گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نمونه
جلد بیست و ششم
88 ) سوره غاشیه این سوره در مکه نازل شده و 26 آیه دارد )
اشاره
تاریخ شروع 1\رمضان المبارك\ 1407
ص : 411
محتوا و فضیلت سوره"غاشیه"
این سوره که از سوره هاي مکی است عمدتا بر سه محور دور می زند:
"محور اول"بحث"معاد"است،مخصوصا کیفرهاي دردناك مجرمان و پاداشهاي شوق انگیز مؤمنان.
"محور دوم"بحث"توحید"است که با اشاره به آفرینش آسمان و خلقت جبال و زمین و توجه انسانها به این سه موضوع اسرار
آمیز بیان شده.
و"محور سوم"بحث از"نبوت"و گوشه اي از وظائف پیامبر اسلام ص است،و در مجموع اهداف سوره هاي مکی را که
تقویت مبانی ایمان و اعتقاد است تعقیب می کند.
در فضیلت تلاوت این سوره در حدیثی از پیغمبر اکرم ص می خوانیم:
.( اللّ حسابا یسیرا :"هر کس آن را تلاوت کند خداوند حساب او را در قیامت آسان می کند ( 1
􀀀
من قرأها حاسبه ه
و در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم:"کسی که مداومت بر قرائت این سوره در نمازهاي فریضه یا نافله کند خداوند او را
.( تحت پوشش رحمت خود در دنیا و آخرت قرار می دهد،و در قیامت او را از عذاب آتش امان می بخشد ( 2
و مسلما این همه ثواب و فضیلت در صورتی عائد می شود که تلاوت انگیزه اندیشه و عمل گردد.
***
ص : 412
. 1 و 2) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 477 -1
-2
سوره غاشیه
[ [سوره الغاشیه ( 88 ): آیات 1 تا 7
اشاره
( حامِیَهً ( 4 􀀀 اراً 􀀀 ی ن 􀀀 اصِبَهٌ ( 3) تَصْل 􀀀 امِلَهٌ ن 􀀀 خاشِعَهٌ ( 2) ع 􀀀 اشِیَهِ ( 1) وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ 􀀀 اكَ حَدِیثُ اَلْغ 􀀀 هَلْ أَت ;lt;br/gt منِ اَلرَّحِیمِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
( لا یُغْنِی مِنْ جُوعٍ ( 7 􀀀 لا یُسْمِنُ وَ 􀀀 إِلاّ مِنْ ضَرِیعٍ ( 6)
􀀀
امٌ 􀀀 ی مِنْ عَیْنٍ آنِیَهٍ ( 5) لَیْسَ لَهُمْ طَع 􀀀 تُسْق
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده مهربان 1-آیا داستان"غاشیه"(روز قیامت که حوادث وحشتناکش همه را می پوشاند)به تو رسیده است؟!
-2 چهره هایی در آن روز خاشع و ذلت بار است.
-3 آنها که پیوسته عمل کرده و خسته شده اند(و نتیجه اي عائدشان نشده).
ص : 413
-4 و در آتش سوزان وارد می گردند.
-5 از چشمه اي فوق العاده داغ به آنها می نوشانند.
-6 طعامی جز از ضریع(خار خشک تلخ و بد بو)ندارند.
-7 غذایی که نه آنها را فربه می کند و نه گرسنگی را فرو می نشاند!
تفسیر:
خستگان بی نصیب!
در آغاز این سوره به نام تازه اي در باره قیامت برخورد می کنیم که آن "غاشیه"است،می فرماید:
اشِیَهِ ) "غاشیه"از ماده"غشاوه"به معنی پوشاندن است،انتخاب 􀀀 اكَ حَدِیثُ الْغ 􀀀 "آیا داستان غاشیه به تو رسیده است"؟!( هَلْ أَت
این نام براي قیامت به خاطر آن است که حوادث وحشتناك آن ناگهان همه را زیر پوشش خود قرار می دهد.
بعضی گفته اند به خاطر آن است که خلق و اولین و آخرین در آن روز براي حساب جمع می شوند.
و نیز گفته اند که منظور آتشی است که چهره هاي کفار و مجرمان را می پوشاند.
ولی تفسیر اول از همه مناسبتر است.
ظاهر این است که مخاطب در این آیه شخص پیامبر ص است و ذکر این جمله به صورت استفهام از شخص پیغمبر اکرم ص
براي بیان عظمت و اهمیت آن روز بزرگ است.
بعضی نیز احتمال داده اند که مخاطب در این آیه هر انسانی است،ولی این معنی بعید به نظر می رسد.
***
ص : 414
خاشِعَهٌ 􀀀 سپس به بیان چگونگی حال مجرمان پرداخته،می گوید:"چهره هایی در آن روز خاشع و ذلت بار است"( وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ
.(
ذلت و ترس از عذاب و کیفرهاي عظیم آن روز تمام وجود آنها را فرا گرفته،و از آنجا که حالات روحی انسان بیش از همه
جا در چهره او منعکس می شود،اشاره به خوف و ذلت و وحشتی می کند که سراسر چهره آنها را می پوشاند بعضی نیز گفته
اند:منظور از"وجوه"در اینجا بزرگان و سردمداران کفر است که در ذلت عمیقی فرو می روند،ولی معنی اول مناسبتر به نظر
می رسد.
اصِبَهٌ ). 􀀀 امِلَهٌ ن 􀀀 *** آن گاه می افزاید:"اینها کسانی هستند که پیوسته عمل کرده و خسته شده اند"،( ع
تلاش و کوشش زیادي در زندگی دنیا به خرج می دهند،ولی هیچ فایده اي جز خستگی در حقیقت نصیبشان نمی شود،نه
عمل مقبولی در درگاه خدا دارند، و نه چیزي از آن همه ثروتهایی که اندوخته اند می توانند با خود ببرند،و نه نام نیکی از
اصِ بَهٌ 􀀀 امِلَهٌ ن 􀀀 خود به یادگار می گذارند،و نه فرزند صالحی،آنها زحمتکشان خسته و بینوایند،و چه تعبیر رسایی است جمله" ع
"در حق آنان.
بعضی در تفسیر این جمله گفته اند:منظور این است که در این دنیا عمل می کنند،اما خستگی و رنج در آخرت می برند! و
بعضی گفته اند:مجرمان را در دوزخ وادار به انجام اعمال شاقه و طاقتفرسا می کنند تا عذاب بیشتري ببینند.
اما تفسیر اول از میان این سه تفسیر صحیح تر به نظر می رسد.
***
ص : 415
حامِیَهً ). 􀀀 اراً 􀀀 ی ن 􀀀 سرانجام این زحمتکشان خسته و بیهوده گر،وارد آتش داغ و سوزان می شوند و با آن می سوزند"( تَصْل
.( "تصلی"از ماده"صلی"(بر وزن نفی)به معنی ورود در آتش و ماندن و سوختن با آن است ( 1
*** ولی مجازات آنها به همین جا ختم نمی گردد،بلکه هنگامی که بر اثر حرارت آتش تشنه می شوند"از چشمه اي فوق
ی مِنْ عَیْنٍ آنِیَهٍ ). 􀀀 العاده سوزان به آنها می نوشانند" ( تُسْق
"آنیه"مؤنث"آنی"از ماده"انی"(بر وزن حلی)به معنی تاخیر افکندن است،و براي بیان فرا رسیدن وقت چیزي گفته می شود،و
در اینجا به معنی آب سوزانی است که حرارتش به منتها درجه رسیده است.
ساءَتْ مُرْتَفَقاً :"و اگر 􀀀 رابُ وَ 􀀀 ماءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّ 􀀀 اثُوا بِ 􀀀 در آیه 29 سوره کهف می خوانیم: وَ إِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغ
تقاضاي آب کنند آبی براي آنها می آورند مانند فلز گداخته که صورتهایشان را بریان می کند، چه بد نوشیدنی است و چه
بد محل اجتماعی؟! *** و در آیه بعد در باره خوراك آنها به هنگامی که گرسنه می شوند بعد می افزاید:"آنها طعامی جز
إِلاّ مِنْ ضَرِیعٍ ).
􀀀
امٌ 􀀀 ضریع ندارند"( لَیْسَ لَهُمْ طَع
در اینکه"ضریع"چیست؟مفسران تفسیرهاي گوناگونی دارند:
بعضی گفته اند:نوعی خار است که به زمین می چسبد،هنگامی که تر باشد قریش آن را"شبرق"می نامیدند،و هنگامی که
خشک می شد آن را
ص : 416
1) "صلی بالنار"اي لزمها و احترق بها. -1
.( "ضریع"می گفتند،گیاهی است سمی که هیچ حیوان و چهارپایی به آن نزدیک نمی شود ( 1
"خلیل"از علماي لغت می گوید:"ضریع":"گیاه سبز بدبویی است که از دریا بیرون می افتد".
"ابن عباس"گفته است:"درختی است از آتش که اگر در دنیا باشد زمین و هر چه را بر آن است می سوزاند"! ولی در حدیثی
از پیغمبر اکرم ص می خوانیم:"ضریع چیزي است که در آتش دوزخ،شبیه خار،تلخ تر از صبر،و متعفن تر از مردار،و سوزنده
تر از آتش،خداوند آن را ضریع نام نهاده است"(
اللّ ضریعا ).
􀀀
الضریع شیء یکون فی النار یشبه الشوك،اشد مراره من الصبر،و انتن من الجیفه،و احر من النار،سماه ه
بعضی نیز گفته اند:"ضریع"طعامی است ذلت آفرین که دوزخیان براي رهایی از آن به درگاه خدا تضرع می کنند
2)(فراموش نکنیم که ماده"ضرع" به معنی ضعف و ذلت و خضوع است) ( 3)این تفسیرها با هم منافاتی ندارد و ممکن است )
در معنی این واژه جمع باشد.
لا یُغْنِی مِنْ جُوعٍ ). 􀀀 لا یُسْمِنُ وَ 􀀀 *** سپس می افزاید:"نه آنها را فربه می کند و نه گرسنگی را فرو می نشاند" (
ص : 417
. 1) "تفسیر قرطبی"جلد 10 صفحه 7119 -1
. 2) "همان مدرك"صفحه 7120 -2
3) بحث دیگري در باره غذاي دوزخیان که گاه قرآن از آن به"ضریع"و گاه به"زقوم"و گاه به"غسلین"یاد کرده و تفاوت -3
میان این تعبیرات در جلد 24 تفسیر نمونه صفحه 471 ذیل آیه 36 سوره حاقه داشتیم.
مسلما چنین غذایی براي تقویت جسم و فرونشاندن گرسنگی نیست،غذایی است گلوگیر که خود نوعی عذاب است،چنان که
ذاباً أَلِیماً :"نزد ما غذاهایی است گلوگیر و عذابی است دردناك"! آنها که 􀀀 ذا غُصَّهٍ وَ عَ 􀀀 اماً 􀀀 در آیه 13 مزمل می خوانیم: وَ طَع
در این دنیا انواع غذاهاي لذیذ و چرب و شیرین را از طریق ظلم و تجاوز به حقوق دیگران فراهم کردند،و آنها که اجازه
ندادند محرومان جز از غذاهاي گلوگیر و ناگوار استفاده کنند،باید در آنجا غذایی داشته باشند که "عذاب الیم"آنها گردد.
البته همانگونه که بارها گفته ایم نه نعمتهاي بهشتی،و نه عذابهاي دوزخی را می توان براي ما محبوسان زندان دنیا توصیف
کرد،اینها همه اشاراتی است و تنها شبحهایی است که از دور می بینیم.
***
ص : 418
[ [سوره الغاشیه ( 88 ): آیات 8 تا 16
اشاره
ا سُرُرٌ مَرْفُوعَهٌ 􀀀 جارِیَهٌ ( 12 ) فِیه 􀀀 ا عَیْنٌ 􀀀 لاغِیَهً ( 11 ) فِیه 􀀀 ا 􀀀 لا تَسْمَعُ فِیه 􀀀 الِیَهٍ ( 10 ) 􀀀 اضِیَهٌ ( 9) فِی جَنَّهٍ ع 􀀀 ا ر 􀀀 اعِمَهٌ ( 8) لِسَ عْیِه 􀀀 وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ن
( ابِیُّ مَبْثُوثَهٌ ( 16 􀀀 مارِقُ مَصْفُوفَهٌ ( 15 ) وَ زَر 􀀀 وابٌ مَوْضُوعَهٌ ( 14 ) وَ نَ 􀀀 13 ) وَ أَکْ )
ترجمه:
-8 چهره هایی در آن روز شاداب با طراوت است.
-9 چرا که از سعی و تلاش خود خشنود است.
-10 در بهشتی است عالی! 11 -که در آن هیچ سخن لغو و بیهوده اي نمی شنوي.
-12 در آن چشمه هاي جاري است.
ص : 419
-13 در آن تختهاي زیباي بلند است.
-14 و قدحهایی که در کنار این چشمه ها نهاده.
-15 و بالشها و پشتیهاي صف داده شده.
-16 و فرشهاي فاخر گسترده!
تفسیر:
دورنمایی از نعمتهاي روحپرور بهشتی
به دنبال توصیفی که در آیات گذشته از حال مجرمان و بدکاران در جهان دیگر و عذابهاي دوزخی آمده،در این آیات به
شرح حال مؤمنان نیکوکار،و توصیف نعمتهاي بی نظیر بهشتی می پردازد،تا"قهر"را با"مهر"بیامیزد،و"انذار" را
با"بشارت"همراه سازد.
اعِمَهٌ ). 􀀀 می فرماید:"چهره هایی در آن روز شاداب و با طراوت و غرق در سرور است" ( وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ن
به عکس چهره بدکاران که در آیات قبل به آن اشاره شده بود که غرق ذلت و اندوه است.
"ناعمه"از ماده"نعمه"در اینجا اشاره به چهره هایی است که غرق نعمت شده و تر و تازه و شاداب و مسرور و نورانی
است،همانگونه که در آیه 24 سوره مطففین آمده است که در توصیف بهشتیان می فرماید: تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْ رَهَ النَّعِیمِ
:"در چهره هاي آنها طراوت و خرمی نعمت را مشاهده می کنی".
اضِیَهٌ ). 􀀀 ا ر 􀀀 *** این چهره ها چنان می نماید که از سعی و تلاش خود راضی و خشنود است" ( لِسَعْیِه
به عکس دوزخیان که از تلاش و کوشش خود جز خستگی و رنج بهره اي
ص : 420
اصِبَهٌ "بودند،بهشتیان نتائج تلاش و کوشش خود را به احسن وجه می بینند و کاملا راضی و خشنودند. 􀀀 امِلَهٌ ن 􀀀 نبردند و" ع
تلاشهایی که در پرتو لطف خدا به اضعاف مضاعف،گاه ده برابر،و گاه هفتصد برابر،و گاه بیشتر،رشد و نمو یافته،و گاهی با
.( سابٍ "(زمر- 10 􀀀 الصّ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِ
ابِر 􀀀 ما یُوَفَّی وُنَ 􀀀 آن جزاي بی حساب را خریداري کرده اند:" إِنَّ
الِیَهٍ ). 􀀀 *** سپس به شرح این مطلب پرداخته،می گوید:آنان در بهشتی عالی قرار دارند"( فِی جَنَّهٍ ع
واژه"عالیه"ممکن است اشاره به"علو مکانی"باشد،یعنی آنها در طبقات عالی بهشتند،و یا"علو مقامی"و هر دو احتمال را
مفسران گفته اند،ولی تفسیر دوم مناسبتر به نظر می رسد،هر چند جمع میان دو معنی نیز ممکن است.
*** بعد به توصیف دیگري از این بهشت که جنبه روحانی و معنوي دارد پرداخته می افزاید:"در آنجا هیچ سخن لغو و بیهوده
.( لاغِیَهً ) ( 1 􀀀 ا 􀀀 لا تَسْمَعُ فِیه 􀀀 اي را نمی شنوي"(
نه سخنی که حاکی از نفاق باشد،یا عداوت و جنگ و جدال،و یا کینه- توزي و حسد،نه سخنان دروغ،نه تهمت و افترا،نه
غیبت و ایذاء،و نه حتی لغو و بی فایده.
و چه آرام بخش است محیطی که از همه این سخنان پاك باشد،و اگر درست بیندیشیم قسمت عمده ناراحتیهاي زندگی دنیا
از شنیدن اینگونه سخنان است که آرامش روح و جان و نظامات اجتماعی را برهم می زند و آتش فتنه ها را
ص : 421
1) "لاغیه"گرچه اسم فاعل است،ولی در اینگونه موارد به معنی چیزي است که توأم با"لغو"باشد لذا آن را به"ذات -1
لغو"تفسیر کرده اند.
شعله ور می سازد.
*** بعد از ذکر این نعمت روحانی و آرامش که بر روح و جان بهشتیان به خاطر نبودن سخنان لغو و بیهوده حکم فرماست به
جارِیَهٌ ). 􀀀 ا عَیْنٌ 􀀀 بیان قسمتی از نعمتهاي مادي بهشت پرداخته،می گوید:"در آن بهشت چشمه ها جاري است"( فِیه
گرچه"عین"در اینجا"نکره"است و معمولا نکره براي بیان یک فرد می آید،ولی به قرینه سایر آیات قرآن معنی جنس دارد،و
جَنّ وَ عُیُونٍ :"پرهیزگاران در
اتٍ􀀀 الْم فِی شامل چشمه هاي مختلف می شود،همانگونه که در آیه 15 ذاریات می خوانیم: إِنَّ تَُّقِینَ
میان باغهاي بهشت و چشمه ها قرار دارند" بعضی نیز گفته اند در هر قصري از قصرهاي بهشتیان چشمه اي جاري است و
مفرد بودن"عین"در اینجا ناظر به آن است،چشمه اي که مطابق میل بهشتیان به هر طرف که بخواهند جریان پیدا می کند،و
نیازي به شکافتن نهر و ساختن بستر ندارد.
البته وجود چشمه هاي متعدد علاوه بر افزودن بر زیبایی و طراوت،این فایده را نیز دارد که هر کدام نوشابه مخصوصی دارد و
ذائقه بهشتیان را هر زمان با انواع شراب طهور شیرین و معطر می کند.
*** بعد از ذکر چشمه ها به سراغ تختهاي بهشتی می رود،و می فرماید:"در آن باغهاي بهشتی تختها و سریرهایی بلند وجود
ا سُرُرٌ مَرْفُوعَهٌ ). 􀀀 دارد"( فِیه
.( "سرر"جمع"سریر"از ماده"سرور"به معنی تختهایی است که در مجالس انس و سرور بر آن می نشینند ( 1
ص : 422
1) مفردات راغب ماده سر. -1
بلند بودن این تختها به خاطر آن است که بهشتیان بر تمام مناظر و صحنه هاي اطراف خود مسلط باشند،و از مشاهده آن لذت
برند.
"ابن عباس"می گوید:این تختهاي بلند چنان هستند که وقتی صاحبان آنها اراده جلوس بر آن کنند تواضع می کند و فرو می
نشیند،و بعد از جلوس به حال اول بازمی گردد! این احتمال نیز وجود دارد که توصیف این تختها به"مرفوعه"اشاره به گرانبها
بودن آنها است،و آن گونه که بعضی گفته اند از قطعات طلا ساخته شده، و مزین به زبرجد و در و یاقوت است.
جمع میان هر دو تفسیر نیز ممکن است.
*** و از آنجا که استفاده از آن چشمه هاي گوارا و شرابهاي طهور بهشتی،نیاز به ظرفهایی دارد،در آیه بعد می
وابٌ مَوْضُوعَهٌ ). 􀀀 افزاید:"قدحهاي زیبا و جالبی در کنار این چشمه ها گذارده شده"( وَ أَکْ
هر زمان اراده کنند قدحها از چشمه ها پر می شود،و در برابر آنان قرار می گیرد،تازه به تازه می نوشند،و سیراب می شوند و
لذت می برند،لذتی که توصیفش براي ساکنان دنیا غیر ممکن است.
"اکواب"جمع"کوب"(بر وزن خوب)به معنی"قدح"یا ظرفی است که دسته دار باشد.
توجه به این نکته لازم است که در قرآن تعبیرات مختلفی در باره ظرفهاي شراب طهور بهشتیان آمده،در اینجا و بعضی از
آیات دیگر تعبیر به"أکواب" شده،در حالی که در بعضی از آیات دیگر تعبیر به"اباریق"جمع"ابریق" به معنی ظرفی که داراي
دسته و لوله براي ریختن مایعات است یا"کاس"
ص : 423
ارِیقَ وَ کَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ :"گرداگرد آنها 􀀀 وابٍ وَ أَب 􀀀 دانٌ مُخَلَّدُونَ بِأَکْ 􀀀 (به معنی جام پر از شراب)آمده است،مانند یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْ
نوجوانانی می گردند که همیشه طراوت جوانی را دارا هستند،در حالی که قدحها و کوزه ها و جامهایی پر از شراب طهور در
.( دست دارند و به آنها عرضه می کنند"(واقعه- 17 و 18
*** باز به نکته هاي بیشتري از جزئیات نعمتهاي بهشتی پرداخته،اضافه می کند:"در آنجا بالشها و پشتیهایی بر تختها وجود
مارِقُ مَصْفُوفَهٌ ). 􀀀 دارد که صف داده شده است" ( وَ نَ
"نمارق"جمع"نمرقه"(بر وزن غلغله)به معنی پشتی کوچک است که بر آن تکیه می کنند ( 1)و معمولا به هنگام استراحت
کامل از آنها استفاده می شود،و تعبیر به"مصفوفه"اشاره به تعدد و نظم خاصی است که بر آنها حاکم است،این تعبیر نشان می
دهد که آنها جلسات انس دستجمعی تشکیل می دهند، و این اجتماع که خالی از هر گونه لغو و بیهوده گی است،و تنها از
الطاف الهی و نعمتهاي بی پایان او،و نجات از درد و رنجهاي دنیا و عذاب آخرت،در آن سخن گفته می شود چنان لطف و
لذتی دارد که چیزي با آن برابري نمی کند.
*** و در آخرین آیه مورد بحث به فرشهاي فاخر بهشتی اشاره کرده،می فرماید:
ابِیُّ مَبْثُوثَهٌ ). 􀀀 "در آنجا فرشهایی گرانبها و بسیار زیبا گسترده شده"( وَ زَر
"زرابی"جمع"زریبه"به معنی فرشهاي عالی خواب دار است که هم نرم و راحت است،و هم گرانبها و پر قیمت.
و پیدا است به موازات این وسائل آسایش و لذت،چه وسائل دیگري در
ص : 424
1) "صحاح اللغه"ماده"نمرق". -1
آنجا وجود دارد که مشت نمونه خروار است.
در این آیات هفت نعمت مهم بهشتی ذکر شده که هر یک از دیگري جالبتر و زیباتر است.
کوتاه سخن اینکه بهشت جایگاهی است بی نظیر از هر جهت و خالی از هر گونه ناراحتی و جنگ و جدال،با انواع میوه هاي
رنگارنگ،و نغمه هاي دلپذیر و چشمه هاي آب جاري،و شرابهاي طهور،و خدمتگزارانی شایسته و همسرانی بی مانند،و
تختهایی مرصع،و فرشهایی فاخر،و دوستانی با صفا و ظروف و قدحهایی جالب در کنار چشمه ها،و خلاصه نعمتهایی که نه
بالفاظ محدود این جهان قابل شرح است،و نه در عالم خیال قابل درك، و همه اینها در انتظار مقدم مؤمنانی است که با اعمال
صالح خود اجازه ورود در این کانون نعمت الهی را کسب کرده اند.
اللّ "و جلوه هاي محبوب،و الطاف آن معبود است که اگر یک
􀀀
و فراتر از این لذات مادي لذات معنوي،و برتر از همه"لقاء ه
لحظه آن به دست آید بر تمام نعمتهاي مادي بهشت برتري دارد،و به گفته شاعر. گرم به دامن وصل تو دسترس باشد دگر ز
طالع خویشم چه ملتمس باشد؟! اگر به هر دو جهان یک نفس زنم با دوست مرا ز هر دو جهان حاصل آن نفس باشد ***
ص : 425
[ [سوره الغاشیه ( 88 ): آیات 17 تا 26
اشاره
الِ کَیْفَ نُصِبَتْ ( 19 ) وَ إِلَی اَلْأَرْضِ کَیْفَ 􀀀 ماءِ کَیْفَ رُفِعَتْ ( 18 ) وَ إِلَی اَلْجِب 􀀀 لا یَنْظُرُونَ إِلَی اَلْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ ( 17 ) وَ إِلَی اَلسَّ 􀀀 أَ فَ
ذابَ اَلْأَکْبَرَ ( 24 ) إِنَّ 􀀀 اَللّ اَلْعَ
􀀀
تَوَلّ وَ کَفَرَ ( 23 ) فَیُعَذِّبُهُ هُ
􀀀
إِلاّ مَنْ ی
􀀀
( ما أَنْتَ مُذَکِّرٌ ( 21 ) لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ ( 22 􀀀 سُطِحَتْ ( 20 ) فَذَکِّرْ إِنَّ
( سابَهُمْ ( 26 􀀀 ا حِ 􀀀 ابَهُمْ ( 25 ) ثُمَّ إِنَّ عَلَیْن 􀀀 ا إِی 􀀀 إِلَیْن
ترجمه:
-17 آیا آنها به شتر نمی نگرند چگونه آفریده شده؟ 18 -و به آسمان نگاه نمی کنند که چگونه بر پا شده؟ 19 -و به کوه ها که
چگونه در جاي خود نصب گردیده؟
ص : 426
-20 و به زمین که چگونه مسطح گشته؟ 21 -پس تذکر ده تو فقط تذکر دهنده اي.
-22 تو مسلط بر آنها نیستی که مجبورشان(بر ایمان)کنی.
-23 مگر کسی که پشت کند و کافر شود.
-24 که خداوند او را به عذاب بزرگ مجازات می کند.
-25 مسلما بازگشت آنها به سوي ما است.
-26 و مسلما حساب آنها با ما است.
تفسیر:
به شتر نگاه کن که خود آیتی است!
در آیات گذشته بحثهاي فراوانی پیرامون بهشت و نعمتهایش آمده بود،اما در آیات مورد بحث سخن از کلید اصلی وصول آن
اللّ " است به میان آمده،و با ذکر چهار نمونه از مظاهر قدرت خداوند،از خلقت بدیع خدا،و دعوت
􀀀
همه نعمتها که"معرفه ه
انسان به مطالعه در باره آنها راه ورود به بهشت را نشان می دهد،در ضمن اشاره اي است به قدرت بی پایان خدا که کلید حل
مساله"معاد" است.
لا یَنْظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ ). 􀀀 نخست می فرماید:"آیا آنها به شتر نمی نگرند چگونه آفریده شده"؟! ( أَ فَ
در اینکه چرا در اینجا قبل از هر چیز بر مساله آفرینش"شتر"تکیه شده است مفسران سخنان بسیار دارند،ولی پیدا است که
روي سخن در مرحله اول به اعراب مکه بود که"شتر"همه چیز زندگی آنها را تشکیل می داد، و شب و روز با آن سر و کار
داشتند.
از این گذشته این حیوان ویژگیهاي عجیبی دارد که او را از حیوانات دیگر ممتاز می کند،و به حق آیتی است از آیات خدا،از
جمله اینکه:
ص : 427
-1 بعضی از چهارپایان تنها از گوشتشان استفاده می شود،و بعضی دیگر غالبا از شیرشان،بعضی دیگر تنها به درد سواري می
خورند،و بعضی براي باربري،اما شتر حیوانی است که تمام این جهات در آن جمع است،هم گوشتش قابل استفاده است،و هم
شیرش،هم از آن براي سواري و هم باربري استفاده می شود.
-2 شتر نیرومندترین و با مقاومت ترین حیوانات اهلی است،بار زیادي با خود می برد،و عجب اینکه به هنگامی که خوابیده
است بار سنگینی را بر او حمل می کنند،و او با یک حرکت برمی خیزد و روي پا می ایستد،در حالی که چهارپایان دیگر
قدرت بر چنین کاري ندارند.
-3 شتر می تواند روزهاي متوالی(حدود یک هفته الی ده روز)تشنه بماند، و در مقابل گرسنگی نیز تحمل بسیار دارد.
-4 شتر می تواند هر روز مسافتی طولانی راه را طی کند،و از زمینهاي صعب العبور،و شنزارهایی که هیچ حیوانی قادر بر عبور
از آن نیست بگذرد، و به همین دلیل عربها آن را"کشتی بیابانها"!می نامند.
-5 او از نظر تغذیه بسیار کم خرج است و هر گونه خار و خاشاکی را می خورد.
-6 او در شرائط نامناسب جوي در میان طوفانهاي بیابان که چشم و گوش را کور و کر می کند با وسائل خاصی که خداوند
در پلکها و گوشها و بینی او آفریده مقاومت می کند،و به راه خود ادامه می دهد! 7-شتر با تمام قدرتی که دارد از رام ترین
حیوانات است به طوري که یک کودك خردسال می تواند مهار یک قطار شتر را در دست گرفته و هر جا که خاطر خواه او
است ببرد.
خلاصه اینکه ویژگیهاي این حیوان چنان است که دقت در آفرینش او
ص : 428
انسان را متوجه خالق بزرگی می کند که آفریننده چنین موجودي است،آري قرآن می گوید آیا این گمشدگان وادي
غفلت،به اسرار شگفت انگیز این موجود اندیشه نمی کنند،تا راهی به حق یافته و از بیراهه بازگردند.
لا یَنْظُرُونَ "نگاه کردن عادي نیست،بلکه نگاهی است توأم با تفکر و اندیشه و 􀀀 ناگفته پیدا است منظور از"نظر"در جمله" أَ فَ
دقت.
ماءِ 􀀀 *** و بعد از آن به آسمان می پردازد،و می فرماید:"آیا به آسمان نگاه نمی کنند که چگونه بر پا شده"؟!( وَ إِلَی السَّ
کَیْفَ رُفِعَتْ ).
آسمان با آن عظمتش،و با آن همه شگفتیهایش،ستاره ها و کهکشانها و آن همه جمال و زیبایی و شکوه که آدمی را غرق در
حیرت می کند،و خود را در مقابل آفریننده این جهان عظیم و مملو از نظم و حساب کوچک و ناچیز،بلکه همچون"صفر"در
مقابل"بی نهایت"می بیند.
چگونه این کرات عظیم هر یک در مدار خود میخکوب شده اند؟و بدون ستونی در جاي خود قرار گرفته اند؟میلیونها سال بر
کرات منظومه شمسی می گذرد و محورهاي اصلی حرکت این کرات تغییر نمی یابد.
آفرینش آسمان گرچه همیشه عجیب بوده،ولی در پرتو اکتشافات علمی امروز شگفتیهایش به مراتب بیشتر و عظمتش جلوه
گرتر شده است.
آیا نباید در باره خالق و مدبر این جهان بزرگ اندیشید و به اهداف بزرگ و والاي او نزدیک شد؟! *** سپس از آسمان
الِ کَیْفَ نُصِ بَتْ 􀀀 به"زمین"آمده،می افزاید:آیا"به کوه ها نگاه نمی کنند چگونه در جاي خود نصب شده است"؟!( وَ إِلَی الْجِب
.(
ص : 429
کوه هایی که ریشه هاي آن به یکدیگر متصل است،و همچون حلقه هاي زره گرداگرد زمین را فرا گرفته،و لرزشهاي ناشی از
مواد مذاب درونی، و جزر و مد ناشی از جاذبه هاي ماه و خورشید را به حد اقل می رساند.
کوه هایی که پناهگاه مطمئن است و سپري است در مقابل طوفانها که اگر نبودند کره زمین تبدیل به بیابانی می شد غیر قابل
زندگی.
و بالآخره کوه هایی که آب ها را در خود حفظ می کند و تدریجا به سوي سرزمینهاي تشنه روان می سازد،و در دامنه هاي
خود نشاط حیات و سرسبزي و خرمی و طراوت می آفریند و شاید به خاطر همین جهات است که در آیات دیگر قرآن کوه ها
به عنوان میخها و اوتاد زمین معرفی شده.
اصولا کوه ها مظهر ابهت و عظمت و صلابت،و همه جا مایه خیر و برکت است،و شاید به همین دلیل انسان در دل کوه ها
اندیشه بیدارتري می یابد، و بی جهت نیست که پیغمبر اکرم ص قبل از بعثتش مدتها به عبادت در"جبل النور"و"غار
حرا"مشغول بود.
"نصبت"از ماده"نصب"به معنی ثابت قرار دادن است،و ممکن است این تعبیر ضمنا اشاره اي به کیفیت خلقت کوه ها در
آغاز آفرینش نیز بوده باشد، همان چیزي که علم امروز پرده از آن برداشته،و پیدایش کوه ها را به عوامل متعددي نسبت می
دهد،و انواع و اقسامی براي آن قائل است:
کوه هایی که بر اثر چین خوردگی زمین پیدا شده.
کوه هایی که از آتشفشانها به وجود آمده.
کوه هایی که نتیجه آبرفتهاي ناشی از باران است.
و کوه هایی که در دل دریاها تکوین می یابد و مجموعه اي است از رسوبات دریا و باقی مانده حیوانات آن(مانند کوه ها و
جزائر مرجانی).
آري هر کدام از این کوه ها،تکوین آنها،و آثار و برکات آنها درخور
ص : 430
دقت و اهمیت است،و براي انسانهاي بیدار نشانه هاي زنده اي است از قدرت پروردگار.
*** سپس به زمین می پردازد،و می گوید:"آیا به زمین نگاه نمی کنند چگونه مسطح شده"؟!( وَ إِلَی الْأَرْضِ کَیْفَ سُطِحَتْ
.(
چگونه بارانهاي مداوم کوه ها را شسته،و ذرات خاك را به وجود آورده، سپس در گودالها پهن کرده و زمینهاي صافی که
هم آماده کشاورزي است و هم قابل هر گونه ساختمان،در اختیار انسان قرار داده است؟ اگر به راستی کره زمین تماما کوه و
دره بود زندگی کردن بر آن چقدر مشکل و طاقت فرسا بود؟چه کسی آن را پیش از تولد ما مسطح و قابل استفاده ساخت؟
اینها همه اموري است که قرآن ما را به اندیشه کردن در آن دعوت می کند.
در اینجا این سؤال مطرح است که چه ارتباط و پیوندي میان این امور چهارگانه وجود دارد:شتر،آسمان،کوه ها و زمین؟ فخر
رازي در تفسیر خود می گوید:"این به خاطر آن است که قرآن به لغت عرب نازل شده،و آنها غالبا اقدام به مسافرت می
کردند چون بلادشان خالی از زراعت و فرآورده هاي کشاورزي بود،از طرفی بیشتر سفرهاي آنها با شتر صورت می گرفت،و
هنگامی که در این بیابانهاي هولناك و دور از اجتماع سفر می کردند اندیشه و فکر در آنان زنده می شد،کسی نبود که با
آنها سخن گوید، و چیزي نبود که چشم و گوش آنها را به خود مشغول دارد،در این حال هنگامی که فکر می کردند قبل از
هر چیز چشمشان به شتري می افتاد که بر آن سوار بودند،منظره عجیب آن را می دیدند و در فکر فرو می رفتند،و هنگامی که
نگاه بالاي سرشان می کردند چیزي جز آسمان مشاهده نمی نمودند،و هنگامی که به چپ و راست خود نظر می افکندند،جز
کوه ها چیزي مشاهده نمی شد،و هنگامی که
ص : 431
به زیر پاي خود نظر می افکندند چیزي جز زمین وجود نداشت،گویی خداوند می خواهد به آنها دستور اندیشه کردن
.( دهد،اندیشه اي به هنگام تنهایی که طبعا بر محور این چهار چیز دور می زند" ( 1
ولی اگر بخواهیم نظر را از محیط زندگی محدود عرب برداریم و در جوي وسیعتر به اندیشه پردازیم،می توان گفت:امور
چهارگانه اي که در آیات فوق آمده زیر بناي زندگی انسان را تشکیل می دهد:
آسمان کانون نور است و باران و هوا،و زمین مرکز پرورش انواع مواد غذایی کوه ها رمز آرامش و ذخیره آب و مواد
معدنی،و شتر نمونه روشنی از چهارپایان اهلی که در اختیار بشر قرار دارد.
به این ترتیب هم مسائل کشاورزي،هم دامداري و هم صنعتی در این امور چهارگانه نهفته شده است،و اندیشه در این نعمتهاي
اللّ و شناخت خالق نعمت دعوت می
􀀀
گوناگون،خواه ناخواه انسان را به شکر منعم وامی دارد،و شکر منعم او را به معرفت ه
کند.
*** و به دنبال این بحث توحیدي روي سخن را به پیامبر کرده می گوید:
ما أَنْتَ مُذَکِّرٌ ). 􀀀 "اکنون که چنین است آنها را یادآوري کن،تو فقط یادآوري کننده اي" ( فَذَکِّرْ إِنَّ
*** تو هرگز مسلط بر آنان نیستی که مجبورشان به ایمان سازي"( لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ ).
آري آفرینش آسمان و زمین و کوه ها و حیوانات نشان می دهد که این عالم بی حساب نیست،و آفرینش انسان نیز هدفی
داشته،اکنون که چنین است آنها
ص : 432
. 1) "تفسیر فخر رازي"جلد 31 صفحه 158 -1
را با تذکرات خویش به اهداف خلقت و آفرینش آشنا ساز،و راه قرب خدا را به آنها نشان ده،و در مسیر تکامل رهبر و
راهنمایشان باش.
البته راه کمال در صورتی پیموده می شود که با میل و اراده و اختیار همراه باشد،و گرنه تکامل اجباري سخنی بی مفهوم
است،تو هرگز نمی توانی آنها را مجبور سازي،و اگر هم می توانستی فایده اي نداشت.
بعضی تصور کرده اند که این دستور قبل از نزول فرمان"جهاد"بوده، و با نزول حکم جهاد نسخ شد.
چه اشتباه بزرگی؟مساله تذکر و تبلیغ پیامبر ص از نخستین روز شروع شد،و تا آخرین دقیقه حیات آن حضرت ادامه داشت، و
بعد از او نیز به وسیله جانشینان معصوم و علماي دین تداوم داشته و خواهد داشت این مطلبی نسخ شدنی نیست،همچنین عدم
اجبار مردم بر ایمان نیز یک اصل ثابت است،و هدف جهاد عمده مبارزه با طغیانگران و برداشتن موانع از راه مردم حق طلب
است.
اكَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً :"هر 􀀀 ما أَرْسَلْن 􀀀 تَوَلّ فَ
􀀀
این مطلب شبیه چیزي است که در آیه 80 سوره نساء آمده است که می گوید: وَ مَنْ ی
کس روي گردان شود ما تو را مسئول آنها قرار ندادیم"و آیه 107 انعام،و 48 شوري که همین معنی را بازگو می کند.
"مصیطر"از ماده"سطر"به معنی همان سطور کتاب است و"مسیطر" کسی است که سطربندي می کند،و سطور کتاب را تنظیم
می نماید،سپس به عنوان هر شخصی که بر چیزي مسلط باشد،و خطوط آن را تنظیم کند،یا او را به اجبار وادار بر انجام کاري
نماید اطلاق شده است.
*** در آیه بعد به صورت یک استثناء می فرماید:"مگر کسی که پشت کند
ص : 433
تَوَلّ وَ کَفَرَ ).
􀀀
إِلاّ مَنْ ی
􀀀 و کافر شود"(
ذابَ الْأَکْبَرَ ). 􀀀 اللّ الْعَ
􀀀
*** "که خداوند او را به عذاب بزرگ مجازات می کند"( فَیُعَذِّبُهُ هُ
در اینکه این استثناء از کدام جمله است؟تفسیرهاي مختلفی وجود دارد:
نخست اینکه استثناء از مفعول جمله"فذکر"است،یعنی لزومی ندارد افراد معاندي را که از حق روي گردانند و اندرزناپذیرند
لاقُوا یَوْمَهُمُ 􀀀 حَتّ یُ
ی􀀀 ی تذکر دهی،و در حقیقت شبیه چیزي است که در آیه 83 سوره زخرف آمده است: فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا وَ لَْعَبُوا
الَّذِي یُوعَدُونَ :"آنها را به حال خود واگذار تا در باطل خود غوطه ور باشند و بازي کنند،تا روزي را که وعده داده شده
ملاقات نمایند"! دوم اینکه از جمله محذوفی است،و در معنی چنین است:"تذکر ده که تذکر براي همه نافع است،مگر آنها
ي (بنا بر اینکه آیه معنی شرطی 􀀀 که با حق دشمنی دارند"شبیه چیزي که در آیه 9 سوره اعلی آمده: فَذَکِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّکْر
داشته باشد).
سوم اینکه استثناء از ضمیر"علیهم"در آیه قبل است،یعنی:"تو سلطه اي بر آنها نداري مگر کسانی که رویگردان شوند،و از در
.( لجاج و عناد درآیند که موظفی با آنها به مقابله برخیزي" ( 1
اینها همه در صورتی است که استثناء به اصطلاح"متصل"باشد،ولی
ص : 434
1) از حدیثی که در"در المنثور"از پیغمبر اکرم(ص)نقل شده استفاده می شود که پیغمبر(ص)موظف بود در برابر بت -1
پرستان مبارزه کند و در غیر این صورت تنها وظیفه تذکر داشت.
این احتمال نیز وجود دارد که استثناي"منقطع"باشد که تقریبا مفهوم"بلکه" دارد،و معنی جمله چنین می شود،بلکه کسانی که
رویگردان شوند و کافر گردند خداوند بر آنها مسلط است،یا خداوند آنها را به عذاب اکبر مجازات می کند.
از میان این تفاسیر دو تفسیر مناسبتر است نخست اینکه استثنا متصل باشد و به جمله" لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ "بازگردد،و اشاره به
توسل به زور در مقابل زورگویان باشد،و یا منفصل و به معنی مشمول عذاب الهی نسبت به کافران لجوج باشد.
منظور از عذاب اکبر"عذاب آخرت"است در برابر"عذاب دنیا"که عذاب کوچک و کم اهمیت نسبت به آن است،همانگونه
ذابُ الْآخِرَهِ أَکْبَرُ: "خداوند خواري را در زندگی 􀀀 ا وَ لَعَ 􀀀 اهِ الدُّنْی 􀀀 اللّ الْخِزْيَ فِی الْحَی
􀀀
ذاقَهُمُ هُ 􀀀 که در آیه 26 سوره"زمر"می خوانیم: فَأَ
این دنیا به آنها چشانید،و عذاب آخرت اکبر است اگر می دانستند".
این احتمال نیز وجود دارد که مراد از"عذاب اکبر"قسمت شدیدتري از عذاب قیامت و دوزخ باشد،زیرا عذاب همه مجرمان
در دوزخ یکسان نیست.
ابَهُمْ ). 􀀀 ا إِی 􀀀 *** و در پایان این سوره با لحنی تهدید آمیز می گوید:"مسلما بازگشت آنها به سوي ما است"( إِنَّ إِلَیْن
سابَهُمْ ). 􀀀 ا حِ 􀀀 *** و بعد می افزاید:"سپس مسلما حساب آنها بر ما است"( ثُمَّ إِنَّ عَلَیْن
و این در حقیقت نوعی دلداري و تسلی خاطر به پیامبر ص است که در
ص : 435
مقابل لجاجت آنها ناراحت و دلسرد نشود،و به کار خود ادامه دهد،و در ضمن تهدیدي است نسبت به همه این کافران لجوج
که بدانند حسابشان با کیست.
به این ترتیب سوره غاشیه که از مساله قیامت آغاز شد به مساله قیامت نیز پایان می یابد،و در اثناء آن به توحید و نبوت که پایه
هاي معاد را تشکیل می دهد اشاره شده است،و در ضمن آیات آغاز این سوره بخشی از مجازاتهاي سنگین مجرمان،و سپس
قسمت مهمی از پاداشهاي روحپرور مؤمنان آمده است، ضمنا اختیار انتخاب طریق به مردم واگذار شده در عین حال هشدار
داده است که بازگشت همگی به سوي خدا و حسابشان با او است.
در ضمن روشن می سازد که پیامبر ص مامور ابلاغ رسالت است،و در برابر کفر و خطا و گناه مردم مسئول نیست،و اینگونه
است وظیفه همه مبلغان راه حق.
***خداوندا!در آن روز که بازگشت همه خلایق به سوي تو است و حساب همگی بر تو،ما را مشمول لطف و رحمت
گردان.
پروردگارا!ما را با رحمت کبرایت از عذاب اکبرت رهایی بخش.
بار الها!نعمتهاي بهشتیت که گوشه اي از آن را در این سوره بازگو کرده اي بسیار پر بها و شوق انگیز است،اگر به اعمالمان
مستحق آنها نیستیم با فضلت آنها را به ما مرحمت کن.
آمین یا رب العالمین پایان سوره غاشیه 3 رمضان المبارك 1407
ص : 436