گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد بیست و هفتم
93 ) سوره ضحی این سوره در مکه نازل شده و 11 آیه دارد )
اشاره
ص : 91
محتوي و فضیلت سوره"الضحی"
این سوره که از سوره هاي مکی است،و طبق بعضی از روایات وقتی نازل شد که پیامبر ص بر اثر تاخیر و انقطاع موقت وحی
ناراحت بود،و زبان دشمنان نیز باز شده بود،سوره نازل شد و همچون باران رحمتی بر قلب پاك پیامبر ص نشست،و تاب و
توان تازه اي به او بخشید و زبان بدگویان را قطع کرد.
این سوره با دو سوگند آغاز می شود،سپس به پیامبر ص بشارت می دهد که خدا هرگز تو را رها نساخته است.
بعد به او نوید می دهد که خداوند آن قدر به او عطا می کند که خشنود شود.
و در آخرین مرحله،گذشته زندگانی پیامبر ص را در نظر او مجسم می سازد که خداوند چگونه او را همیشه مشمول انواع
رحمت خود قرار داده، و در سخت ترین لحظات زندگی حمایتش نموده است.
و لذا در آخرین آیات به او دستور می دهد که(به شکرانه این نعمتهاي بزرگ الهی)با یتیمان و مستمندان مهربانی کند و
نعمت خدا را بازگو نماید در فضیلت این سوره همین بس که در حدیثی از پیغمبر اکرم ص نقل شده است
اللّ ،و لمحمد(ص)ان یشفع له و له عشر حسنات بعدد کل یتیم وسائل!: "هر کس آن را تلاوت کند
􀀀
من قرأها کان ممن یرضاه ه
از کسانی خواهد بود که خدا از آنها راضی می شود و شایسته است که محمد ص براي او شفاعت کند و به عدد هر یتیم و
.( مسکین سؤال کننده ده حسنه براي او خواهد بود" ( 1
و اینهمه فضیلت از آن کسی است که آن را بخواند و در عمل پیاده کند.
ص : 92
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 503 -1
قابل توجه اینکه مطابق روایات متعددي،این سوره و سوره آینده (سوره ا لم نشرح)یک سوره است،و لذا براي اینکه در هر
رکعت بعد از سوره حمد باید یک سوره کامل خوانده شود این دو سوره را باید با هم خواند (نظیر این معنی در باره سوره
هاي"فیل"و"لایلاف"نیز گفته شده است).
و اگر درست در محتواي این دو سوره دقت کنیم می بینیم پیوند مطالب آنها بقدري زیاد است که حتما یکی ادامه دیگري می
اللّ " فاصله شده است.
􀀀
باشد،هر چند میان آن دو "بسم ه
در اینکه آیا این دو سوره از هر نظر یکی است؟یا در خصوص نماز باید در حکم یک سوره حساب شود؟گفتگویی است که
باید شرح آن را در کتب فقهی(بحث قرائت نماز)مطالعه کرد،ولی به هر حال اجماع علماء بر این است که در قرائت نماز نمی
توان به یکی از این دو قناعت نمود.
ص : 93
[ [سوره الضحی ( 93 ): آیات 1 تا 5
اشاره
ی ( 3) وَ لَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ 􀀀 ا قَل 􀀀 ا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ م 􀀀 ی ( 2) م 􀀀 ذا سَج 􀀀 ی ( 1) وَ اَللَّیْلِ إِ 􀀀 وَ اَلضُّح ;lt;br/gt منِ اَلرَّحِیمِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
( ی ( 5 􀀀 ی ( 4) وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْض 􀀀 اَلْأُول
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر 1-قسم به روز در آن هنگام که آفتاب بر آید(و همه جا را فرا گیرد).
-2 و سوگند به شب در آن هنگام که آرام گیرد.
-3 که خداوند هرگز تو را وانگذاشته،و مورد خشم قرار نداده است.
-4 و مسلما آخرت براي تو از دنیا بهتر است.
-5 و به زودي پروردگارت آن قدر به تو عطا می کند که خشنود شوي.
ص : 94
شان نزول:
در باره شان نزول این سوره روایات زیادي نقل شده که از همه روشنتر روایت زیر است.
"ابن عباس"می گوید:پانزده روز گذشت،و وحی بر پیامبر ص نازل نشد،مشرکان گفتند:پروردگار محمد،او را رها کرده،و
دشمن داشته،اگر راست می گوید ماموریت او از سوي خدا است،باید وحی به طور مرتب بر او نازل می شد،در اینجا سوره
فوق نازل گشت(و به سخنان آنها پاسخ گفت).
قابل توجه اینکه طبق حدیثی وقتی این سوره نازل شد پیامبر ص به جبرئیل فرمود:دیر کردي در حالی که سخت به تو مشتاق
بودم،جبرئیل گفت و انا کنت اشد الیک شوقا:"من به تو مشتاق تر بودم،ولی من بنده مامورم و جز به فرمان پروردگار نازل
اللّ ص رسیدند،و از داستان"ذي
􀀀
نمی شوم"! در حدیث دیگري آمده است که جماعتی از یهود خدمت رسول ه
اللّ نگفت،و
􀀀
القرنین"و"اصحاب کهف"و آفرینش"روح" سؤال کردند،پیامبر ص فرمود فردا به شما خبر خواهم داد،و ان شاء ه
همین سبب شد که وحی الهی ایامی از او قطع شود و زبان دشمنان به شماتت باز گشت،و از این جهت پیامبر ص غمگین شد
سوره نازل شد تا مایه تسلی خاطر پیامبر ص گردد(ولی این شان نزول بعید به نظر می رسد چرا که تماس یهود با پیغمبر اکرم
ص و اینگونه سؤالات معمولا در مدینه بود نه در مکه).
در بعضی از روایات نیز آمده است جمعی از مسلمانان عرض کردند:
اي رسول خدا!چرا وحی بر شما نازل نمی شود؟فرمود:
و کیف ینزل علی
ص : 95
الوحی و انتم لا تنقون براجمکم و لا تقلمون اظفارکم :"چگونه وحی بر من نازل شود در حالی که شما مفاصل انگشتان خود
.( را پاکیزه نمی کنید،و ناخنهاي خود را نمی گیرید!؟ ( 1
در اینکه مدت انقطاع وحی چقدر بود؟روایات مختلف است،بعضی دوازده روز،بعضی پانزده،بعضی نوزده،بعضی بیست و
پنج،و حتی بعضی چهل روز نقل کرده اند.
و در روایتی نیز فقط دو سه شبانه روز نقل شده است.
***
تفسیر:
آن قدر به تو می بخشد که خشنود شوي!
در آغاز این سوره نیز با دو سوگند روبرو می شویم:سوگند به"نور" و سوگند به"ظلمت"می فرماید:
ی ). 􀀀 "قسم به روز در آن هنگام که آفتاب بر آید و همه جا را فرا گیرد" ( وَ الضُّح
ی ). 􀀀 ذا سَج 􀀀 *** "و سوگند به شب در آن زمان که آرام گیرد و همه جا را در آرامش فرو برد" ( وَ اللَّیْلِ إِ
"ضحی"به معنی اوائل روز است آن موقعی که خورشید در آسمان بالا بیاید و نور آن بر همه جا مسلط شود،و این در حقیقت
بهترین موقع روز است، و به تعبیر بعضی در حکم فصل جوانی است،در تابستان هوا هنوز گرم نشده،و در
ص : 96
1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 504 (با کمی تلخیص و اقتباس). -1
زمستان سرماي هوا شکسته شده است،و روح و جان انسان در این موقع آماده هر گونه فعالیت است.
"سجی"از ماده"سجو"(بر وزن سرد،و بر وزن غلو)در اصل به معنی "سکون و آرامش"است،و به معنی"پوشاندن"و"تاریک
شدن"نیز آمده است و لذا هنگامی که"میت"در کفن می پیچند"مسجی"به او گفته می شود،ولی در اینجا همان معنی اصلی
را می بخشد که سکون و آرامش است،به همین جهت شبهایی که باد نمی وزد لیله ساجیه(شب آرام)می گویند و به دریاي
خالی از طوفان و امواج خروشان"بحر ساج"(دریاي آرام)گفته می شود.
در هر حال آنچه در شب مهم است همان آرامشی است که بر آن حکمفرما است،و طبعا اعصاب و روح انسان را در آرامش
فرو می برد،و براي تلاش و کوشش فردا و فرداها آماده می سازد،و از این نظر نعمت بسیار مهمی است که شایسته است
سوگند به آن یاد شود.
میان این دو قسم و محتواي آیه شباهت و رابطه نزدیکی وجود دارد،روز همچون نزول نور وحی بر قلب پاك پیامبر ص است
و شب همچون انقطاع موقت وحی که آن نیز در بعضی از مقاطع لازم است.
*** و به دنبال این دو سوگند بزرگ به نتیجه و جواب قسم پرداخته می فرماید:
ی ). 􀀀 ا قَل 􀀀 ا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ م 􀀀 "پروردگارت هرگز تو را ترك نگفته،و هرگز مورد خشم قرار نداده است" ( م
"ودع"از ماده"تودیع"به معنی ترك گفتن و وداع کردن است.
"قلی"از ماده"قلا"(بر وزن صدا)به معنی شدت بغض و عداوت است و از ماده"قلو"(بر وزن سرو)به معنی پرتاب کردن نیز
آمده است.
راغب معتقد است که این هر دو به یک معنی باز می گردد،زیرا کسی
ص : 97
.( که مورد عداوت انسان است گویی قلب او را پرت می کند و نمی پذیرد ( 1
به هر حال این تعبیر دلداري و تسلی خاطري است براي شخص پیامبر ص که بداند اگر گاهی در نزول وحی تاخیر افتد روي
مصالحی است که خدا می داند،و هرگز دلیل بر آن نیست که طبق گفته دشمنان خداوند نسبت به او خشمگین شده باشد یا
بخواهد او را ترك گوید،او همیشه مشمول لطف و عنایات خاصه خدا است،و همواره در کنف حمایت ویژه او است.
ی ). 􀀀 *** سپس اضافه می کند:"بی شک جهان آخرت براي تو از این دنیا بهتر است" ( وَ لَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُول
تو در این جهان مشمول الطاف او هستی،و در آخرت بیشتر و بهتر،نه در کوتاه مدت مورد غضب پروردگار خواهی بود،و نه
در دراز مدت،کوتاه سخن اینکه تو در دنیا و آخرت عزیزي،در دنیا عزیز و در آخرت عزیزتر.
بعضی از مفسران"آخرت"و"اولی"را اشاره به آغاز و پایان عمر پیغمبر ص دانسته اند و گفته اند منظور این است که تو در
آینده عمرت موفق تر و پیروزتر خواهی بود،و این اشاره به گسترش اسلام و پیروزیهاي مکرر مسلمین بر دشمنان، و فتوحات
آنها در غزوات،و بارور شدن نهال توحید،و برچیده شدن آثار شرك و بت پرستی است.
جمع میان این دو تفسیر نیز بی مانع است.
***
ص : 98
1) این ماده هم به صورت"ناقص یائی"آمده و هم"ناقص واوي"در صورت اول به معنی بغض و عداوت است،و در -1
صورت دوم،به معنی پرتاب نمودن و طرد کردن، و همانگونه که در بالا گفته شده هر دو معنی به یک ریشه بازمی گردد.
و در آخرین آیه مورد بحث برترین نوید را به او داده می افزاید:"به زودي پروردگارت آن قدر به تو عطا می کند که خشنود
ی ). 􀀀 شوي"( وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْض
این بالاترین اکرام و احترام پروردگار نسبت به بنده خاصش محمد ص است که می فرماید:آن قدر به تو می بخشیم که راضی
شوي،در دنیا بر دشمنان پیروز خواهی شد و آئین تو جهان گیر خواهد گشت،و در آخرت نیز مشمول بزرگترین مواهب
خواهی بود.
بدون شک پیغمبر اکرم ص به عنوان خاتم انبیاء و رهبر عالم بشریت خشنودیش تنها در نجات خویش نیست،بلکه آن زمان
راضی و خشنود می شود که شفاعتش در باره امتش نیز پذیرفته شود،به همین دلیل در روایات آمده است که این آیه
امیدبخش ترین آیات قرآن مجید و دلیل بر پذیرش شفاعت آن حضرت است.
اللّ
􀀀
در حدیثی از امام باقر ع از پدرش زین العابدین ع از عمویش"محمد بن حنفیه"از پدرش امیر مؤمنان ع می خوانیم:رسول ه
فرمود:روز قیامت من در موقف شفاعت می ایستم،و آن قدر گنهکاران را شفاعت کنم که خداوند گوید:ا رضیت یا
محمد؟!:"آیا راضی شدي اي محمد"؟!من می گویم:
رضیت،رضیت:"راضی شدم،راضی شدم"! سپس امیر مؤمنان ع رو به جمعی از اهل کوفه کرده و افزود شما معتقدید
اللّ "است(اي کسانی که نسبت به
􀀀
لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ هِ 􀀀 ی أَنْفُسِهِمْ 􀀀 ادِيَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَل 􀀀 ا عِب 􀀀 امیدبخش ترین آیات قرآن آیه" قُلْ ی
خود زیاده روي کرده اید از رحمت خدا نومید نشوید).
گفتند:آري ما چنین می گوئیم.
فرمود:"ولی ما اهل بیت می گوئیم امیدبخش ترین آیات قرآن آیه
ص : 99
.( ی "است ( 1 􀀀 " وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْض
ناگفته پیدا است که شفاعت پیامبر ص شرائطی دارد،نه او براي هر کس شفاعت می کند،و نه هر گنهکاري می تواند چنین
انتظاري را داشته باشد (مشروح این بحث را در جلد اول ذیل آیه 48 سوره بقره مطالعه فرمائید).
در حدیث دیگري از امام صادق ع می خوانیم:"رسول خدا وارد خانه فاطمه ع شد در حالی که لباس خشنی از پشم شتر در تن
دخترش بود،با یک دست آسیا می کرد،و با دست دیگر فرزندش را شیر می داد،اشک در چشمان پیامبر ص ظاهر شد، فرمود
دخترم!تلخی دنیا را در برابر شیرینی آخرت تحمل کن،چرا که خداوند بر من نازل کرده است که آن قدر پروردگارت به تو
.( ی ) ( 2 􀀀 می بخشد که راضی شوي"( وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْض
نکته:
فلسفه انقطاع وحی
از مجموع آیات فوق به خوبی روشن می شود که پیامبر ص هر چه دارد از ناحیه خدا است حتی در نزول وحی از خود
اختیاري ندارد،هر زمان خدا بخواهد وحی قطع می شود،و هر زمان بخواهد برقرار می گردد،و شاید انقطاع وحی نیز به همین
منظور بود تا پاسخی باشد به آنها که از پیغمبر اکرم ص تقاضاي معجزات اقتراحی و بر طبق میل خود داشتند،یا به او پیشنهاد
می کردند که فلان حکم یا فلان آیه را تغییر ده،و او می فرمود من در این امور اختیاري از خود ندارم(همان گونه که در آیه
15 سوره یونس آمده است).
***
ص : 100
. 1) "ابو الفتوح رازي"جلد 12 صفحه 110 -1
. 2) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 505 -2
[ [سوره الضحی ( 93 ): آیات 6 تا 11
اشاره
لا تَنْهَرْ 􀀀 اَلسّ فَ
ائِلَ 􀀀 تَقْهَر ( 9) وَ أَمَّا فَلا 􀀀 اَلْی ی ( 8) فَأَمَّا تَِیمَ 􀀀 ائِلًا فَأَغْن 􀀀 ي ( 7) وَ وَجَدَكَ ع 􀀀 ي ( 6) وَ وَجَدَكَ ضَا  لا فَهَد 􀀀 أَ لَمْ یَجِدْكَ یَتِیماً فَآو
( أَمّ بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ ( 11
ا􀀀 و (10)
ترجمه:
-6 آیا تو را یتیم نیافت و سپس پناه داد؟ 7-و تو را گمشده یافت و هدایت کرد.
-8 و تو را فقیر یافت و بی نیاز نمود.
-9 حال که چنین است یتیم را تحقیر مکن.
-10 و سؤال کننده را از خود مران.
-11 و نعمتهاي پروردگارت را بازگو کن.
تفسیر:
به شکرانه این همه نعمت که خدا به تو داده...
چنان که گفتیم هدف در این سوره تسلی و دلداري پیامبر اسلام ص و بیان
ص : 101
الطاف الهی نسبت به آن حضرت است،لذا در ادامه آیات گذشته که از این معنی سخن می گفت،در آیات مورد بحث نخست
به ذکر سه موهبت از مواهب خاص الهی به پیغمبر اکرم ص پرداخته،و سپس سه دستور مهم در همین رابطه به او می دهد.
می فرماید:"آیا خداوند تو را یتیم نیافت و سپس پناه داد"( أَ لَمْ یَجِدْكَ یَتِیماً فاوي).
اللّ از دنیا رفت،تو را در آغوش جدت "عبد المطلب"(سید مکه)پرورش دادم.
􀀀
در شکم مادر بودي که پدرت عبد ه
شش ساله بودي که مادرت از دنیا رفت،و از این نظر نیز تنها شدي،اما عشق و محبت تو را در قلب"عبد المطلب"افزون
ساختم.
هشت ساله بودي که جدت"عبد المطلب"از دنیا رفت عمویت"ابو طالب" را به خدمت و حمایتت گماشتم،تا تو را همچون
جان شیرین در بر گیرد و محافظت کند.
آري تو یتیم بودي و من به تو پناه دادم.
بعضی از مفسران معانی دیگري براي این آیه گفته اند که با ظاهر آن سازگار نیست،از جمله اینکه منظور از یتیم کسی است
که در شرافت و فضیلت مثل و مانند ندارد،همانگونه که گوهر بی نظیر را"در یتیم"گویند،بنا بر این معنی جمله چنین می شود
خداوند تو را در شرافت و فضل بی مانند یافت لذا تو را بر گزید و مقام نبوت بخشید.
دیگر اینکه:تو خود یک روز یتیم بودي،ولی سرانجام پناهگاه یتیمان و رهبر انسانها شدي.
بدون شک معنی اول از هر جهت مناسبتر است و با ظاهر آیه هماهنگ تر.
***
ص : 102
ي ). 􀀀 بعد به ذکر نعمت دوم پرداخته می فرماید"و تو را گمشده یافت و هدایت کرد" ( وَ وَجَدَكَ ضَا  لا فَهَد
آري تو هرگز از نبوت و رسالت آگاه نبودي،و ما این نور را در قلب تو افکندیم که به وسیله آن انسانها را هدایت کنی چنان
ا :"تو نه 􀀀 ادِن 􀀀 شاءُ مِنْ عِب 􀀀 اهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَ 􀀀 کِنْ جَعَلْن 􀀀 مانُ وَ ل 􀀀 ابُ وَ لَا الْإِی 􀀀 ا کُنْتَ تَدْرِي مَا الْکِت 􀀀 که در جاي دیگر می فرماید: م
کتاب را می دانستی و نه ایمان را(از محتواي قرآن و اسلام قبل از نزول وحی آگاه نبودي)ولی ما آن را نوري قرار دادیم که
.( به وسیله آن هر کس از بندگانمان را بخواهیم هدایت می کنیم"(شوري- 52
روشن است که پیامبر ص قبل از رسیدن به مقام نبوت و رسالت فاقد این فیض الهی بود،خداوند دست او را گرفت و هدایت
ذَا 􀀀 ا إِلَیْکَ ه 􀀀 ما أَوْحَیْن 􀀀 فرمود،و به این مقام نشاند،چنان که در آیه 3 سوره یوسف می خوانیم: نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِ
افِلِینَ : 􀀀 الْقُرْآنَ وَ إِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغ
"ما بهترین داستانها را براي تو از طریق وحی این قرآن بازگو کردیم، هر چند پیش از آن از غافلان بودي".
مسلما اگر هدایت الهی و امدادهاي غیبی دست پیامبر ص را نمی گرفت.
او هرگز به سر منزل مقصود راه نمی یافت.
بنا بر این منظور از"ضلالت"در اینجا نفی ایمان و توحید و پاکی و تقوي نیست،بلکه به قرینه آیاتی که در بالا به آن اشاره شد
نفی آگاهی از اسرار نبوت،و قوانین اسلام،و عدم آشنایی با این حقایق بود،همانگونه که بسیاري از مفسران گفته اند،ولی بعد
از بعثت به کمک پروردگار بر همه این امور واقف شد و هدایت یافت(دقت کنید).
ما فَتُذَکِّرَ 􀀀 داهُ 􀀀 در آیه 282 سوره بقره به هنگام ذکر فلسفه تعدد گواهان در مساله نوشتن سند وامها،می فرماید: أَنْ تَضِلَّ إِحْ
ي : 􀀀 داهُمَا الْأُخْر 􀀀 إِحْ
ص : 103
"این به خاطر آن است که اگر یکی از آن دو گمراه شود و فراموش کند دیگري به او یاد آوري نماید".
در این آیه"ضلالت"فقط به معنی فراموشی آمده است به قرینه جمله "فتذکر".
در اینجا تفسیرهاي متعدد دیگري نیز براي آیه ذکر شده،از جمله اینکه:
منظور آن است که تو بی نام و نشان بودي و خداوند آن قدر به تو از مواهب بی نظیر عطا کرد که همه جا شناخته شدي.
یا اینکه:تو چند بار در دوران طفولیتت گم شدي(یک بار در دره هاي مکه،آن گاه که در حمایت عبد المطلب بودي،بار
دیگر زمانی که مادر رضاعیت "حلیمه سعدیه"بعد از پایان دوران شیر خواري تو را به سوي مکه می آورد تا به عبد المطلب
دهد،در راه گم شدي،و مرتبه سوم در آن هنگام که با عمویت "ابو طالب"در قافله اي که به سوي شام می رفت در یک شب
تاریک و ظلمانی راه را گم کردي)و خداوند در تمام این موارد تو را هدایت کرد و به آغوش پر مهر جد یا عمویت رسانید.
قابل توجه اینکه"ضال"از نظر لغت به دو معنی آمده:"گمشده" و"گمراه"مثلا گفته می شود:الحکمه ضاله المؤمن:"دانش
گمشده انسان با ایمان است".
ا فِی 􀀀 ذا ضَلَلْن 􀀀 و به همین مناسبت به معنی مخفی و غائب نیز آمده،و لذا در آیه 10 سجده می خوانیم:منکران معاد می گفتند: أَ إِ
إِنّ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ :
􀀀
الْأَرْضِ أَ ا
"هنگامی که در زمین پنهان و غائب شدیم در خلقت نوینی قرار خواهیم گرفت"؟.
اگر"ضال"در آیه مورد بحث به معنی"گمشده"باشد مشکلی پیش نمی آید،و اگر به معنی"گمراه"باشد منظور نداشتن
دسترسی به راه نبوت
ص : 104
و رسالت قبل از بعثت است،و یا به تعبیر دیگر پیامبر در ذات خود چیزي نداشت،هر چه داشت از سوي خدا بود،بنا بر این در
هر دو صورت مشکلی پیش نمی آید.
ی ) 􀀀 ائِلًا فَأَغْن 􀀀 *** بعد به بیان سومین نعمت پرداخته،می فرماید:"خداوند تو را فقیر یافت و غنی و بی نیاز کرد"( وَ وَجَ دَكَ ع
.(1)
توجه"خدیجه"آن زن مخلص با وفا را به سوي تو جلب نمود تا ثروت سرشارش را در اختیار تو و اهداف بزرگت قرار دهد،و
بعد از ظهور اسلام غنائم فراوانی در جنگها نصیب تو کرد آن گونه که براي رسیدن به اهداف بزرگت بی نیاز شدي.
در روایتی از امام علی بن موسی الرضا ع می خوانیم که در تفسیر این آیات چنین فرمود:
ا لم یجدك یتیما فاوي قال:فردا لا مثل لک فی المخلوقین، فاوي الناس الیک،و وجدك ضالا اي ضاله فی قوم لا یعرفون
فضلک فهداهم الیک،و وجدك عائلا تعول اقواما بالعلم فاغناهم بک: "آیا تو را یتیم یعنی فردي بی نظیر در میان مخلوقات
خود نیافت و سپس مردم را در پناه تو قرار داد؟و تو را گمشده و ناشناخته در میان قومی یافت که مقام فضل تو را نمی دانستند
و خدا آنها را به سوي تو هدایت کرد،تو را سرپرست اقوامی در علم و دانش قرار داد و آنها را به وسیله تو بی نیاز ساخت"
.(2)
ص : 105
1) "عائل"در اصل به معنی شخص عیالمند است هر چند غنی باشد،ولی این واژه به معنی فقیر نیز به کار رفته است و در -1
آیه مورد بحث اشاره به همین معنی است، از کلمات"راغب"چنین استفاده می شود که"عال"اگر اجوف یائی باشد به معنی
"فقیر"و اگر واوي باشد به معنی کثیر العیال بودن است(ولی بعید نیست که این دو لازم و ملزوم یکدیگر شوند).
. 2) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 506 -2
البته این حدیث ناظر به بطون آیه است،و گرنه ظاهر آیات همان است که در بالا گفته شد.
مبادا تصور شود که بیان این امور که در ظاهر آیه است از مقام شامخ پیامبر ص می کاهد،و یا توصیفی منفی از سوي
پروردگار در باره او است، بلکه این در حقیقت بیان الطاف الهی و اکرام و احترام او نسبت به این پیغمبر بزرگ است،هنگامی
که محبوب،سخن از الطافش نسبت به عاشق دلباخته می گوید خود عین لطف و محبت است و دلیل بر عنایت خاص او
است،و به همین دلیل با شنیدن این الفاظ از سوي محبوب روح تازه می شود،و جان او صفا می یابد و قلبش غرق آرامش و
سکینه می شود.
*** در آیات بعد به عنوان نتیجه گیري از آیات قبل،سه دستور پر اهمیت به پیغمبر اسلام ص می دهد که هر چند مخاطب در
اللّ ص است ولی مسلما همگان را شامل می شود،نخست می فرماید:"حال که چنین است یتیم را تحقیر
􀀀
آن شخص رسول ه
لا تَقْهَرْ ). 􀀀 مکن"( فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَ
"تقهر"از ماده"قهر"به گفته"راغب"در"مفردات"به معنی غلبه توأم با تحقیر است،ولی در هر یک از این دو معنی نیز جداگانه
استعمال می شود، و مناسب در اینجا همان"تحقیر"است.
این نشان می دهد که در مورد یتیمان مساله اطعام و انفاق گرچه مهم است، ولی از آن مهمتر دلجویی و نوازش و رفع
اللّ "ص فرمود:
􀀀
کمبودهاي عاطفی است،و لذا در حدیث معروفی می خوانیم که"رسول ه
من مسح علی رأس یتیم کان له بکل شعره تمر علی یده نور یوم القیامه: "هر کس به عنوان نوازش دست بر سر یتیمی کشد به
تعداد هر مویی که دست او از آن می گذرد در روز
ص : 106
.( قیامت نوري خواهد داشت" ( 1
گویی خداوند به پیامبر ص می فرماید:تو هم خود یتیم بودي و رنج یتیمی را کشیده اي،اکنون از دل و جان مراقب یتیمان
باش و روح تشنه آنها را با محبت سیراب کن.
لا تَنْهَرْ ). 􀀀 السّ فَ
ائِلَ 􀀀 *** و در آیه بعد به دومین دستور پرداخته،می فرماید:"و سؤال کننده را از خود مران"( وَ أَمَّا
"لا تنهر"از ماده"نهر"به معنی"راندن توأم با خشونت"است،و بعید نیست ریشه آن با"نهر"به معنی نهر آب جاري یکی باشد
چرا که آن هم آب را با شدت می راند! در اینکه منظور از"سائل"در اینجا چه کسی است؟چند تفسیر وجود دارد:نخست
اینکه منظور کسانی است که سؤالاتی در مسائل علمی و اعتقادي و دینی دارند،به قرینه اینکه این دستور تفریعی است بر آنچه
ي ""خداوند تو را گمشده یافت و هدایت کرد"پس به شکرانه این هدایت الهی تو 􀀀 در آیات قبل آمده " وَ وَجَدَكَ ضَا  لا فَهَد
نیز در هدایت نیازمندان کوشا باش،و هیچ تقاضا کننده هدایتی را از خود مران.
دیگر اینکه منظور کسانی است که داراي فقر مادي هستند،و به سراغ تو می آیند،باید آنچه در توان داري به کار گیري،و آنها
را مایوس نکنی،و از خود نرانی.
سوم اینکه هم ناظر به فقر علمی است و هم فقر مادي،دستور می دهد که به تقاضاي سائلان در هر قسمت پاسخ مثبت ده،این
معنی هم تناسب با هدایت الهی نسبت به پیامبر ص دارد و هم سرپرستی از او در زمانی که یتیم بود.
ص : 107
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 506 -1
عجب اینکه بعضی از مفسران براي اثبات اینکه مقصود از"سائل"در اینجا تنها سؤال کننده از مسائل علمی است گفته اند که
.( تعبیر"سائل"در قرآن مجید هرگز به معنی تقاضا کننده مالی نیامده است ( 1
لِلسّ وَ
ائِلِ 􀀀 والِهِم حَقٌّ 􀀀 أَمْ در حالی که مکرر در قرآن در این معنی به کار رفته است،چنان که در آیه 19 ذاریات می خوانیم: وَ فِی الْمَحْرُومِ :"در اموال آنها حقی است براي سائل و محروم"همین معنی در آیه 25 معارج و 177 بقره نیز آمده است.
أَمّ بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ ).
ا􀀀 و *** و سرانجام در سومین و آخرین دستور می فرماید:"و اما نعمتهاي پروردگارت را بازگو کن"( بازگو کردن نعمت،گاه با زبان است و تعبیراتی که حاکی از نهایت شکر و سپاس باشد،نه غرور و برتري جویی،و گاه با عمل
است به این ترتیب که از آن انفاق و بخشش در راه خدا کند،بخششی که نشان دهد خداوند نعمت فراوانی به او عطا کرده
است.
این سنت افراد سخاوتمند و کریم است که وقتی نعمتی به آنها روي آورد بازگو می کنند و شکر خدا را بجا می آورند،و
عملشان نیز تایید و تاکیدي است بر این حقیقت،به عکس بخیلان دون همت که دائما ناله می کنند،و اگر دنیا را نیز به آنها
بدهی اصرار در پرده پوشی بر نعمتها دارند،چهره آنها فقیرانه، و سخنانشان آمیخته با آه و زاري و عملشان نیز بیانگر فقر است!
این در حالی است که از پیغمبر اکرم ص نقل شده است که فرمود:
اللّ تعالی اذا انعم علی عبد نعمه یحب ان یري اثر النعمه علیه:
􀀀
ان ه
ص : 108
. 1) "تفسیر عبده"جزء عم صفحه 113 -1
.( "خداوند هنگامی که نعمتی به بنده اي می بخشد دوست دارد آثار نعمت را بر او ببیند" ( 1
بنا بر این حاصل معنی آیه چنین می شود:به شکرانه اینکه فقیر بودي خدا بی نیازت کرد،تو هم آثار نعمت را آشکار کن،و با
گفتار و عمل این موهبت الهی را بازگو نما.
ولی بعضی از مفسران گفته اند منظور از"نعمت"در اینجا تنها نعمتهاي معنوي از جمله نبوت یا قرآن مجید است که پیامبر ص
موظف بود آنها را ابلاغ کند و این است منظور از بازگو کردن نعمت.
این احتمال نیز وجود دارد که تمام نعمتهاي معنوي و مادي را شامل شود.
لذا در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم که فرمود معنی آیه چنین است:
اللّ ،و فضلک،و رزقک،و احسن الیک و هداك:
􀀀
حدث بما اعطاك ه
.( "آنچه را خدا به تو بخشیده و برتري داده و روزي عطا فرموده و نیکی به تو کرده و هدایت نموده همه را بازگو کن" ( 2
و بالآخره در حدیث دیگري از پیغمبر اکرم به عنوان یک دستور کلی می خوانیم:
اللّ !:
􀀀
اللّ ،معادیا لنعم ه
􀀀
من اعطی خیرا فلم یر علیه،سمی بغیض ه
.( "هر کس خیري به او رسد و آثارش بر او دیده نشود،دشمن خدا شمرده می شود، و مخالف نعمتهاي او" ( 3
این سخن را با حدیث دیگري از امیر مؤمنان علی ع پایان می دهیم که
ص : 109
. 1) "نهج الفصاحه"حدیث 683 -1
. 2) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 507 -2
3) "تفسیر قرطبی"جلد 10 صفحه 7192 نزدیک به همین معنی در کتاب کافی جلد 6-کتاب الزي و التجمل حدیث 2 -3
آمده است.
فرمود:
اللّ جمیل یحب الجمال،و یحب ان یري اثر النعمه علی عبده:
􀀀
ان ه
.( "خداوند زیبا است،و زیبایی را دوست دارد!و همچنین دوست دارد آثار نعمت را بر بنده خود ببیند" ( 1
***
نکته ها:
اشاره
-1 رهبري برخاسته از میان درد و رنجها!
آیات بالا ضمن اینکه نعمتهاي خداوند را به پیغمبر اکرم ص شرح می دهد این نکته را نیز منعکس می کند که او در آغاز
کودکی یتیم بود،و در شرائط سخت مادي زندگی می کرد،با درد و رنج قرین بود،و از میان رنجها برخاست و باید چنین
باشد.
یک رهبر الهی و انسانی باید مرارتهاي زندگی را بچشد،ناراحتیها را شخصا لمس کند،و با تمام وجودش تلخیها را احساس
کند،تا بتواند ارزیابی صحیحی از قشرهاي محروم جامعه کند و از حال مردمی که در درد و رنج غوطه ورند با خبر باشد.
باید در خردي پدر را از دست دهد تا از درد طفلان یتیمش با خبر باشد، باید روزها گرسنه بماند و شبها گرسنه بخوابد،تا درد
گرسنگان را با تمام وجودش درك کند.
لذا گاه که یتیمی را می دید قطرات اشک از چشمان مبارکش سرازیر می شد، او را بر دامان می نشاند و نوازش می داد و
همچون جان شیرین در بر- می گرفت.
او باید فقر فرهنگی جامعه را به خوبی درك کرده باشد،تا کسانی را که
ص : 110
1) فروع کافی جلد 6 صفحه 438 حدیث. -1
براي کسب دانشی خدمتش می رسند گرامی دارد،و با آغوش باز آنها را پذیرا گردد.
نه تنها پیغمبر اکرم ص بلکه شاید همه انبیاء پرورش یافتگان رنجها و محرومیتها بودند،و نه تنها انبیاء که همه رهبران راستین و
موفق چنین بودند، و باید چنین باشند.
آن کس که در میان ناز و نعمت پرورش یافته،در کاخهاي مجلل زندگی کرده،و هر زمان هر چه می خواسته در اختیارش
بوده،چگونه می تواند درد محرومان را درك کند،منظره خانه فقرا و کاشانه یتیمان را در نظر مجسم سازد و به کمک آنها
بشتابد؟! در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم:
اللّ نبیا قط حتی یسترعیه الغنم یعلمه بذلک رعیه الناس:
􀀀
ما بعث ه
"خدا هرگز پیامبري را مبعوث نکرد مگر اینکه او را به چوپانی گوسفندان گماشت تا از این طریق چوپانی انسانها را به او
.( بیاموزد" ( 1
یعنی هم رنج کشیدند،و هم صبر و تحمل در برابر موجودي کم شعور را تجربه کردند،و هم در میان کوه و صحرا و آغوش
طبیعت درسهاي بزرگ توحید و عرفان را آموختند.
در حدیث دیگري آمده است که"موسی بن عمران"از خداي خود پرسید:من به چه دلیل به این مقام رسیدم؟خطاب آمد آیا
به خاطر می آوري آن روز که بچه گوسفندي از میان گله تو فرار کرد،به دنبال آن رفتی و آن را گرفتی،و به او
گفتی:حیوان!چرا خود را خسته نمودي؟سپس بر دوش گرفتی و به گله گوسفندان باز گرداندي به این دلیل من تو را سرپرست
خلق
ص : 111
. 1) "بحار الانوار"جلد 11 صفحه 64 حدیث 7 -1
کردم(این تحمل و حوصله عجیب تو در مقابل یک حیوان دلیل بر قدرت عظیم روحی تو است و لذا شایسته آن مقام بزرگی).
***
-2 نوازش یتیمان
وجود کودکان یتیم که پدر خود را در طفولیت از دست داده اند در هر اجتماعی اجتناب ناپذیر است،این کودکان از جهات
مختلفی باید مورد حمایت قرار گیرند.
از نظر عاطفی داراي کمبودهایی هستند که اگر خلاء وجود آنها از این نظر پر نشود کودکانی ناسالم،و در بسیاري از مواقع
سنگدل و جانی و خطرناك بار می آیند،بعلاوه عواطف انسانی ایجاب می کند که آنها همچون سایر فرزندان جامعه مورد
حمایت و توجه عموم باشند،و از همه اینها گذشته مردم از آینده کودکان خود که ممکن است در چنین شرائطی قرار گیرند
مطمئن شوند.
"یتیمان"در بسیاري از موارد داراي اموالی هستند که باید با دقت و امانت براي آینده آنها حفظ شود،و در بسیاري از موارد
فاقد امکانات مالی هستند که باید از این نظر نیز مورد توجه قرار گیرند باید دیگران همچون پدران و مادرانی دلسوز رنج
یتیمی را از روح آنها بیرون کنند،و گرد و غبار تنهایی را از چهره آنها بزدایند.
لذا در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی بسیار روي این مساله تکیه شده است که هم بعد اخلاقی دارد و هم بعد اجتماعی و
انسانی.
این حدیث از پیغمبر اکرم ص معروف است که فرمود:
ان الیتیم اذا بکی اهتز لبکائه عرش الرحمن!: "هنگامی که یتیم گریه می کند عرش خدا به لرزه در می آید""خداوند به
فرشتگانش می فرماید:اي ملائکه من!
ص : 112
چه کسی این یتیم را که پدرش در خاك پنهان شده است به گریه در آورده؟ ملائکه می گویند:خدایا!تو آگاهتري،خداوند
می فرماید:اي ملائکه من! شما را گواه می گیرم که هر کس گریه او را خاموش،و قلبش را خشنود کند، من روز قیامت او را
.( خشنود خواهم کرد" ( 1
از این بالاتر حدیث دیگري از پیغمبر اکرم ص می خوانیم:
.( اذا بکی الیتیم وقعت دموعه فی کف الرحمن: "هر گاه یتیم گریه کند اشکهاي او در دست خداوند رحمن می ریزد"! ( 2
باز در حدیث دیگري از همان حضرت آمده است که فرمود:
اللّ عز و جل و أشار بالسبابه و الوسطی:
􀀀
انا و کافل الیتیم کهاتین فی الجنه اذا اتقی ه
"من و سرپرست یتیم مانند این دو در بهشت خواهیم بود-به شرط اینکه تقواي الهی را پیشه کند-سپس اشاره به
.( انگشت"سبابه"و"انگشت وسط"نمود" ( 3
اهمیت این موضوع آن قدر زیاد است که امیر مؤمنان علی در وصیتنامه معروفش توجه به یتیمان را در کنار توجه به نماز و
قرآن قرار داده،می فرماید:
اللّ فی الایتام فلا تغبوا افواههم و لا یضیعوا بحضرتکم: "خدا را خدا را در باره یتیمان،آنها را گاهی سیر و گاهی گرسنه
􀀀
اللّ ه
􀀀
ه
.( نگذارید،و نکند با حضور شما ضایع شوند" ( 4
در حدیثی از یکی از یاران پیامبر ص آمده است که می گوید ما خدمت رسول خدا ص نشسته بودیم،پسر بچه اي خدمتش
آمد،عرض کرد:"کودکی یتیم هستم،و خواهري یتیم دارم،و مادري بیوه زن.از آنچه خدا به تو اطعام
ص : 113
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 506 -1
. 2) "تفسیر فخر رازي"جلد 31 صفحه 219 -2
. 3) "نور الثقلین"جلد 5 صفحه 597 حدیث 23 -3
. 4) "نهج البلاغه"بخش نامه ها نامه شماره 47 -4
کرده به ما اطعام کن،تا خداوند از آنچه نزد او است آن قدر به تو ببخشد که خشنود شوي"! پیامبر ص فرمود:"چه زیبا گفتی
اي پسر!سپس رو به بلال کرده، فرمود:برو از آنچه نزد ما است بیاور،بلال بیست و یک خرما با خود آورد پیغمبر ص
فرمود:هفت دانه براي تو،هفت دانه براي خواهرت،و هفت دانه براي مادرت." "معاذ بن جبل"برخاست دستی بر سر کودك
یتیم کشید گفت:خداوند یتیمی تو را جبران کند،و تو را جانشین صالحی براي پدرت سازد(کودك یتیم از فرزندان مهاجران
بود).
پیغمبر ص رو به"معاذ"کرد و فرمود:"انگیزه تو براي اینکار چه بود"؟عرض کرد:محبت و رحمت بود.
فرمود:"هر کس از شما سرپرستی یتیمی را بر عهده گیرد،و حق آن را ادا کند،و دست بر سر یتیم کشد خداوند به عدد هر
.( مویی حسنه اي براي او می نویسد،و به هر مویی سیئه اي از او محو می کند،و به هر مویی درجه اي به او می بخشد" ( 1
البته در جوامع گسترده اي مانند جوامع امروز،مسلمانان باید به کارهاي فردي در این زمینه قناعت نکنند بلکه باید نیروهاي
خود را متمرکز کرده یتیمان را زیر پوشش برنامه هاي حساب شده اقتصادي و فرهنگی و آموزشی قرار دهند، و از آنها افرادي
لایق براي جامعه اسلامی بسازند،و این امر مهم نیاز به همکاري عمومی دارد.
***
ص : 114
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 506 -1
-3 بازگو کردن نعمتها
دستوري که در آیات فوق در این زمینه آمده در صورتی که به عنوان شکر و سپاس الهی،و نه به عنوان افتخار برتري جویی
انجام گیرد،علاوه بر اینکه انسان را در مقام عبودیت پروردگار تکامل می بخشد و اثرات مثبت اجتماعی دارد در روح و جان
خود انسان نیز اثر آرام بخشی می گذارد.
یادآوري نعمتهاي خدا سبب می شود که انسان کمبودها را کمتر احساس کند،از بیماریها شکوه نکند چرا که بر سلامت
اعضاء دیگر خود شکرگزار است،بخاطر از دست دادن چیزي جزع و فزع ننماید چرا که بقیه امکانات خود را بازگو می کند.
اینگونه افراد در سختیها و طوفانهاي زندگی گرفتار یاس و نومیدي و اضطراب و ناراحتی نمی شوند روحی آرام و قلبی مطمئن
دارند و توان آنها در مبارزه با مشکلات زیاد است.
***خداوندا!نعمتهایت بیش از آن است که بتوان آنها را بازگو کرد،آنها را از ما سلب مکن،و به کرمت بیفزا.
پروردگارا!ما در این دنیا غرق احسان توایم،انتظار داریم در آن دنیا نیز چنین باشیم.
بارالها!ما را توفیقی مرحمت کن که همیشه پشتیبان محرومان و حافظ حقوق یتیمان باشیم.
آمین یا رب العالمین پایان سوره و الضحی
ص : 115
ص : 116