گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد بیست و هفتم
) سوره اللیل این سوره در مکه نازل شده و داراي 21 آیه است )
اشاره
ص : 65
محتوي و فضیلت سوره"اللیل"
این سوره که از سوره هاي مکی است ویژگیهاي سوره هاي مکی را در بر دارد،مقطعهاي آیات کوتاه،محتواي آنها داغ،و
عمدتا ناظر به قیامت و پاداش و کیفر الهی و عوامل و اسباب آن است.
در آغاز بعد از ذکر سه سوگند مردم را به دو گروه تقسیم می کند:
انفاق کنندگان با تقوي،و بخیلانی که منکر پاداش قیامتند،پایان کار گروه اول را خوشبختی و سهولت و آرامش،و پایان کار
گروه دوم را سختی و تنگی و بدبختی می شمرد.
در بخش دیگري از این سوره،بعد از اشاره به این معنی که هدایت بندگان بر خدا است،همگان را از آتش فروزان دوزخ انذار
می کند.
و در آخرین بخش کسانی را که در این آتش می سوزند و گروهی را که از آن نجات می یابند با ذکر اوصاف معرفی می
کند.
در فضیلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم ص آمده است که فرمود:
اللّ حتی یرضی،و عافاه من العسر و یسر له الیسر :"هر کس این سوره را تلاوت کند خداوند آن قدر به او می
􀀀
من قرأها اعطاه ه
.( بخشد که راضی شود،و او را از سختیها نجات می دهد و مسیر زندگی را براي او آسان می سازد" ( 1
ص : 66
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 499 -1
[ [سوره اللیل ( 92 ): آیات 1 تا 11
اشاره
لَشَتّ
ی􀀀 س ی ( 3) إِنَّ عَْیَکُمْ 􀀀 ا خَلَقَ اَلذَّکَرَ وَ اَلْأُنْث 􀀀 تَجَلّ ( 2) وَ م
􀀀
ذا ی 􀀀 ارِ إِ 􀀀 ی ( 1) وَ اَلنَّه 􀀀 ذا یَغْش 􀀀 وَ اَللَّیْلِ إِ ;lt;br/gt منِ اَلرَّحِیمِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
( ی ( 9 􀀀 ی ( 8) وَ کَذَّبَ بِالْحُسْن 􀀀 أَمّ مَنْ بَخِلَ وَ اِسْتَغْن
ا􀀀 و ( ي ( 7 􀀀 ی ( 6) فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْر 􀀀 ی ( 5) وَ صَدَّقَ بِالْحُسْن 􀀀 ی وَ اِتَّق 􀀀 فَأَمّ مَنْ أَعْط
ا􀀀 4) )
( تَرَدّ ( 11
ي􀀀 ذا 􀀀 الُهُ إِ 􀀀 ع م ا یُغْنِی نَْهُ 􀀀 ي ( 10 ) وَ م 􀀀 فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْر
ص : 67
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده مهربان 1-قسم به شب در آن هنگام که جهان را بپوشاند.
-2 و قسم به روز هنگامی که تجلی کند.
-3 و قسم به آن کس که جنس مذکر و مؤنث را آفرید.
-4 که سعی و تلاش شما مختلف است:
-5 اما آن کس که(در راه خدا)انفاق کند و پرهیزگاري پیش گیرد.
-6 و جزاي نیک(الهی)را تصدیق کند.
-7 ما او را در مسیر آسانی قرار می دهیم.
-8 اما کسی که بخل ورزد و از این طریق بی نیازي طلبد.
-9 و پاداش نیک(الهی)را تکذیب کند.
-10 ما به زودي او را در مسیر دشواري قرار می دهیم.
-11 و در آن هنگام که(در جهنم یا قبر)سقوط می کند اموالش به حال او سودي نخواهد داشت!
شان نزول سوره"اللیل"
مفسران براي کل این سوره شان نزولی از ابن عباس نقل کرده اند که ما مطابق آنچه مرحوم"طبرسی"در"مجمع البیان"آورده
است روایت را می آوریم:
"مردي در میان مسلمانان بود که شاخه یکی از درختان خرماي او
ص : 68
بالاي خانه مرد فقیر عیالمندي قرار گرفته بود،صاحب نخل هنگامی که بالاي درخت می رفت تا خرماها را بچیند،گاهی چند
دانه خرما در خانه مرد فقیر می افتاد،و کودکانش آن را برمی داشتند،آن مرد از نخل فرود می آمد و خرما را از دستشان می
گرفت(و آن قدر بخیل و سنگدل بود که)اگر خرما را در دهان یکی از آنها می دید انگشتش را در داخل دهان او می کرد تا
خرما را بیرون آورد!.
مرد فقیر به پیامبر ص شکایت آورد پیغمبر ص فرمود:برو تا به کارت رسیدگی کنم.سپس صاحب نخل را ملاقات کرد و
فرمود:این درختی که شاخه هایش بالاي خانه فلان کس آمده است به من می دهی تا در مقابل آن نخلی در بهشت از آن تو
باشد، مرد گفت:من درختان نخل بسیاري دارم،و خرماي هیچکدام به خوبی این درخت نیست(و حاضر به چنین معامله اي
نیستم).
کسی از یاران پیامبر ص این سخن را شنید،عرض کرد:اي رسول خدا!اگر من بروم و این درخت را از این مرد خریداري و
واگذار کنم،شما همان چیزي را که به او می دادید به من عطا خواهی کرد؟فرمود:آري.
آن مرد رفت و صاحب نخل را دید و با او گفتگو کرد،صاحب نخل گفت:
آیا می دانی که محمد حاضر شد درخت نخلی در بهشت در مقابل این به من بدهد (و من نپذیرفتم)و گفتم من از خرماي این
بسیار لذت می برم و نخل فراوان دارم و هیچکدام خرمایش به این خوبی نیست.
خریدار گفت:آیا می خواهی آن را بفروشی یا نه؟گفت:نمی فروشم مگر آنکه مبلغی را که گمان نمی کنم کسی بدهد به من
بدهی گفت چه مبلغ؟ گفت چهل نخل.
خریدار تعجب کرد و گفت عجب بهاي سنگینی براي نخلی که کج شده مطالبه می کنی،چهل نخل!
ص : 69
سپس بعد از کمی سکوت گفت:بسیار خوب،چهل نخل به تو می دهم.
فروشنده(طمعکار)گفت اگر راست می گویی چند نفر را به عنوان شهود بطلب!اتفاقا گروهی از آنجا می گذشتند آنها را صدا
زد،و بر این معامله شاهد گرفت.
سپس خدمت پیامبر ص آمد و عرض کرد اي رسول خدا!نخل به ملک من در آمد و تقدیم(محضر مبارکتان)می کنم.
رسول خدا ص به سراغ خانواده فقیر رفت و به صاحب خانه گفت این نخل از آن تو و فرزندان تو است.
اینجا بود که سوره و اللیل نازل شد(و گفتنیها را در باره بخیلان و سخاوتمندان گفت).
.( در بعضی از روایات آمده که مرد خریدار شخصی بنام"ابو الدحداح" بود ( 1
***
تفسیر:
تقوا و امدادهاي الهی
باز در آغاز این سوره به سه سوگند تفکرانگیز از"مخلوقات"و"خالق عالم"برخورد می کنیم،می فرماید:
ی ). 􀀀 ذا یَغْش 􀀀 "به شب در آن هنگام که جهان را بپوشاند سوگند"( وَ اللَّیْلِ إِ
تعبیر به"یغشی"ممکن است به خاطر آن باشد که تاریکی شب همچون پرده اي بر نیمی از کره زمین می افتد،و آن را زیر
پوشش خود قرار می دهد،
ص : 70
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 501 -1
و یا به خاطر اینکه چهره روز یا چهره آفتاب عالمتاب با فرا رسیدن آن پوشانده می شود،و به هر حال اشاره اي است به اهمیت
شب و نقش مؤثر آن در زندگی انسانها،از تعدیل حرارت آفتاب گرفته،تا مساله آرامش و سکون همه موجودات زنده در پرتو
آن،و نیز عبادت شب زنده داران بیدار دل و آگاه.
تَجَلّ
􀀀
ذا ی 􀀀 ارِ إِ 􀀀 *** سپس به سراغ سوگند دیگري می رود و می افزاید:"و قسم به روز هنگامی که آشکار و ظاهر گردد"( وَ النَّه
.(1) (
و این از آن لحظه اي است که سپیده صبح پرده ظلمانی شب را می شکافد و تاریکیها را به عقب می راند و بر تمام پهنه
آسمان حاکم می شود،و همه چیز را غرق نور و روشنایی می کند همان نوري که رمز حرکت و حیات و مایه پرورش تمام
موجودات زنده است.
در قرآن مجید زیاد بر مساله نظام"نور"و"ظلمت"،و تاثیر آنها در زندگی بشر توجه داده شده،چرا که دو نعمت بزرگ دائمی
و دو آیت از آیات مهم پروردگار است.
*** و بعد به سراغ آخرین قسم رفته،می فرماید:"و سوگند به آن کس که
ص : 71
1) قابل توجه اینکه"یغشی"به صورت فعل"مضارع"ذکر شده،اما"تجلی" به صورت فعل ماضی است،بعضی گفته اند این -1
به خاطر آن است که در آن زمان که آغاز دعوت پیغمبر اکرم(ص)بود ظلمت جاهلیت همه جا را فرا گرفته بود ولی در این
صورت سوگند یاد کردن به چنین ظلمتی جالب به نظر نمی رسد،بهتر این است گفته شود این فعل ماضی چون بعد
از"اذا"شرطیه واقع شده،معنی فعل مضارع را می بخشد،یا اینکه در اصل"تتجلی" بوده که یک تاء آن حذف شده،ولی در این
صورت فعل مؤنث خواهد بود و فاعل آن نمی تواند"نهار"باشد بلکه باید در تقدیر چنین باشد"اذا تتجلی الشمس فیه".
ی ). 􀀀 ا خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْث 􀀀 جنس مذکر و مؤنث را آفرید"( وَ م
چرا که وجود این دو جنس در عالم"انسان"و"حیوان"و"نبات" و دگرگونیهایی که از لحظه انعقاد نطفه تا هنگام تولد رخ می
دهد،و ویژگیهایی که هر یک از دو جنس به تناسب فعالیتها و برنامه هایشان دارند،و اسرار فراوانی که در مفهوم جنسیت نهفته
است،همه نشانه ها و آیاتی است از جهان بزرگ آفرینش،که از طریق آن می توان به عظمت آفریننده آن واقف شد.
تعبیر به"ما"(چیزي)در اینجا در باره خداوند کنایه از عظمت فوق- العاده ذات پاك او و ابهامی است که از این نظر در این
قسمت حاکم است، به طوري که او را برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم می سازد.
بعضی نیز گفته اند"ما"در اینجا مصدریه است،و بنا بر این معنی جمله چنین می شود."سوگند به آفرینش مذکر و مؤنث" ولی
این احتمال ضعیف به نظر می رسد.
در حقیقت دو سوگند اول و دوم اشاره به آیات آفاقی است و سوگند سوم اشاره به آیات انفسی.
*** و سرانجام به هدف نهایی این سوگندها می رسد،و می فرماید:"سعی و تلاش و کوشش شما در زندگی گوناگون و
لَشَتّ ).
ی􀀀 س مختلف است"( إِنَّ عَْیَکُمْ
جهت گیري تلاشها و نتائج آن نیز کاملا مختلف و متفاوت می باشد.اشاره به اینکه شما به هر حال در زندگی آرام نخواهید
گرفت،و حتما به سعی و تلاشی دست می زنید،و نیروهاي خدا داد که سرمایه هاي وجودتان است در مسیري خرج می
شود،ببینید سعی و تلاش شما در کدام مسیر،به کدام سمت،و داراي کدام نتیجه است؟نکند تمام سرمایه ها و استعدادهاي خود
را به بهاي اندکی
ص : 72
بفروشید،و یا بیهوده به هدر دهید.
"شتی"جمع"شتیت"از ماده"شت"(بر وزن شط)به معنی پراکنده کردن جمعیت است،و در اینجا اشاره به تفاوت کوششهاي
مردم از نظر کیفیت و هدف گیري و نتیجه آنها است.
*** سپس مردم را به دو گروه تقسیم کرده،و ویژگیهاي هر یک را بر می شمرد، و می فرماید:"اما آن کس که در راه خدا
اعطا کند و پرهیزگاري پیشه نماید"...
ی ). 􀀀 ی وَ اتَّق 􀀀 فَأَمّ مَنْ أَعْط
ا􀀀 (
ی ). 􀀀 *** "و به جزاي نیک الهی ایمان داشته باشد"...( وَ صَدَّقَ بِالْحُسْن
ي ). 􀀀 *** "ما او را در مسیر آسانی قرار می دهیم"و به سوي بهشت جاویدان هدایت می کنیم( فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْر
منظور از"اعطی"همان انفاق در راه خدا و کمک به نیازمندان است.
و تاکید بر"تقوي"به دنبال آن ممکن است اشاره به لزوم نیت پاك و قصد خالص به هنگام انفاق،و تهیه اموال از طریق
مشروع،و انفاق آن نیز در طریق مشروع،و خالی بودن از هر گونه منت و اذیت و آزار بوده باشد،چرا که مجموعه این اوصاف
در عنوان تقوي جمع است.
بعضی نیز گفته اند:"اعطی"اشاره به عبادات مالی است،و"اتقی"اشاره به سایر عبادات،و انجام واجبات،و ترك محرمات
است،ولی تفسیر اول هم با ظاهر آیه سازگارتر است،و هم با شان نزولی که در بالا آوردیم.
تصدیق کردن"حسنی"("حسنی"مؤنث"احسن"به معنی نیکوتر است)
ص : 73
اشاره به ایمان به پاداشهاي نیکوي الهی است،همانگونه که در شان نزول آمده بود که"ابو الدحداح"با ایمان به پاداشهاي
ی :"خداوند هر یک از آنها را وعده پاداش 􀀀 اللّ الْحُسْن
􀀀
خداوند اموالش را انفاق کرد،در آیه 95 نساء نیز می خوانیم: وَ کُ  لا وَعَدَ هُ
نیک داده است"(حسنی در این آیه نیز به معنی پاداش نیک است).
بعضی نیز گفته اند:منظور"شریعت حسنی"یعنی ایمان به"آئین اسلام" است که بهترین آئینهاست.
اللّ یا شهادتین تفسیر کرده اند.
􀀀
و بعضی آن را به کلمه لا اله الا ه
اما با توجه به سیاق آیات و شان نزول،و ذکر حسنی به معنی پاداش نیک در بسیاري از آیات قرآن تفسیر اول مناسبتر به نظر
می رسد.
ي "ممکن است اشاره به توفیق الهی،و آسان کردن امر طاعت بر چنین اشخاص بوده باشد،و یا گشودن 􀀀 جمله" فَسَ نُیَسِّرُهُ لِلْیُسْر
راه بهشت به روي آنها و استقبال ملائکه و فرشتگان با تحیت و سلام از آنان،و یا همه اینها!.
مسلم است آنها که راه انفاق و تقوي پیش می گیرند،و به پاداشهاي بزرگ الهی مؤمن و دلگرمند،مشکلات براي آنها آسان
می شود،و در دنیا و آخرت از آرامش خاصی برخوردارند.
از همه اینها گذشته،ممکن است انفاقهاي مالی در ابتدا بر طبع انسان شاق و مشکل باشد،ولی با تکرار و ادامه راه چنان بر او
آسان می شود که از آن لذت می برد.
چه بسیارند افراد سخاوتمندي که از حضور میهمان بر سر سفره خود شاد و به عکس اگر یک روز میهمانی براي آنها نرسد
ناراحتند،و این نیز نوعی آسان کردن مشکلات براي آنها است.
از این نکته نیز نباید غفلت کرد که اصولا ایمان به معاد و پاداشهاي عظیم
ص : 74
الهی تحمل انواع مشکلات را براي انسان سهل و آسان می کند،نه تنها"مال" که"جان"خود را نیز در طبق اخلاص می گذارد
و به عشق شهادت در میدان جهاد شرکت می کند،و از این ایثارگري خود لذت می برد.
"یسري"از ماده"یسر"در اصل به معنی زین کردن اسب و لجام نمودن و آماده ساختن آن براي سواري است،و سپس به هر
.( کار سهل و آسانی اطلاق شده است ( 1
*** در آیات بعد به نقطه مقابل این گروه پرداخته،می فرماید:"اما کسی که بخل ورزد و از این طریق بی نیازي طلبد"...( وَ
ی ). 􀀀 أَمّ مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْن
ا􀀀
ی ). 􀀀 *** "و پاداش نیک الهی را تکذیب کند"...( وَ کَذَّبَ بِالْحُسْن
ي ). 􀀀 *** ما به زودي او را در مسیر دشواري قرار می دهیم"( فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْر
"بخل"در اینجا نقطه مقابل"اعطاء"است که در گروه اول(گروه سخاوتمندان سعادتمند)بیان شد،"و استغنی"(بی نیازي
بطلبد)یا بهانه اي است براي بخل ورزیدن،و وسیله اي است براي ثروت اندوختن،و یا اشاره به این است که او خود را از
پاداشهاي الهی بی نیاز می شمرد،بر عکس گروه اول که چشمشان دائما به لطف خدا است،و یا خود را از اطاعت پروردگار
مستغنی می بیند و دائما آلوده گناه است.
از میان این تفسیرهاي سه گانه تفسیر اول مناسبتر به نظر می رسد هر چند جمع میان هر سه تفسیر نیز ممکن است.
ص : 75
. 1) "تفسیر کشاف"جلد 4 صفحه 762 -1
منظور از تکذیب"حسنی"همان انکار پاداشهاي قیامت است،و یا انکار دین و آئین و روش نیکوي پیغمبران.
ي "که در واقع دو تعبیر ظاهر متضاد است(ما راه آنها را به سوي مشکلات آسان می سازیم)نقطه مقابل" 􀀀 تعبیر" فَسَ نُیَسِّرُهُ لِلْعُسْر
ي " است به این ترتیب که خداوند گروه اول را مشمول توفیقات خود قرار می دهد، و پیمودن راه اطاعت و 􀀀 فَسَ نُیَسِّرُهُ لِلْیُسْر
انفاق را بر آنها آسان می سازد،تا از مشکلات در زندگی رهایی یابند،ولی گروه دوم توفیقاتشان سلب شده پیمودن راه براي
آنها مشکل می شود،و در دنیا و آخرت مواجه با سختیها خواهند بود،و اصولا براي این بخیلان بی ایمان انجام اعمال نیک و
.( مخصوصا انفاق در راه خدا کار سخت و دشوار است،در حالی که براي گروه اول نشاط آور و روح افزا است ( 1
*** و در آخر آیه مورد بحث به این بخیلان کور دل هشدار می دهد و می فرماید:
تَرَدّ ).
ي􀀀 ذا 􀀀 الُهُ إِ 􀀀 ع م ا یُغْنِی نَْهُ 􀀀 "در آن هنگام که او در قبر یا جهنم سقوط می کند اموالش به حال او سودي نخواهد داشت"( وَ م
نه می تواند این اموال را با خود از این دنیا ببرد،و نه اگر ببرد مانع سقوط او در آتش دوزخ خواهد شد.
"ما"در آغاز این آیه ممکن است"نافیه"باشد(چنان که در بالا گفتیم)
ص : 76
1) "یسري"و"عسري"هر دو صیغه مؤنث است((مذکر آن"ایسر و اعسر"است)و ذکر این دو به صورت صیغه مؤنث یا به -1
خاطر آن است که موصوف آن"مجموعه اعمال"است و در تقدیر چنین خواهد بود فسنیسره الاعمال یسري- او-لاعمال
عسري یا مجموعه مسائل و پیشامدهاي زندگی،و اگر موصوف آن مفرد باشد ممکن است"طریقه"یا"خله"و مانند آن بوده
باشد.
یا براي"استفهام)انکاري یعنی اموال او به هنگام سقوط در قبر یا دوزخ چه سودي به حال او خواهد داشت؟ "تردي"از
ماده"ردائت"و"ردي"به معنی هلاکت است،و به معنی سقوط از بلندي که مایه هلاکت شود نیز آمده است،بلکه بعضی اصل
آن را به معنی سقوط می دانند،و از آنجا که سقوط از نقطه مرتفع موجب هلاکت می شود به معنی هلاکت نیز آمده است،و
در آیه مورد بحث ممکن است به معنی سقوط در قبر،یا دوزخ،و یا هلاکت به معنی مجازات بوده باشد.
و به این ترتیب قرآن در این آیات از دو گروه سخن می گوید:گروهی مؤمن و با تقوي و سخاوتمند،و گروهی بی ایمان و بی
تقوي و بخیل که نمونه هر دو گروه در شان نزول به طور وضوح منعکس شده است.
گروه اول با استفاده از توفیقات الهی مسیر خود را با سهولت پیموده و به سوي بهشت و نعمتهاي آن روان می شوند،در حالی
که گروه دوم در زندگی با انبوه مشکلات روبرو هستند،اموال سرشاري را جمع می کنند و می گذارند و می روند و جز
حسرت و اندوه و وبال و مجازات الهی بهره اي عائدشان نمی شود و متاعی نمی خرند.
***
ص : 77
[ [سوره اللیل ( 92 ): آیات 12 تا 21
اشاره
تَوَلّ
􀀀
ا إِلَّا اَلْأَشْقَی ( 15 ) اَلَّذِي کَذَّبَ وَ ی 􀀀 لاه􀀀 لا یَصْ 􀀀 تَلَظّ ( 14 )
􀀀
اراً ی 􀀀 ی ( 13 ) فَأَنْذَرْتُکُمْ ن 􀀀 ا لَلْآخِرَهَ وَ اَلْأُول 􀀀 ي ( 12 ) وَ إِنَّ لَن 􀀀 ا لَلْهُد 􀀀 إِنَّ عَلَیْن
ی ( 20 ) وَ 􀀀 اءَ وَجْهِ رَبِّهِ اَلْأَعْل 􀀀 ي ( 19 ) إِلَّا اِبْتِغ 􀀀 ا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَهٍ تُجْز 􀀀 یَتَزَکّ ( 18 ) وَ م
􀀀
الَهُ ی 􀀀 16 ) وَ سَیُجَنَّبُهَا اَلْأَتْقَی ( 17 ) اَلَّذِي یُؤْتِی م )
( ی ( 21 􀀀 لَسَوْفَ یَرْض
ص : 78
ترجمه:
-12 مسلما هدایت کردن بر ما است.
-13 و دنیا و آخرت از آن ما است.
-14 و من شما را از آتشی که زبانه می کشد بیم می دهم.
-15 کسی جز بدبخت ترین مردم وارد آن نمی شود.
-16 همان کس که آیات(خدا را)تکذیب کرد و به آن پشت نمود.
-17 و به زودي با تقواترین مردم از آن دور داشته می شود.
-18 همان کس که مال خود را(در راه خدا)می بخشد تا تزکیه نفس کند.
-19 و هیچکس را نزد او حق نعمتی نیست تا بخواهد(به وسیله این انفاق)او را جزا دهد.
-20 بلکه تنها هدفش جلب رضاي پروردگار بزرگ او است.
-21 و به زودي راضی و خشنود می شود.
تفسیر:
انفاق و دوري از آتش دوزخ
در تعقیب آیات گذشته که مردم را به دو گروه مؤمن سخاوتمند و گروه بی ایمان بخیل تقسیم کرده،و سرنوشت هر کدام را
بیان می نمود در آیات مورد بحث نخست به سراغ این مطلب می رود که کار ما هدایت است نه اجبار و الزام، این وظیفه شما
است که تصمیم بگیرید و مرد راه باشید،بعلاوه پیمودن این راه به سود خود شما است،و هیچ نیازي ما به آن نداریم.
ي ). 􀀀 ا لَلْهُد 􀀀 می فرماید:"مسلما هدایت کردن بر عهده ما است"( إِنَّ عَلَیْن
چه هدایت از طریق تکوین(فطرت و عقل)و چه از طریق تشریع(کتاب و سنت)ما آنچه در این زمینه لازم بوده گفته ایم و حق
آن را ادا کرده ایم.
***
ص : 79
.( ی ) ( 1 􀀀 ا لَلْآخِرَهَ وَ الْأُول 􀀀 "و مسلما آخرت و دنیا همه از آن ما است"( وَ إِنَّ لَن
هیچ نیازي به ایمان و طاعت شما نداریم،نه اطاعت شما به سودي می رساند، و نه معصیت شما زیانی،و تمام این برنامه ها به
سود شما و براي خود شما است.
مطابق این تفسیر هدایت در اینجا به معنی"ارائه طریق"است،این احتمال نیز دارد که هدف از این دو آیه تشویق مؤمنان
سخاوتمند و تاکید بر این مطلب باشد که ما آنها را مشمول هدایت بیشتر خواهیم ساخت،و در این جهان و جهان دیگر راه را
بر آنها آسان می کنیم،و چون دنیا و آخرت از آن ما است بر انجام این امر قادریم.
درست است که دنیا از نظر زمان بر آخرت مقدم است،ولی از نظر اهمیت و هدف نهایی مقصود اصلی آخرت است،و به
همین دلیل مقدم داشته شده است.
*** و از آنجا که یکی از شعب هدایت هشدار و انذار است در آیه بعد می افزاید:"حال که چنین است من شما را از آتشی
تَلَظّ ).
􀀀
اراً ی 􀀀 که زبانه می کشد بیم می دهم"! ( فَأَنْذَرْتُکُمْ ن
"تلظی"از ماده"لظی"(بر وزن قضا)به معنی شعله خالص است، و می دانیم شعله هاي خالص و خالی از هر گونه دود گرما و
.( حرارت بیشتري دارد، و گاه واژه"لظی"به خود جهنم نیز اطلاق شده است ( 2
***
ص : 80
1) "لام"در"للآخره"و همچنین در"للهدي"(آیه قبل)ظاهرا لام تاکید است که در اینجا بر سر"اسم ان"آمده،هر چند غالبا -1
بر سر خبر می آید این به خاطر آن است که طبق تصریح بعضی از کتب ادبی هر وقت خبر ان مقدم شود لام بر سر اسم می
آید.
2) "تلظی"در اصل"تتلظی"بوده که یکی از دو"تا"براي تخفیف افتاده است. -2
سپس به گروهی که وارد این آتش بر افروخته و سوزان می شوند اشاره کرده می فرماید:"کسی جز بدبخت ترین مردم وارد
ا إِلَّا الْأَشْقَی ). 􀀀 لاه􀀀 لا یَصْ 􀀀 آن نمی شود"(
تَوَلّ ).
􀀀
*** و در توصیف اشقی می فرماید:"همان کسی که آیات خدا را تکذیب کرد و به آن پشت نمود"( اَلَّذِي کَذَّبَ وَ ی
بنا بر این معیار خوشبختی و بدبختی همان کفر و ایمان است با پیامدهاي عملی که این دو دارد،و به راستی کسی که آن همه
نشانه هاي هدایت و امکانات براي ایمان و تقوي را نادیده بگیرد مصداق روشن"اشقی"و بدبخت ترین مردم است.
تَوَلّ "ممکن است"تکذیب"اشاره به"کفر" و"تولی"اشاره به ترك اعمال صالح بوده باشد،چرا که
􀀀
در جمله" اَلَّذِي کَ ذَّبَ وَ ی
لازمه کفر همین است.
و نیز ممکن است هر دو اشاره به ترك ایمان باشد به این ترتیب که اول پیامبر خدا را تکذیب می کند،و بعد پشت کرده براي
همیشه از او دور می شود.
بسیاري از مفسران در اینجا اشکالی را مطرح کرده،و به پاسخ آن پرداخته اند،و آن اینکه:آیات فوق نشان می دهد که آتش
دوزخ مخصوص کفار است،و این مخالف چیزي است که از آیات دیگر قرآن و مجموعه روایات اسلامی استفاده می شود که
مؤمنان گنهکار نیز سهمی از آتش دوزخ دارند،و لذا بعضی از گروه هاي منحرف که معتقدند با وجود ایمان هیچ گناهی
ضرر نمی زند به این آیات براي مقصود خود استدلال کرده اند(این گروه"مرجئه"نام دارند).
در پاسخ به و نکته باید توجه کرد:نخست اینکه منظور از ورود در آتش در اینجا همان"خلود"است و می
دانیم"خلود"مخصوص کفار می باشد،قرینه این سخن آیاتی است که نشان می دهد غیر کفار نیز وارد دوزخ می شوند.
ص : 81
دیگر اینکه آیات فوق و آیات بعد که می گوید:برکناري از آتش دوزخ مخصوص"اتقی"است(با تقوي ترین مردم)یعنی در
مجموع می خواهد فقط حال دو گروه را بیان کند:گروه بی ایمان بخیل،و گروه مؤمنان سخاوتمند و بسیار با تقوي،از این دو
گروه فقط دسته اول وارد جهنم می شوند و دسته دوم وارد بهشت،و به این ترتیب اصلا از گروه سوم یعنی مؤمنان گنهکار
سخنی به میان نیامده است.
به تعبیر دیگر"حصر"در اینجا"حصر اضافی"است،گویی بهشت فقط براي گروه دوم و جهنم تنها براي گروه اول آفریده شده
است با این بیان پاسخ اشکال دیگري که در ارتباط با"تضاد"آیات مورد بحث،و آیات آینده که نجات را
مخصوص"اتقی"می کند نیز روشن می شود.
سپس سخن از گروهی می گوید که از این آتش شعله ور سوزان برکنارند، می فرماید:"به زودي با تقواترین مردم از این
آتش سوزان دور داشته می شود" ( وَ سَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَی ).
*** "همان کسی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کند،و منظورش جلب رضاي خدا،و تزکیه نفس و پاکی اموال می
یَتَزَکّ ).
􀀀
الَهُ ی 􀀀 باشد"( اَلَّذِي یُؤْتِی م
تعبیر به"یتزکی"در حقیقت اشاره به قصد قربت و نیت خالص است خواه این جمله به معنی کسب نمو معنوي و روحانی
باشد،یا به دست آوردن پاکی اموال،چون"تزکیه"هم به معنی"نمو دادن"آمده و هم"پاك کردن"در آیه 103 توبه نیز می
لاتَکَ سَ کَنٌ لَهُمْ :"از اموال آنها زکاتی بگیر تا به 􀀀 ا وَ صَ لِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَ 􀀀 والِهِمْ صَ دَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِه 􀀀 خوانیم: خُ ذْ مِنْ أَمْ
وسیله آن آنها را پاك سازي و پرورش دهی و(هنگام گرفتن زکات)به آنها دعا کن که دعاي تو مایه آرامش آنها است".
ص : 82
*** سپس براي تاکید بر مساله خلوص نیت آنها در انفاقهایی که دارند، می افزاید:"هیچکس را نزد او حق نعمتی نیست تا به
ي ). 􀀀 ا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَهٍ تُجْز 􀀀 وسیله این انفاق جزا داده شود"( وَ م
ی ). 􀀀 اءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْل 􀀀 *** "بلکه تنها هدفش جلب رضاي پروردگار بزرگ او است"( إِلَّا ابْتِغ
و به تعبیر دیگر:بسیاري از انفاقها در میان مردم پاسخی است به انفاق مشابهی که از ناحیه طرف مقابل قبلا شده است،البته
حقشناسی و پاسخ احسان به احسان کار خوبی است،ولی حسابش از انفاقهاي خالصانه پرهیزگاران جدا است، آیات فوق می
گوید:انفاق مؤمنان پرهیزگار به دیگران نه از روي ریا است و نه به خاطر جوابگویی خدمات سابق آنها است،بلکه انگیزه آن
تنها و تنها جلب رضاي خداوند است،و همین است که به آن انفاقها ارزش فوق العاده اي می دهد.
تعبیر به"وجه"در اینجا به معنی"ذات"است،و منظور رضایت و خشنودي ذات پاك او است.
تعبیر به"ربه الاعلی"نشان می دهد که این انفاق با معرفت کامل صورت می گیرد،و در حالی است که هم به ربوبیت
پروردگار آشنا است و هم از مقام اعلاي او با خبر است.
در ضمن این استثناء هر گونه نیتهاي انحرافی را نیز نفی می کند،مانند انفاق کردن براي خوشنامی و جلب توجه مردم و کسب
موقعیت اجتماعی و مانند آن،زیرا مفهوم آن منحصر ساختن انگیزه انفاقهاي آنها در جلب خشنودي
ص : 83
.( پروردگار است ( 1
*** و سرانجام در آخرین آیه این سوره به ذکر پاداش عظیم و بی نظیر این گروه پرداخته و در یک جمله کوتاه،می گوید:"و
ی ). 􀀀 چنین شخصی به زودي راضی و خشنود می شود"( وَ لَسَوْفَ یَرْض
آري همانگونه که او براي رضاي خدا کار می کرد خدا نیز او را راضی می سازد،رضایتی مطلق و بی قید و شرط،رضایتی
گسترده و نامحدود،رضایتی پر معنی که تمام نعمتها در آن جمع است رضایتی که حتی تصورش امروز براي ما غیر ممکن
است و چه نعمتی از این برتر و بالاتر تصور می شود.
آري پروردگار اعلی،پاداش و جزاي او نیز اعلی است،و چیزي برتر از رضایت و خشنودي مطلق بندگان تصور نمی شود.
بعضی از مفسران نیز احتمال داده اند که ضمیر در"یرضی"به خداوند باز می گردد،یعنی به زودي خداوند از این گروه راضی
می شود که آن نیز موهبتی است عظیم و بی نظیر که خداوند بزرگ و پروردگار اعلی از چنین بنده اي راضی و خشنود
شود،آن هم رضایتی مطلق و بی قید و شرط،و مسلما به دنبال این رضاي الهی،رضا و خشنودي آن بنده با ایمان با تقوا است
که این دو لازم و ملزوم یکدیگرند،همانگونه که در آیه 8 بینه می خوانیم
ص : 84
ی "استثناء منقطع است، منتها آیه قبل تقدیري دارد که چنین است و ما لاحد 􀀀 اءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْل 􀀀 1) "استثناء"در جمله" إِلَّا ابْتِغ -1
عنده من نعمه تجزي فلا ینفق ماله لنعمه الا ابتغاء وجه ربه الاعلی،احتمال نیز دارد که استثناء متصل باشد با در نظر گرفتن
محذوفی و در تقدیر چنین است:لا ینفق لنعمه عنده و لا لغیر ذلک الا ابتغاء وجه ربه الاعلی(دقت کنید).
اللّ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ و یا در آیه 28 فجر آمده است راضیه مرضیه ولی تفسیر اول مناسبتر است.
􀀀
رَضِیَ هُ
***
نکته:
اشاره
سخنی در باره شان نزول سوره"اللیل"
فخر رازي می گوید:"مفسران اهل سنت عموما معتقدند که منظور از "اتقی"در سَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَی ابو بکر است،و شیعه عموما این
.( حدیث را انکار می کنند و می گویند در حق علی بن ابی طالب ع نازل شده است" ( 1
سپس او در یک تحلیل مخصوص به خود چنین می گوید:"امت اسلامی (اعم از اهل سنت و شیعه)اتفاق بر این دارند که
اللّ ص یا ابو بکر بوده،و یا علی،و این آیه را نمی توان بر علی تطبیق کرد، زیرا قرآن در باره این
􀀀
برترین مردم بعد از رسول ه
ي : 􀀀 ا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَهٍ تُجْز 􀀀 فرد اتقی می گوید وَ م
"هیچکس نزد او حق و نعمتی ندارد که پاداش داده شود"و این صفت بر علی ع تطبیق نمی کند،چرا که پیغمبر اکرم ص بر او
اللّ می کرد و حق
􀀀
حق نعمت داشت!ولی پیامبر ص نه تنها بر ابو بکر حق نعمت مادي نداشت بلکه به عکس او انفاق بر رسول ه
نعمت داشت! نتیجه این می شود که مصداق"اتقی"ابو بکر است و چون اتقی به معنی پرهیزکارترین مردم است افضلیت او
.( ثابت می شود"! ( 2
گرچه مایل نیستیم در مباحث این تفسیر زیاد در این گونه مسائل وارد
ص : 85
. 1) "تفسیر فخر رازي"جلد 31 صفحه 204 -1
2) همان مدرك. -2
شویم،ولی اصرار بعضی از مفسران بر اثبات پیشداوریهاي خود به وسیله آیات قرآن تا آنجا که حتی تعبیراتی می کنند که
مناسب مقام شامخ پیامبر ص نمی باشد باعث می شود که چند نکته را در اینجا یادآور شویم.
اولا-اینکه فخر رازي می گوید:اجماع"اهل سنت"بر این است که این آیه در باره ابو بکر نازل شده بر خلاف چیزي است که
بعضی از مفسران معروف اهل سنت صریحا آورده اند،از جمله"قرطبی"در تفسیرش در روایتی از"ابن عباس"نقل می کند که
تمام این سوره(سوره اللیل)در باره"ابو- الدحداح"نازل شده است(که داستانش را در آغاز سوره آورده ایم) ( 1)مخصوصا به
آیه وَ سَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَی که می رسد باز می گوید منظور"ابو الدحداح" است،هر چند از اکثر مفسران نقل کرده که در باره ابو
بکر نازل شده،اما خودش این نظر را نپذیرفته است.
ثانیا-اینکه گفته است اتفاق شیعه بر این است که این آیه در باره علی ع نازل شده درست نیست،چرا که بسیاري از مفسران
شیعه همان داستان ابو- الدحداح را ذکر کرده و پذیرفته اند آري در بعضی از روایات از امام صادق نقل شده که منظور
یَتَزَکّ امیر مؤمنان علی ع است ولی ظاهر این است که اینها جنبه
􀀀
الَهُ ی 􀀀 از"اتقی"پیروان و شیعیان او است،و منظور از اَلَّذِي یُؤْتِی م
شان نزول ندارد بلکه از قبیل تطبیق بر مصداق روشن و بارز است.
ثالثا-بدون شک"اتقی"در آیه فوق به معنی با تقواترین مردم نیست بلکه مفهوم آن همان متقی بودن است،شاهد گویاي این
سخن این است که "اشقی"در مقابل آن به معنی بدترین مردم نیست،بلکه منظور کفاري است که از انفاق بخل می
ورزیدند،بعلاوه این آیه زمانی نازل شده که پیغمبر اکرم
ص : 86
. 1) تفسیر قرطبی جلد 10 صفحه 7180 -1
ص در حیات بود آیا می توان ابو بکر را حتی بر پیغمبر اکرم ص مقدم داشت،چرا براي اثبات پیشداوریها و ذهنیات خود
تعبیري کنیم که حتی به مقام شامخ پیغمبر لطمه زند.
ي "حساب پیامبر ص 􀀀 ا لِأَحَ دٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَهٍ تُجْز 􀀀 و اگر گفته شود حساب پیغمبر ص جدا است،می گوئیم پس چرا در آیه" وَ م
جدا نشد،و براي اینکه علی ع را از مورد آیه خارج کنیم بگوئیم چون مشمول نعمتهاي مادي پیغمبر بوده نمی تواند داخل در
آیه باشد.
رابعا-چه کسی است که در زندگیش مورد محبت احدي واقع نشده، و هیچکس براي او هدیه اي و ضیافتی نکرده است،آیا
واقعا چنین بوده است که ابو بکر در تمام عمرش نه به ضیافت کسی رفت،و نه هدیه اي از کسی پذیرفت، و نه هیچ خدمت
ي این نیست که هیچکس بر 􀀀 ا لِأَحَ دٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَهٍ تُجْز 􀀀 مادي دیگري را،آیا این باورکردنی است؟نتیجه اینکه منظور از آیه وَ م
آنها حق نعمت ندارد بلکه انفاق کردن آنها به خاطر حق نعمت نیست.
یعنی اگر آنها به کسی انفاقی می کنند تنها براي خدا است نه به خاطر خدمتی که بخواهند آن را پاداش دهند.
خامسا-آیات این سوره نشان می دهد که این سوره در یک ماجراي دو قطبی نازل شده یکی در قطب"اتقی"بوده است،و
دیگري در قطب"اشقی" هر گاه شان نزول آن را داستان"ابو الدحداح"بدانیم مساله حل است،اما اگر بگوئیم منظور ابو بکر
بود مشکل"اشقی"باقی می ماند که منظور از آن چه کسی است؟!.
شیعه اصراري ندارد که خصوص این آیه در مورد علی ع است آیات در شان او بسیار زیاد است ولی اگر بر علی ع تطبیق شود
ا )روایات 􀀀 اه 􀀀 مشکل"اشقی"در آن حل است چرا که در ذیل آیه 12 سوره شمس( إِذِ انْبَعَثَ أَشْق
ص : 87
زیادي از طرق اهل سنت نقل شده است که منظور از"اشقی"قاتل علی بن ابی طالب ع است(این روایات را چنان که گفتیم
حاکم حسکانی در شواهد التنزیل جمع کرده است).
کوتاه سخن اینکه گفتار فخر رازي و تحلیل او در باره این آیه بسیار ضعیف و مشتمل بر اشتباهات فراوان است و لذا حتی
بعضی از مفسران معروف اهل سنت مانند آلوسی در روح المعانی این تحلیل را نپسندیده و بر آن خرده گرفته است آنجا که
می گوید:و استدل بذلک الامام علی انه(ابو بکر)افضل الامه و ذکر ان فی الآیات ما یابی قول الشیعه انها فی علی و أطال
الکلام فی ذلک و آتی بما لا یخلو عن قیل و قال:"فخر رازي به این آیه استدلال کرده است که ابو بکر افضل امت است و
اضافه کرده که در آیات بعضی قرائن است که با قول شیعه سازگار نیست،و در اینجا سخن را طولانی کرده و مطالبی گفته که
.( خالی از قیل و قال(و اشکال)نیست" ( 1
فراموش نباید کرد که خود آلوسی نیز نسبه مرد متعصبی است با این حال تحلیل فخر رازي را در این آیه نپسندیده است.
***
اللّ
􀀀
-2 فضیلت انفاق فی سبیل ه
انفاق و بخشش در راه خدا و کمک مالی به افراد محروم و مخصوصا آبرومند، توأم با خلوص نیت از اموري است که در
آیات قرآن مجید مکرر بر مکرر روي آن تکیه شده،و از نشانه هاي ایمان ذکر شده است.
روایات اسلامی نیز مملو از تاکید در این باره است تا آنجا که نشان می دهد در فرهنگ اسلام انفاق مالی به شرط اینکه انگیزه
اي جز رضاي
ص : 88
. 1) "روح المعانی"جلد 30 صفحه 153 -1
پروردگار نداشته باشد و از هر گونه ریاکاري و منت و آزار خالی باشد از بهترین اعمال است.
این بحث را با ذکر چند حدیث پر معنی تکمیل می کنیم.
-1 در روایتی از امام باقر ع می خوانیم:
اللّ ادخال السرور علی المؤمن،شبعه مسلم او قضاء دینه :"محبوبترین اعمال نزد خدا این است که قلب
􀀀
ان احب الاعمال الی ه
.( مؤمن نیازمندي را مسرور کند،به اینکه او را سیر کرده،یا بدهی او را ادا کند" ( 1
اللّ ص آمده است:
􀀀
-2 در حدیثی از رسول ه
من الایمان حسن الخلق، و اطعام الطعام،و اراقه الدماء :"از ایمان حسن خلق و اطعام طعام و ریختن خون (قربانی کردن در راه
.( خدا)است" ( 2
-3 در حدیث دیگري از امام صادق ع آمده است که فرمود:
اللّ ان یطعم من اطعم مؤمنا من طعام الجنه :"من چیزي را معادل دیدار
􀀀
ما اري شیئا یعدل زیاره المؤمن الا اطعامه،و حق علی ه
.( مؤمن نمی بینم،جز اطعام کردن او،و هر کس مؤمنی را اطعام کند بر خدا است که او را از طعام جنت اطعام نماید" ( 3
-4 در حدیث دیگري از پیغمبر اکرم ص آمده است که مردي مهار مرکب حضرت را گرفت و عرض کرد اي رسول خدا!اي
الاعمال افضل؟ "چه عملی از همه اعمال برتر است"؟فرمود:
اطعام الطعام،و اطیاب الکلام :
.( "غذا دادن به مردم و خوش زبان بودن" ( 4
ص : 89
. 1) "بحار الانوار"جلد 74 حدیث 35 ص 365 -1
. 2) "همان مدرك"حدیث 38 -2
. 3) "اصول کافی"جلد 2 باب اطعام المؤمن حدیث 17 -3
. 4) "بحار الانوار"جلد 74 صفحه 388 حدیث 113 -4
-5 و سرانجام در حدیثی از رسول خدا ص می خوانیم:
اللّ ذنوبه :"کسی که خانواده اي از مسلمین را یک شبانه روز پذیرایی کند
􀀀
من عال اهل بیت من المسلمین یومهم و لیلتهم غفر ه
.( خداوند گناهانش را می بخشد" ( 1
***خداوندا!به همه ما توفیق ده تا در این خیر بزرگ گام نهیم.
پروردگارا!بر اخلاص نیت ما در همه اعمال بیفزاي.
بارالها!از تو می خواهیم که ما را آن چنان مشمول نعمت و رحمتت سازي که هم تو از ما خشنود باشی و هم ما خشنود و
راضی شویم.
آمین یا رب العالمین پایان سوره اللیل
ص : 90
. 1) "بحار الانوار"جلد 74 صفحه 389 حدیث 2 -1