داریم،مگر آیاتی که پروردگارت اراده کرده که در علم مخزون او مکتوم باشد"این تفسیر نیز با
توجه به سیاق آیه بعید به نظر می رسد.
ی "در حقیقت بیان علت مطلبی است که در جمله"سنقرئک"آمده است،اشاره به اینکه 􀀀 ا یَخْف 􀀀 جمله" إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ م
خداوندي که از تمام حقایق آشکار و پنهان با خبر است،آنچه مورد نیاز بشر بوده و هست از طریق وحی به تو القا می کند،و
چیزي را در این زمینه فروگذار نخواهد کرد.
این احتمال نیز وجود دارد که منظور این است که پیامبر ص در گرفتن وحی عجله نکند،و از نسیان و فراموشکاري بیم نداشته
باشد،چرا که خداوند عالم به حقایق آشکار و پنهان وعده داده است که او چیزي را فراموش نکند.
به هر حال این یکی از معجزات پیغمبر اسلام ص است که آیات و سوره هاي طولانی را با یک بار تلاوت جبرئیل به خاطر می
سپرد،و همیشه به خاطر داشت، و چیزي را فراموش نمی کرد.
*** سپس پیامبر ص را دلداري داده،می افزاید:"ما تو را به انجام هر کار خیري توفیق می دهیم و کارها را بر تو آسان می
.( ي ) ( 1 􀀀 سازیم"( وَ نُیَسِّرُكَ لِلْیُسْر
ص : 395
1) بعضی گفته اند که مفهوم آیه در واقع"نیسر الیسري لک"می باشد که به عنوان تاکید تقدیم و تاخیري در آن انجام -1
گردیده،"و نیسرك للیسري"شده البته این در صورتی است که نیسرك به معنی"نوفقک"نباشد و الا نیازي به تقدیم و تاخیر
ندارد(دقت کنید).
و به تعبیر دیگر هدف بیان این حقیقت است که در راهی که تو در پیش داري مشکلات و سختیها فراوان است،هم در راه
گرفتن وحی و حفظ آن،و هم در تبلیغ رسالت و اداي آن،و هم در انجام کارهاي خیر و عمل به آن،ما در تمام این امور
(دریافت وحی و ابلاغ و نشر و تعلیم و عمل کردن به آن)به تو یاري می دهیم و مشکلات را بر تو آسان می سازیم.
این جمله ممکن است اشاره به محتواي دعوت پیامبر ص و تکالیف و برنامه هاي الهی نیز باشد یعنی محتواي آن آسان،و
شریعت او شریعت سمحه سهله است،و تکالیف شاق و کمرشکن در این آئین الهی وجود ندارد.
بنا بر این،آیه فوق مفهوم بسیار وسیعی دارد هر چند بسیاري از مفسران آن را در یکی از ابعادش محدود کرده اند.
و به راستی اگر یاري و توفیق و نصرت الهی نبود پیروزي پیامبر ص بر آن همه مشکلات غیر ممکن بود.
زندگانی خود پیامبر ص نیز نمونه کاملی از تعلیم این حقیقت بود.
او در هیچ چیز،اعم از لباس و خوراك و مرکب و وسائل زندگی،سخت گیر نبود،هر غذاي مناسبی را تناول می فرمود،هر
گونه لباسی را که زنندگی نداشت می پوشید،گاه در بستر می آرمید،و گاه روي فرش،و گاه حتی روي شنهاي بیابان،و از هر
گونه تعلق و تقیدي آزاد بود.
*** بعد از بیان موهبت وحی آسمانی به پیغمبر اکرم ص،و وعده توفیق و تسهیل امور براي او،به ذکر مهمترین وظیفه او
ي ). 􀀀 پرداخته،می فرماید:"پس تذکر ده اگر تذکر مفید باشد"( فَذَکِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّکْر
بعضی گفته اند:منظور این است که تذکر به هر حال سودمند است،
ص : 396
و افرادي که به هیچوجه از آن منتفع نشوند کمند،بعلاوه حد اقل موجب اتمام حجت بر منکران می شوند که این خود منفعت
.( بزرگی است ( 1
در حالی که بعضی عقیده دارند آیه محذوفی دارد و مفهومش این است تذکر ده خواه مفید باشد یا نباشد،"فذکر ان نفعت
رابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ 􀀀 الذکري او لم تنفع"و در حقیقت شبیه چیزي است که در آیه 81 سوره نحل آمده است وَ جَعَلَ لَکُمْ سَ
:"خداوند براي شما پیراهنهایی قرار داد که شما را از گرما(و سرما) حفظ می کند"در این آیه فقط"گرما"ذکر شده
و"سرما"به قرینه مقابله معلوم می شود.
ولی بعضی از مفسران اصرار دارند که"جمله شرطیه"در اینجا مفهوم دارد،و منظور این است که در آن جایی باید تذکر دهی
که مفید است،و در آنجا که هیچ فایده اي ندارد لازم نیست.
این احتمال نیز داده شده که"ان"در اینجا"شرطیه"نباشد،بلکه به معنی"قد"و براي تاکید و تحقیق است و مفهوم جمله این
است:تذکر ده که تذکر مفید و سودمند است.
از میان این چهار تفسیر،تفسیر اول از همه مناسبتر به نظر می رسد.
برنامه عملی پیغمبر اکرم ص نیز گواه بر این است که او براي تبلیغات و تذکرات خود هیچ قید و شرطی قائل نبود و همگان را
وعظ می کرد و انذار می نمود.
ص : 397
لا یُؤْمِنُونَ ""براي آنها یکسان است چه انذارشان کنی یا 􀀀 واءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ 􀀀 1) و اینکه قرآن می گوید:" سَ -1
نکنی(بقره- 6)تنها در مورد اقلیتی از مردم است و گرنه اکثریت خواه ناخواه تحت تاثیر سخنان بلیغ و رسا واقع می شوند،منتها
بعضی زیادتر،بعضی کمتر،و بعضی بسیار کمتر ولی به هر حال سخنان سنجیده غالبا اثر دارد،بنا بر این جمله شرطیه در اینجا از
قبیل قید غالبی است که مفهوم ندارد.
*** در آیات بعد به عکس العمل مردم در برابر تذکر وعظ و انذار پرداخته، و آنها را به دو گروه تقسیم می کند:می
ی ). 􀀀 فرماید:"به زودي آنها که از خدا می ترسند و احساس مسئولیت می کنند متذکر می شوند"( سَیَذَّکَّرُ مَنْ یَخْش
آري تا روح"خشیت"و ترس،و یا به تعبیر دیگر روح"حق طلبی" و"حق جویی"که مرتبه اي از تقوا است در انسان وجود
نداشته باشد از مواعظ الهی و تذکرات پیامبران نفعی نمی برد،لذا در آغاز سوره بقره قرآن را مایه هدایت براي پرهیزگاران
شمرده می گوید: هُديً لِلْمُتَّقِینَ .
.( *** و در آیه بعد به گروه دوم پرداخته می افزاید:"اما بدبخت ترین افراد از آن دوري می گزینند"( وَ یَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَی ) ( 1
اللّ بن ام مکتوم"آن مرد
􀀀
ی "در باره"عبد ه 􀀀 در بعضی از روایات آمده است که ابن عباس می گوید:آیه" سَیَذَّکَّرُ مَنْ یَخْش
نابیناي پاکدل حق طلب نازل شده،و بعضی گفته اند:آیه" وَ یَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَی "در باره"ولید بن مغیره"و"عتبه بن ربیعه"است که
.( از سران شرك و کفر بودند ( 2
بعضی گفته اند که منظور از"اشقی"در اینجا معاندین و دشمنان حق است، چرا که مردم سه گروهند:گروهی عارف و آگاه،و
گروهی متوقف و شاك، و گروهی معاند،و طبیعی است که گروه اول و دوم از تذکرات منتفع می شوند، تنها گروه سودمند
که بهره مثبتی نمی گیرند و تنها تاثیر تذکر در مورد آنها همان
ص : 398
1) ضمیر در"یتجنبها"به"ذکري"بر می گردد که در آیات قبل آمده است (دقت کنید). -1
2) "تفسیر قرطبی"جلد 10 صفحه 7110 -قسمت دوم در"تفسیر کشاف"و"روح المعانی"ذیل آیات مورد بحث آمده. -2
اتمام حجت است.
ضمنا از این آیه استفاده می شود که پیامبر ص گروه سوم را هم نیز مشمول تذکرات خود قرار می داد،ولی آنها دوري می
کردند و چهره بر می تافتند.
قابل توجه این است که در این دو آیه"شقاوت"نقطه مقابل"خشیت" قرار داده شده، در حالی که قاعده باید در مقابل سعادت
قرار گیرد،و این به خاطر آن است که ریشه اصلی سعادت و خوشبختی انسان،همان احساس مسئولیت و خشیت است.
*** و در آیه بعد سرنوشت گروه اخیر را چنین بیان می کند"همان شقاوتمندي که در آتش بزرگ دوزخ وارد می شود،و در
ي ). 􀀀 النّ الْکُبْر
ار 􀀀 آن جاي می گیرد"( اَلَّذِي یَصْلَی ی ). 􀀀 لا یَحْی 􀀀 ا وَ 􀀀 لا یَمُوتُ فِیه 􀀀 *** "سپس در آن آتش براي همیشه می ماند،نه می میرد،و نه زنده می شود" ( ثُمَّ
یعنی نه می میرد که آسوده گردد،و نه حالتی را که در آن است می توان زندگی نام نهاد،بلکه دائما در میان مرگ و زندگی
دست و پا می زند،و این بدترین بلا و مصیبت براي آنها است.
ي "(آتش بزرگ)چیست؟جمعی گفته اند منظور پائین ترین طبقه جهنم و اسفل السافلین 􀀀 اَلنّ الْکُ بْر
ار 􀀀 در اینکه منظور از" است،چرا چنین نباشد که آنها شقی ترین و معاندترین مردم بودند،و عذاب آنها نیز باید سخت ترین و هولناك ترین عذاب
باشد.
ولی بعضی گفته اند که توصیف این آتش به"کبري"در مقابل آتش"صغري" است،یعنی آتشهاي این دنیا می باشد،همانگونه
که در حدیثی آمده که امام
ص : 399
صادق ع فرمود:
ان نارکم هذه جزء من سبعین جزء من نار جهنم،و قد اطفئت سبعین مره بالماء ثم التهبت و لو لا ذلک ما استطاع آدمی ان
یطیقها:
"این آتش شما جزئی از هفتاد جزء از آتش دوزخ است،که هفتاد مرتبه با آب خاموش شده،باز شعله ور گردیده و اگر چنین
.( نبود هیچ انسانی قدرت تحمل آن را نداشت و نمی توانست در کنار آن قرار گیرد ( 1
در دعاي معروف کمیل که از امیر مؤمنان علی ع منقول است در باره مقایسه آتش دنیا و آخرت می خوانیم:علی ان ذلک بلاء
و مکروه قلیل مکثه یسیر بقائه قصیر مدته:"این بلا و مکروهی است که توقف آن کم و بقایش مختصر و مدتش کوتاه است".
***
ص : 400
. 1) "بحار الانوار"جلد 8 صفحه 288 حدیث 21 -1
[ [سوره الأعلی ( 87 ): آیات 14 تا 19
اشاره
ذا لَفِی 􀀀􀀀 ی ( 17 ) إِنَّ ه 􀀀 ا ( 16 ) وَ اَلْآخِرَهُ خَیْرٌ وَ أَبْق 􀀀 اهَ اَلدُّنْی 􀀀 فَ َ ص لّ ( 15 ) بَلْ تُؤْثِرُونَ اَلْحَی
􀀀
تَزَکّ ( 14 ) وَ ذَکَرَ اِسْمَ رَبِّهِ ی
􀀀
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ ی
( ی ( 19 􀀀 راهِیمَ وَ مُوس 􀀀 ی ( 18 ) صُحُفِ إِبْ 􀀀 اَلصُّحُفِ اَلْأُول
ترجمه:
-14 مسلما رستگار می شود کسی که خود را تزکیه کند.
-15 و نام پروردگارش را بیاد آورد و نماز بخواند.
-16 بلکه شما حیات دنیا را مقدم می دارید.
-17 در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است.
-18 این دستورات در کتب آسمانی پیشین آمده است.
-19 کتب ابراهیم و موسی.
تفسیر:
برنامه اي که در همه کتب آسمانی آمده
در آیات قبل اشاره اي به مجازات سخت کفار معاند،و دشمنان حق شده
ص : 401
بود،و در آیات مورد بحث به نجات اهل ایمان و عوامل این نجات اشاره می کند، نخست می فرماید"مسلما رستگار می شود
تَزَکّ ).
􀀀
کسی که خود را تزکیه کند" ( قَدْ أَفْلَحَ مَنْ ی
فَصَلّ ).
􀀀
*** "و نام پروردگارش را به یاد آورد و به دنبال آن نماز بخواند"( وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ ی
به این ترتیب عامل فلاح و رستگاري و پیروزي و نجات را سه چیز می شمرد:
"تزکیه"و"ذکر نام خداوند"و سپس"بجا آوردن نماز".
در اینکه منظور از"تزکیه"چیست تفسیرهاي گوناگونی ذکر کرده اند:
نخست اینکه منظور پاکسازي روح از شرك است،به قرینه آیات قبل، و نیز به قرینه اینکه مهمترین پاکسازي همان پاکسازي از
شرك است.
دیگر اینکه منظور پاکسازي دل از رذائل اخلاقی و انجام اعمال صالح است، به قرینه آیات فلاح در قرآن مجید از جمله آیات
آغاز سوره مؤمنون که فلاح را در گرو اعمال صالح می شمرد،و به قرینه آیه 9 سوره شمس که بعد از ذکر مساله تقوي و
زَکّ : "رستگار شد کسی که نفس خود را از فجور و اعمال زشت پاك کرد و به زینت تقوي
􀀀
ا􀀀 فجور می فرماید: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ اه
بیاراست".
دیگر اینکه منظور"زکات فطره"در روز عید فطر است که نخست باید زکات را پرداخت و بعد نماز عید را بجا آورد،چنان که
.( در روایات متعددي از امام صادق ع این معنی نقل شده است ( 1
.( همین معنی در منابع اهل سنت از امیر مؤمنان علی ع روایت شده ( 2
ص : 402
. 1) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 556 حدیث 19 و 20 -1
. 2) "روح المعانی"جلد 30 صفحه 110 -"تفسیر کشاف"جلد 4 صفحه 740 -2
در اینجا این سؤال مطرح است که سوره اعلی سوره مکی است،و در مکه نه زکات فطر مقرر شده بود،و نه روزه ماه مبارك،و
نه مراسم نماز عید فطر.
در پاسخ این سؤال بعضی گفته اند که هیچ مانعی ندارد آغاز این سوره در مکه نازل شده باشد و پایانش در مدینه.
این احتمال نیز قویا وجود دارد که تفسیر فوق از قبیل بیان یک مصداق روشن و تطبیق آیه بر فرد واضح است.
بعضی نیز"تزکیه"را در اینجا به معنی دادن صدقه مالی دانسته اند.
مهم این است که"تزکیه"معنی وسیعی دارد که همه این مفاهیم را در بر می گیرد،هم پاکسازي روح از آلودگی شرك،و هم
پاکسازي از اخلاق رذیله، و هم پاکسازي عمل از محرمات،و هر گونه ریا،و هم پاکسازي مال و جان به وسیله دادن زکات در
ا :"از اموال آنها صدقه اي(زکات)بگیر تا آنها را به وسیله 􀀀 والِهِمْ صَ دَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِه 􀀀 راه خدا،زیرا طبق آیه خُ ذْ مِنْ أَمْ
آن پاکسازي و تزکیه کنی"دادن زکات سبب پاکی روح و جان است.
بنا بر این،تمام تفسیرها ممکن است در معنی گسترده آیه جمع باشد.
قابل توجه اینکه:در آیات فوق نخست سخن از تزکیه و بعد ذکر پروردگار و سپس نماز است.
به گفته بعضی از مفسران مراحل عملی مکلف سه مرحله است:
اللّ و صفات و اسماء او در دل"و سوم"اشتغال به خدمت"آیات فوق
􀀀
نخست"ازاله عقائد فاسده از قلب"سپس"حضور معرفه ه
.( در سه جمله کوتاه اشاره به این سه مرحله کرده است ( 1
این نکته نیز قابل توجه است که"نماز"را فرع بر"ذکر پروردگار" می شمرد،این به خاطر آن است که تا بیاد او نیفتد و نور
ایمان در دل او پرتو افکن
ص : 403
. 1) "تفسیر فخر رازي"جلد 31 صفحه 147 -1
نشود به نماز نمی ایستد،بعلاوه نمازي ارزشمند است که توأم با ذکر او و ناشی از یاد او باشد،و اینکه بعضی ذکر پروردگار را
اللّ الرحمن الرحیم" که در آغاز نماز گفته می شود تفسیر کرده اند در حقیقت بیان
􀀀
اللّ اکبر" یا "بسم ه
􀀀
تنها به معنی " ه
مصداقهایی از آن است.
*** سپس به عامل اصلی انحراف از این برنامه فلاح و رستگاري اشاره کرده، می افزاید:"بلکه شما حیات دنیا را مقدم می
ا ). 􀀀 اهَ الدُّنْی 􀀀 دارید"( بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَی
ی ). 􀀀 *** "در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است"( وَ الْآخِرَهُ خَیْرٌ وَ أَبْق
و این در حقیقت همان مطلبی است که در احادیث نیز آمده:حب الدنیا رأس کل خطیئه:"محبت دنیا سرچشمه هر گناهی است
.(1)
در حالی که هیچ عقلی اجازه نمی دهد که انسان"سراي باقی"را به"متاع فانی"بفروشد و این لذات مختصر و آمیخته با انواع
درد و رنج را بر آن همه نعمت جاویدان و خالی از هر گونه ناملائمات مقدم بشمرد.
*** و سرانجام در پایان سوره می فرماید:"این دستوراتی که گفته شد منحصر به این کتاب آسمانی نیست،بلکه در صحف و
ی ). 􀀀 ذا لَفِی الصُّحُفِ الْأُول 􀀀􀀀 کتب پیشین نیز آمده است" ( إِنَّ ه
***
ص : 404
1) این حدیث با عبارات مختلف از"امام صادق"و"امام سجاد"علی بن الحسین، بلکه از همه انبیا نقل شده است،و این دلیل -1
.( بر اهمیت فوق العاده آن است(نور الثقلین جلد 5 صفحه 556 و 557
.( ی ) ( 1 􀀀 راهِیمَ وَ مُوس 􀀀 "صحف و کتب ابراهیم و موسی"( صُحُفِ إِبْ
در اینکه مشار الیه"هذا"چیست؟نظرات گوناگونی وجود دارد:
جمعی گفته اند اشاره به دستورات اخیر در زمینه"تزکیه"و"نماز"و"مقدم نشمردن حیات دنیا بر آخرت"است،چرا که اینها از
اساسی ترین تعلیمات همه انبیا بوده،و در تمام کتب آسمانی آمده است.
بعضی دیگر آن را اشاره به تمام"سوره"می دانند،چرا که از توحید شروع می شود،و با نبوت ادامه می یابد،و به برنامه هاي
عملی ختم می شود.
و به هر حال،این تعبیر نشان می دهد که محتواي پر اهمیت این سوره، یا خصوص آیات اخیر،از اصول اساسی عالم ادیان،و از
تعلیمات بنیادي همه انبیا و پیامبران است و این خود نشانه اي است از عظمت سوره و از اهمیت این تعلیمات.
"صحف"جمع"صحیفه"در اینجا به معنی لوح و یا صفحه اي است که چیزي بر آن می نویسند.
آیات فوق نشان می دهد که حضرت ابراهیم ع و موسی ع نیز داراي کتابهاي آسمانی بوده اند.
در روایتی از ابو ذر می خوانیم که می گوید:به پیغمبر اکرم ص عرض کردم انبیا چند نفر بودند؟ فرمود یکصد و بیست و
چهار هزار نفر.
گفتیم:رسولان آنها چند نفر بودند؟ فرمود:سیصد و سیزده نفر،و بقیه فقط"نبی"بودند.
ص : 405
ی " باشد،این احتمال نیز وجود دارد که بیان و 􀀀 ی "توضیحی براي" اَلصُّحُفِ الْأُول 􀀀 راهِیمَ وَ مُوس 􀀀 1) ممکن است" صُ حُفِ إِبْ -1
مصداق روشن آن باشد،در صورت اول همه کتب انبیاي پیشین را شامل می شود،و در صورت دوم تنها صحف ابراهیم و
موسی را.
عرض کردم:آدم نبی بود؟ فرمود بله،خداوند با او سخن گفت و او را با دست خود آفرید،سپس پیامبر ص افزود،اي ابو
ذر!چهار نفر از انبیاء عرب بودند:هود و صالح و شعیب و پیامبر تو.
گفتم:اي رسول خدا!خداوند چند کتاب نازل فرمود؟ فرمود:صد و چهار کتاب،ده کتاب بر"آدم"پنجاه کتاب بر"شیث"و بر
"اخنوخ"که ادریس است سی کتاب،و او نخستین کسی است که با قلم نوشت و بر"ابراهیم"ده کتاب و نیز تورات و انجیل و
.( زبور و فرقان را(بر موسی و مسیح و داود و پیامبر اسلام نازل کرد) ( 1
تعبیر به"الصحف الاولی"در مورد کتابهاي ابراهیم و موسی در برابر صحف اخیر است که بر حضرت مسیح و پیغمبر اکرم ص
نازل شده است.
***
نکته:
تحلیلی بر حدیث"حب الدنیا رأس کل خطیئه"
مسلما براي افراد مؤمن این محاسبه قرآنی که در آیات فوق آمده در مقایسه دنیا با آخرت که می گوید"آخرت بهتر و
پایدارتر است".
کاملا روشن است،اما با این حال چگونه انسان مؤمن در بسیاري از اوقات این علم و آگاهی خود را زیر پا می گذارد و آلوده
گناهان و جرائمی می شود؟! پاسخ این سؤال یک جمله است،و آن غلبه شهوات بر وجود انسان،و سرچشمه غلبه شهوات نیز
حب دنیا است.
حب دنیا اعم از حب مال،مقام،شهوت جنسی،تفوق طلبی،برتري جویی،
ص : 406
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 476 -1
تن پروري،انتقام جویی،و مانند اینها،گاه چنان طوفانی در روح انسان ایجاد می کند که تمام معلومات او را بر باد می دهد،و
حتی گاه حس تشخیص او را از میان می برد،و در نتیجه حیات دنیا بر آخرت مقدم می دارد.
اینکه در روایات اسلامی کرارا حب دنیا به عنوان سرچشمه تمام گناهان شمرده شده است یک واقعیت عینی و محسوس است
که در زندگی خود و دیگران بارها آن را آزموده ایم.
بنا بر این براي قطع ریشه هاي گناه راهی جز این نیست که حب و عشق دنیا را از دل بیرون کنیم.
باید به دنیا همچون وسیله اي،گذرگاهی،پلی،و یا همچون مزرعه اي بنگریم.
ممکن نیست عاشقان دنیا بر سر دو راهی"وصول به متاع این جهان و نیل به رضاي خدا"دومی را مقدم شمرند.
اگر پرونده هاي جنایی را بنگریم واقعیت حدیث فوق را در آنها به خوبی مشاهده می کنیم.
هنگامی که علل جنگها،خونریزیها،کشت و کشتارها(حتی میان برادران و دوستان)را مورد توجه قرار می دهیم جاي پاي حب
دنیا در همه آنها مشهود و نمایان است.
اما چگونه می توان حب دنیا را از دل بیرون کرد با اینکه ما همه فرزند دنیائیم،و علاقه فرزند به مادر یک امر طبیعی است؟!
این نیاز به آموزش فکري و فرهنگی و عقیدتی،و سپس تهذیب نفس دارد.
و از جمله اموري که می تواند بالاترین کمک را به سالکان راه در این مسیر کند ملاحظه عاقبت کار دنیا پرستان است.
فراعنه با آن همه قدرت و امکانات مالی سرانجام چه کردند؟قارون از اینهمه
ص : 407
گنجهایی که کلید آنها را چندین انسان نیرومند به زحمت می کشیدند چه اندازه با خود برد؟! قدرتهاي عظیمی را که در
عصر و زمان خود می نگریم،و با نسیمی دفتر زندگانیشان بر هم می خورد،و با یک گردش لیل و نهار از تخت قدرت فرو می
افتند، و کاخها و ثروتهایشان را می گذارند و می گریزند،و یا به زیر خاك پنهان می شوند، خود بهترین واعظ و معلم ماست.
این سخن دامنه دار را با حدیثی از امام علی بن الحسین ع که بسیار رسا و گویا است پایان می دهیم:
از حضرتش پرسیدند که افضل اعمال نزد خدا چیست؟ فرمود:
اللّ عز و جل و معرفه رسوله(ص) افضل من بغض الدنیا: "هیچ عملی بعد از معرفت خداوند و رسولش
􀀀
ما من عمل بعد معرفه ه
افضل از دشمنی با دنیا نیست"! سپس افزود:زیرا براي حب دنیا شعب بسیاري است،و معاصی نیز شعب بسیاري دارد،اولین
چیزي که با آن معصیت خدا شد معصیت ابلیس بود در آن زمان که ابا کرد و"تکبر"ورزید و از کافرین شد.
سپس"حرص"بود که سرچشمه معصیت(و ترك اولاي)آدم و حوا گشت،در آن زمان که خداوند متعال به آنها فرمود:"از هر
جاي بهشت می خواهید بخورید،ولی نزدیک این درخت(ممنوع)نشوید که از ستمکاران خواهید بود"ولی آنها به سراغ چیزي
رفتند که به آن نیاز نداشتند!و همین براي فرزندان آنها تا روز قیامت باقی ماند،چرا که غالب چیزهایی را که انسان می طلبد به
آن نیازي ندارد(نیازها غالبا منشا گناه نیستند،آنچه منشا گناه است هوسها و امور زائد بر نیاز است)سپس"حسد"بود که
سرچشمه گناه فرزند آدم شد،نسبت به برادرش حسد ورزید و او را به قتل رساند.
ص : 408
و از شعب آن حب زنان،حب دنیا، ( 1)حب ریاست،حب راحتی،حب سخن، حب برتري،و حب ثروت است،اینها هفت
خصلتند که همگی در حب دنیا جمعند، و لذا پیامبران و دانشمندان بعد از آگاهی بر این حقیقت گفته اند:حب الدنیا رأس
.( کل خطیئه ( 2
***خداوندا!حب دنیا را که ریشه همه گناهان است از دل ما بیرون ببر.
پروردگارا!خودت در مسیر پر پیچ و خم تکامل دست ما را بگیر و به سر منزل مقصود هدایت فرما.
بار الها تو از پنهان و آشکار آگاهی گناهان مخفی و آشکار ما را به لطف و کرمت ببخشا.
آمین یا رب العالمین پایان سوره اعلی آغاز ماه مبارك رمضان 1407
ص : 409
1) به نظر می رسد که منظور از"حب دنیا"در اینجا"حب بقاء در دنیا"بوده باشد، که آن یکی از شعب هفتگانه محسوب -1
می شود و معمولا در شکل"طول امل و درازي آرزوها"ظاهر می گردد(دقت کنید).
2) اصول کافی جلد 2 باب حب الدنیا و الحرص علیها حدیث 8-در همین باب از اصول کافی 17 روایت در این زمینه نقل -2
شده که بسیار آموزنده است.
ص : 410