گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد بیست و هفتم
95) سوره ا لم نشرح این سوره در مکه نازل شده و داراي 8 آیه است )
اشاره
ص : 117
محتوي و فضیلت سوره ا لم نشرح
معروف این است که این سوره بعد از سوره و الضحی نازل شده است و محتواي آن نیز همین مطلب را تایید می کند چرا که
در این سوره باز قسمتی از مواهب الهی بر پیغمبر اکرم ص شمرده شده است در واقع سه نوع موهبت بزرگ در سوره و
الضحی آمده بود و سه موهبت بزرگ در سوره ا لم نشرح آمده است مواهب گذشته بعضی مادي و بعضی معنوي بود اما
مواهب سه گانه این سوره همه جنبه معنوي دارد و عمده این سوره بر سه محور دور می زند:
یکی بیان همین نعمتهاي سه گانه و دیگر بشارت به پیامبر از نظر بر طرف شدن مشکلات دعوت او در آینده و دیگر توجه به
خداوند یگانه و تحریص و ترغیب به عبادت و نیایش.
و به همین دلیل در روایات اهل بیت ع چنان که قبلا هم اشاره کرده ایم این دو به منزله یک سوره شمرده شده است و لذا در
قرائت نماز براي اینکه یک سوره کامل خوانده شود هر دو را با هم می خوانند.
در میان اهل سنت نیز بعضی طرفدار این نظریه هستند چنان که فخر رازي از طاووس و عمر بن عبد العزیز نقل کرده که آنها
اللّ " را حذف
􀀀
نیز می گفتند این دو سوره سوره واحده است و در یک رکعت هر دو را تلاوت می کردند و میان این دو "بسم ه
اللّ در هر دو باید باشد و اینکه مرحوم طبرسی در مجمع البیان نقل کرده که فقهاي
􀀀
می کردند(ولی طبق فتاواي فقهاي ما بسم ه
اللّ را حذف می کنند درست به نظر نمی رسد).
􀀀
ما بسم ه
عجب اینکه فخر رازي بعد از ذکر قول کسانی که آنها را سوره واحده می گویند،می گوید این سخن درست نیست زیرا
محتواي آن دو با هم فرق دارد
ص : 118
سوره و الضحی هنگامی نازل شد که رسول خدا از ایذاء کفار ناراحت بود و در محنت و اندوه بسر می برد در حالی که دومی
.( وقتی نازل شد که پیغمبر خوشحال و شادمان بود این دو چگونه با هم جمع می شود ( 1
ولی این استدلال عجیبی است چرا که هر دو سوره سخن از زندگی گذشته پیغمبر می گوید و این در حالی بود که بسیاري از
مشکلات را پشت سر نهاده و قلب پاك او غرق امید و سرور بوده است هر دو سوره از مواهب الهی سخن می گوید و گذشته
سخت و پر محنت را یادآور می شود تا مایه تسلی خاطر پیامبر و امیدواري بیشتر و کاملتر گردد.
به هر حال پیوند نزدیک محتواي این دو سوره چیزي نیست که قابل شک و تردید باشد نظیر همین معنی در سوره فیل و
اللّ در اینکه این سوره(ا لم نشرح)در مکه نازل شده یا مدینه از بیانات فوق روشن می شود که در
􀀀
قریش نیز خواهد آمد انشاء ه
ا لَکَ ذِکْرَكَ :ما نام تو را بلند کردیم بعضی معتقدند که در مدینه نازل شده است 􀀀 مکه نازل شده است ولی با توجه آیه وَ رَفَعْن
در آن زمان که آوازه اسلام و پیامبر همه جا را گرفته بود ولی انصاف این است که این دلیل قانع کننده نمی باشد زیرا پیغمبر
اکرم ص با تمام مشکلاتی که در مکه داشت بلند آوازه بود و در تمام محافل سخن از قیام و رسالت و دعوت او بود و به
وسیله اجتماع سالانه حج این آوازه به سایر مناطق حجاز مخصوصا مدینه رسید.
در فضیلت تلاوت این سوره در حدیثی از پیغمبر اکرم ص می خوانیم که فرمود:
من قرأها اعطی من الاجر کمن لقی محمدا(ص)مغتما ففرج عنه:
.( "هر کس این سوره را بخواند پاداش کسی را دارد که محمد ص را غمگین دیده و اندوه را از قلب او زدوده است" ( 2
ص : 119
. 1) تفسیر فخر رازي جلد 32 صفحه 2 -1
. 2) مجمع البیان جلد 10 صفحه 507 -2
[ [سوره الشرح ( 94 ): آیات 1 تا 8
اشاره
ا􀀀 ا عَنْکَ وِزْرَكَ ( 2) اَلَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ ( 3) وَ رَفَعْن 􀀀 أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَكَ ( 1) وَ وَضَ عْن ;lt;br/gt منِ اَلرَّحِیمِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
( ی رَبِّکَ فَارْغَبْ ( 8 􀀀 ذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ( 7) وَ إِل 􀀀 لَکَ ذِکْرَكَ ( 4) فَإِنَّ مَعَ اَلْعُسْرِ یُسْراً ( 5) إِنَّ مَعَ اَلْعُسْرِ یُسْراً ( 6) فَإِ
ص : 120
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده مهربان 1-آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم؟ 2-و بار سنگین را از تو بر نداشتیم؟ 3-همان باري که سخت
بر پشت تو سنگینی می کرد.
-4 و آوازه تو را بلند کردیم.
-5 بنا بر این مسلما با سختی آسانی است.
-6 و مسلما با سختی آسانی است.
-7 پس هنگامی که از کار مهمی فارغ می شوي به مهم دیگري پرداز! 8-و به سوي پروردگارت توجه کن.
تفسیر:
ما تو را مشمول انواع نعمتها ساختیم
لحن آیات آمیخته با لطف و محبت فوق العاده پروردگار و تسلی و دلداري پیغمبر اکرم ص است.
در نخستین آیه به مهمترین موهبت الهی اشاره کرده می فرماید:"آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم"( أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَكَ
.(
"نشرح"از ماده شرح در اصل به گفته راغب در مفردات به معنی گسترش دادن قطعات گوشت و تولید ورقه هاي نازکتر است
سپس می افزاید منظور از شرح صدر گسترش آن به وسیله نور الهی و سکینه و آرامش خداداد می باشد و بعد می گوید شرح
دادن مشکلات سخن به معنی گسترش آن و توضیح معانی مخفی است به هر حال شک نیست که منظور از شرح صدر در
اینجا معنی کنایی آن است و آن توسعه دادن به روح و فکر پیامبر است و این توسعه می تواند
ص : 121
مفهوم وسیعی داشته باشد که هم وسعت علمی پیامبر را از طریق وحی و رسالت شامل گردد و هم بسط و گسترش تحمل و
استقامت او در برابر لجاجتها و کارشکنیهاي دشمنان و مخالفان.
ی بلافاصله عرض 􀀀 ی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغ 􀀀 و لذا هنگامی که موسی بن عمران ماموریت دعوت فرعون طغیانگر را پیدا می کند اِذْهَبْ إِل
.(26- می کند رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِي وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِي "خداوندا سینه ام را گشاده ساز و کار را بر من آسان کن"(طه 25
صاحِبِ الْحُوتِ اکنون که چنین است 􀀀 لا تَکُنْ کَ 􀀀 و در جایی دیگر خطاب به پیغمبر اکرم ص آمده است فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ
منتظر فرمان پروردگارت باش استقامت و شکیبایی کن و مانند یونس مباش(که بر اثر ترك شکیبایی لازم گرفتار آن همه
.( مشکلات و مرارت شد)(قلم- 48
شرح صدر در حقیقت نقطه مقابل ضیق صدر است چنان که در آیه 97 سوره حجر می خوانیم وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُكَ
ما یَقُولُونَ :"ما می دانیم که سینه تو بخاطر گفتگوهاي(مغرضانه)آنها تنگ می شود"اصولا هیچ رهبر بزرگی نمی تواند بدون 􀀀بِ
شرح صدر به مبارزه با مشکلات رود و آن کس که رسالتش از همه عظیمتر است(مانند پیغمبر اکرم)شرح صدر او باید از همه
بیشتر باشد طوفانها آرامش اقیانوس روح او را بر هم نزند مشکلات او را به زانو در نیاورد کارشکنیهاي دشمنان مایوسش
اللّ بود.
􀀀
نسازد سؤالات از مسائل پیچیده او را در تنگنا قرار ندهد و این عظیمترین هدیه الهی به رسول ه
و لذا در حدیثی آمده است که پیامبر می فرماید:من تقاضایی از پروردگارم کردم و دوست می داشتم این تقاضا را نمی کردم
عرض کردم خداوندا پیامبران قبل از من بعضی جریان باد در اختیارشان قرار دادي،و بعضی مردگان را زنده می
کردند،خداوند به من فرمود:آیا تو یتیم نبودي پناهت دادم؟گفتم آري،
ص : 122
فرمود:آیا گمشده نبودي هدایتت کردم؟عرض کردم:آري،اي پروردگار! فرمود:آیا سینه تو را گشاده،و پشتت را سبکبار
نکردم؟عرض کردم:آري اي پروردگار"! ( 1)این نشان می دهد که نعمت"شرح صدر"ما فوق معجزات انبیا است،و به راستی
اگر کسی حالات پیامبر ص را دقیقا مطالعه کند و میزان شرح صدر او را در حوادث سخت و پیچیده دوران عمرش بنگرد
یقین می کند که این از طریق عادي ممکن نیست،این یک تایید الهی و ربانی است.
در اینجا بعضی گفته اند که منظور از شرح صدر همان حادثه اي است که در طفولیت یا جوانی پیغمبر ص واقع شد که
فرشتگان آسمان آمدند و سینه او را شکافتند و قلبش را بیرون آورده شستشو دادند،و آن را از علم و دانش و رأفت و رحمت
.( پر کردند ( 2
بدیهی است که منظور از این حدیث این قلب جسمانی نیست،بلکه کنایه و اشاره اي است به امدادهاي الهی از نظر روحی و
تقویت عزم و اراده پیغمبر و پاکسازي او از هر گونه نقایص اخلاقی و وسوسه هاي شیطانی.
ولی به هر حال دلیلی نداریم که آیه مورد بحث اشاره به خصوص این ماجرا باشد،بلکه مفهومی گسترده و وسیع دارد که این
داستان ممکن است مصداقی از آن محسوب شود.
و به خاطر همین شرح صدر بود که پیامبر ص به عالی ترین وجهی مشکلات رسالت را پشت سر گذاشت،و وظائف خود را در
این طریق به خوبی انجام داد.
ص : 123
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 508 -1
2) "تفسیر در المنثور"(طبق نقل تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 452 )و"تفسیر فخر رازي"جلد 32 صفحه 2-مضمون این -2
حدیث در صحیح بخاري و ترمذي و نسایی نیز در داستان معراج آمده است.
*** سپس به ذکر موهبت دیگري از مواهب عظیم خود به پیامبر ص پرداخته می افزاید:"آیا ما بار سنگین را از تو
ا عَنْکَ وِزْرَكَ ). 􀀀 برنداشتیم"!؟( وَ وَضَعْن
*** "همان باري که سخت بر پشت تو سنگینی می کرد"( اَلَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ ).
"وزر"در لغت به معنی سنگینی است،واژه"وزیر"نیز از همین معنی مشتق شده است،چون بارهاي سنگین حکومت را بر دوش
می کشد،و گناهان را نیز به همین جهت"وزر"گویند چرا که بار سنگینی است بر دوش گنهکار.
"انقض"از ماده"نقض"به معنی گشودن گره طناب،یا جدا کردن قسمتهاي به هم فشرده ساختمان است،و"انتقاض"به صدایی
گفته می شود که به هنگام جدا شدن قطعات ساختمان از یکدیگر بگوش می رسد،و یا صداي مهره هاي کمر به هنگامی که
زیر بار سنگینی قرار می گیرد.
این کلمه در مورد شکستن پیمانها و قراردادها نیز به کار می رود و می گویند فلان کس نقض عهد کرد.
به این ترتیب آیه فوق می گوید:خداوند آن بار سنگین و کمرشکن را از تو برداشت.
این کدام بار بود که خداوند از پشت پیامبرش برداشت؟قرائن آیات به خوبی نشان می دهد که منظور همان مشکلات رسالت
و نبوت،و دعوت به سوي توحید و یکتاپرستی،و برچیدن آثار فساد از آن محیط بسیار آلوده بوده است، نه تنها پیغمبر اسلام
ص که همه پیغمبران در آغاز دعوت با چنین مشکلات عظیمی روبرو بودند،و تنها با امدادهاي الهی بر آنها پیروز می
شدند،منتها شرائط محیط و زمان پیغمبر اسلام ص از جهاتی سخت تر و سنگین تر بود.
ص : 124
بعضی نیز"وزر"را به معنی بار سنگین"وحی"در آغاز نزول،تفسیر کرده اند.
بعضی نیز به ضلالت و گمراهی و لجاج و عناد مشرکان.
و بعضی به اذیت و آزار فوق العاده آنها.
و بعضی به اندوه ناشی از وفات عمویش ابو طالب و همسرش خدیجه و بالآخره بعضی به مساله عصمت و پاکی از گناه تفسیر
کرده اند.
ولی ظاهرا همان تفسیر اول از همه مناسبتر است،و اینها شاخ و برگی براي آن محسوب می شود.
.( ا لَکَ ذِکْرَكَ ) ( 1 􀀀 *** و در سومین موهبت می فرماید:"ما آوازه تو را بلند کردیم"( وَ رَفَعْن
اللّ هر صبح و شام بر فراز ماذنه ها و هنگام
􀀀
نام تو همراه اسلام و نام قرآن همه جا پیچید،و از آن بهتر اینکه نام تو در کنار نام ه
اذان برده می شود،و شهادت به رسالت تو،در کنار شهادت به توحید و یگانگی خداوند نشان اسلام،و دلیل پذیرش این آئین
پاك است.
چه افتخاري از این برتر،و رفعت مقامی از این بالاتر تصور می شود؟! در حدیثی از پیغمبر اکرم ص در تفسیر این آیه می
خوانیم که فرمود:
جبرئیل به من گفت:خداوند متعال می گوید: هنگامی که نام من برده می شود نام تو نیز همراه من ذکر می شود(و در عظمت
مقام تو همین بس).
تعبیر به"لک"(براي تو)تاکیدي است بر اینکه نام و آوازه پیامبر را علی رغم تمام آن کارشکنیها و دشمنی ها بلند ساخت.
ص : 125
1) تعبیر به"رفع"بعد از"وضع"با توجه به اینکه ضد یکدیگرند در اینجا لطف خاصی دارد. -1
در اینجا سؤالی مطرح است که این سوره در مکه نازل شده در حالی که گسترش اسلام،و حل مشکلات رسالت،و برداشتن
بارهاي سنگین از دوش پیامبر ص و بلند شدن آوازه او در اقطار جهان،در مدینه واقع شد.
در پاسخ این سؤال بعضی گفته اند:منظور این است که بشارت آن قبلا به پیامبر ص داده شد،و همان بود که بار اندوه و غم را
از دل او برداشت،و گاه گفته اند:فعل"ماضی"در اینجا معنی"مستقبل"را می بخشد،و نویدي است نسبت به آینده.
ولی حق این است که قسمتی از این امور در مکه مخصوصا در اواخر دوران سیزده ساله اي که پیغمبر اکرم ص در مکه
مشغول به دعوت مردم بود تحقق یافت،ایمان در قلوب عده زیادي نفوذ کرد،و مشکلات نسبه کمتر شد اسم و آوازه پیغمبر
اکرم ص،همه جا پیچید،و زمینه براي پیروزیهاي بزرگ آینده فراهم گشت.
جالب اینکه"حسان بن ثابت"شاعر معروف پیامبر ص در مدح آن حضرت به مضمون همین آیه در شکل زیبایی اشاره
کرده،می گوید: و ضم الاله اسم النبی الی اسمه اذا قال فی الخمس المؤذن اشهد و شق له من اسمه لیجله فذو
العرش"محمود"و هذا"محمد" "خداوند اسم پیامبر را به اسم خود ضمیمه کرد*در آن هنگام که مؤذن در پنج نوبت
اشهد...می گوید." "و از نام خود نامی براي او انتخاب کرد تا احترامش کند*لذا خداوند صاحب عرش"محمود"است و
او"محمد"است"! سیمرغ فهم هیچکس از انبیا نرفت *** در آیه بعد به پیامبرش مهمترین بشارت را می دهد و انوار امید را بر
قلب پاکش می پاشد،و می فرماید:"قطعا با سختی آسانی است"( فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً ) *** باز تاکید می کند"قطعا با سختی
آسانی است"( إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً ) غم مخور مشکلات و سختیها به این صورت باقی نمی ماند،کارشکنیهاي دشمنان براي
همیشه ادامه نخواهد یافت،و محرومیتهاي مادي و مشکلات اقتصادي و فقر مسلمین به همین صورت ادامه نمی یابد.
ص : 126
جالب اینکه"حسان بن ثابت"شاعر معروف پیامبر ص در مدح آن حضرت به مضمون همین آیه در شکل زیبایی اشاره
کرده،می گوید: و ضم الاله اسم النبی الی اسمه اذا قال فی الخمس المؤذن اشهد و شق له من اسمه لیجله فذو
العرش"محمود"و هذا"محمد" "خداوند اسم پیامبر را به اسم خود ضمیمه کرد*در آن هنگام که مؤذن در پنج نوبت
اشهد...می گوید." "و از نام خود نامی براي او انتخاب کرد تا احترامش کند*لذا خداوند صاحب عرش"محمود"است و
او"محمد"است"! سیمرغ فهم هیچکس از انبیا نرفت *** در آیه بعد به پیامبرش مهمترین بشارت را می دهد و انوار امید را بر
قلب پاکش می پاشد،و می فرماید:"قطعا با سختی آسانی است"( فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً ) *** باز تاکید می کند"قطعا با سختی
آسانی است"( إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً ) غم مخور مشکلات و سختیها به این صورت باقی نمی ماند،کارشکنیهاي دشمنان براي
همیشه ادامه نخواهد یافت،و محرومیتهاي مادي و مشکلات اقتصادي و فقر مسلمین به همین صورت ادامه نمی یابد.
آن کس که تحمل مشکلات کند،و در برابر طوفانها ایستادگی به خرج دهد روزي میوه شیرین آن را می چشد،روزي که
فریاد دشمنان خاموش، کارشکنیها بی رنگ،جاده هاي پیشرفت و تکامل صاف،و پیمودن مسیر حق آسان خواهد شد.
گرچه بعضی از مفسران این آیات را اشاره به فقر مالی عمومی مسلمانان در آغاز ظهور اسلام شمرده اند،ولی گستردگی
مفهوم آیات همه مشکلات را شامل می شود،این دو آیه به صورتی مطرح شده که اختصاص به شخص پیامبر اکرم ص و
زمان آن حضرت نیز ندارد و بلکه به صورت یک قاعده کلی و به عنوان تعلیلی بر مباحث سابق مطرح است،و به همه انسانهاي
مؤمن مخلص و تلاشگر نوید می دهد که همیشه در کنار سختیها آسانیها است،حتی تعبیر به "بعد"نمی کند بلکه تعبیر
به"مع"که نشانه همراهی است می کند.
آري چنین است که با هر مشکلی آسانی آمیخته،و با هر صعوبتی سهولتی همراه است،و این دو همیشه با هم بوده و با هم
خواهند بود.
ص :
این نوید و وعده الهی است که دل را نور و صفا می بخشد،و به پیروزیها امیدوار می کند،و گرد و غبار یاس و نومیدي را از
.( صفحه روح انسان می زداید ( 1
در حدیثی آمده است که پیغمبر اکرم ص فرمود:
و اعلم ان مع العسر یسرا،و ان مع الصبر النصر،و ان الفرج مع الکرب: "بدان که با سختیها آسانی است،و با صبر پیروزي و با غم
و اندوه خوشحالی و گشایش است" ( 2)و در حدیثی از امیر مؤمنان علی ع می خوانیم:زنی شکایت همسرش را نزد آن
حضرت برد که او چیزي بر من انفاق نمی کند،در حالی که همسرش واقعا تنگدست بود،علی ع از اینکه همسر او را به زندان
بیفکند خودداري کرد،و در جواب فرمود: إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً (و او را به صبر و شکیبایی دعوت کرد) ( 3)آري: صبر و ظفر هر
دو دوستان قدیمند بر اثر صبر نوبت ظفر آید *** سپس در آخرین آیات این سوره می فرماید:"پس هنگامی که از کار مهمی
ذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ). 􀀀 فارغ می شوي به مهم دیگري پرداز"( فَإِ
هرگز بیکار نمان،تلاش و کوشش را کنار مگذار، پیوسته مشغول مجاهده باش و پایان مهمی را آغاز مهم دیگر قرار ده.
ی رَبِّکَ فَارْغَبْ ). 􀀀 *** و در تمام این احوال به خدا تکیه کن"و به سوي پروردگارت توجه نما" ( وَ إِل
ص : 128
1) از آنچه گفتیم روشن شد که الف و لام در"العسر"براي جنس است نه براي عهد،و واژه"یسر"گرچه به صورت نکره -1
ذکر شده،ولی آن هم معنی جنسی را می رساند، و نکره بودن در اینگونه موارد براي بیان عظمت است.
2 و 3) تفسیر"نور الثقلین"صفحه 604 حدیث 11 و 13 -2
-3
رضایت او را بطلب،و خشنودي او را جستجو کن،و به سوي قرب جوارش بشتاب.
مطابق آنچه گفته شد آیه مفهوم گسترده اي دارد که فراغت از هر مهمی، و پرداختن به مهم دیگر را شامل می شود،و جهت
گیري تمام تلاشها را به سوي پروردگار توصیه می کند،ولی غالب مفسران معانی محدودي براي آیه ذکر کرده اند که می
توان هر یک از آنها را به عنوان مصداقی پذیرفت:
جمعی گفته اند منظور این است هنگامی که از نماز واجب فراغت یافتی به دعا پرداز و از خدا تمنا کن تا هر چه می خواهی به
تو بدهد.
یا اینکه هنگامی که از فرائض فارغ شدي براي نافله شب برخیز.
یا اینکه هنگامی که از دنیا فارغ شدي به امور آخرت و عبادت و نماز پروردگارت بپرداز.
یا اینکه هنگامی که از واجبات فراغت پیدا کردي به مستحباتی که خدا دستور داده توجه کن.
یا اینکه هنگامی که از جهاد با دشمن فارغ شدي به عبادت برخیز.
یا اینکه هنگامی که از جهاد با دشمن فارغ شدي به جهاد نفس پرداز.
یا اینکه هنگامی از اداي رسالت فارغ شدي به تقاضاي شفاعت برخیز! در روایات متعددي که دانشمند معروف اهل سنت
حافظ"حاکم حسکانی" در"شواهد التنزیل"نقل کرده از امام صادق چنین آمده است که فرمود:یعنی "هنگامی که فراغت
.( یافتی علی را به ولایت نصب کن" ( 1
قرطبی نیز در تفسیر خود از بعضی نقل کرده است که معناي آیه این است "هنگامی که فراغت یافتی امامی را که جانشین تو
است نصب کن"(هر چند
ص : 129
.( 1) "شواهد التنزیل"جلد 2 صفحه 349 (احادیث 1116 تا 1119 -1
.( نامبرده خودش این معنی را نپذیرفته است) ( 1
با توجه به اینکه در آیه شریفه موضوع"فراغت"معین نشده است و "فانصب"از ماده"نصب"(بر وزن نسب)به معنی تعب و
زحمت است آیه بیانگر یک اصل کلی و فراگیر است،و هدف آن است که پیامبر را به عنوان یک الگو و سرمشق از اشتغال به
استراحت بعد از پایان یک امر مهم باز دارد،و تلاش مستمر و پی گیر را در زندگی به او گوشزد کند.
با توجه به این معنی روشن می شود که تمام تفاسیر فوق صحیح است ولی هر کدام به عنوان یک مصداق از این معنی فراگیر
و عام.
و چه برنامه سازنده و مؤثري که رمز پیروزي و تکامل در آن نهفته است، اصولا بیکار بودن و فراغت کامل مایه خستگی،کم
شدن نشاط،تنبلی و فرسودگی، و در بسیاري از مواقع مایه فساد و تباهی و انواع گناهان است.
قابل توجه اینکه آمارها نشان می دهد که به هنگام تعطیلات مؤسسات آموزشی میزان فساد گاهی تا هفت برابر بالا می رود!
به هر حال مجموعه این سوره بیانگر عنایت خاص الهی به پیغمبر اکرم ص و تسلی او در برابر مشکلات،و وعده نصرت و تایید
او در برابر مشکلات و فراز و نشیبهاي راه رسالت است.
و در عین حال مجموعه اي است امیدبخش سازنده و حیات آفرین براي همه انسانها و همه رهروان راه حق.
***
نکته ها:
اشاره
-1 همانگونه که در بالا اشاره کرده ایم در روایات متعددي آمده است که
ص : 130
. 1) "قرطبی"جلد 10 صفحه 7199 -1
ذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ "(به عنوان بیان یک مصداق)نصب امیر- مؤمنان علی ع به خلافت بعد از انجام امر رسالت 􀀀 منظور از آیه" فَإِ
است.
"آلوسی"در"روح المعانی"بعد از نقل این سخن از بعضی از"امامیه" می گوید:آنها"فانصب"را با کسر"ص"خوانده اند،و به
فرض که چنین باشد دلیلی بر این نمی شود که منظور نصب علی بن ابی طالب باشد،سپس از زمخشري در کشاف نقل می
کند که اگر براي شیعه چنین تفسیري ممکن باشد"ناصبیها" (دشمنان علی ع نیز می توانند آن را به عنوان دستور به"نصب"(به
.( معنی بغض علی بن ابی طالب)تفسیر کنند"! ( 1
زیرا"انصب"(بفتح"ص")به معنی خود را به تعب بینداز و جد و جهد کن آمده در حالی که"انصب"(به کسر"ص")دستور به
نصب کردن و بالا بردن و برپا داشتن است.
این مفسران چنین پنداشته اند که"شیعه"قرائت آیه را تغییر می دهد، تا براي مساله ولایت به آن استدلال کند،در حالی که
هرگز نیاز به چنین تغییري نیست،بلکه همین قرائت معروف و شناخته شده براي تفسیر مزبور کافی است،زیرا می گوید بعد از
فراغت از امر مهمی مانند رسالت براي امر مهم دیگري مانند ولایت تلاش و کوشش کن،و این به عنوان یک مصداق،کاملا
قابل قبول است،و می دانیم پیامبر طبق حدیث معروف غدیر و احادیث فراوان دیگر که در کتب همه علماي اسلام آمده است
تلاش پی گیر و مستمري در این زمینه داشت.اما چقدر زننده است که دانشمندي همچون زمخشري که"علی ع را به عنوان
چهارمین پیشواي بزرگ اسلام و جانشین پیامبر ص می شمرد به خود اجازه دهد که بگوید ناصبیها نیز حق دارند آیه را به
بغض علی بن ابی طالب
ص : 131
. 1) "روح المعانی"جلد 30 صفحه 172 "تفسیر کشاف"جلد 4 صفحه 772 -1
تفسیر کنند،چه تعبیر رکیک و زننده اي؟آنهم از چنین مفسري؟ راستی تعصب چه پیامدهاي زشتی که ندارد؟!
[سخن عجیبی از ابن ابی الحدید]
-2 دانشمند معروف معتزلی"ابن ابی الحدید"در شرح"نهج البلاغه" از"زبیر بن بکار"که به گفته او نه شیعه بود و نه با معاویه
دشمنی داشت بلکه از علی ع جدا شد و کناره گیري کرد،و به مخالفان پیوست او از"فرزند مغیره بن شعبه"نقل می کند که
پدرم"مغیره"از عقل و درایت معاویه سخن بسیار می گفت،و از طرز تفکرش اعجاب داشت،ولی شبی از نزد او آمد در حالی
که بسیار غمگین و ناراحت بود فهمیدم مساله مهمی رخ داده است از او سؤال کردم دیدم از معاویه شدیدا بدگویی می کند،
علت را سؤال کردم گفت:امشب با او خلوت کرده بودم،و به او گفتم تو به مقاماتی که می خواستی رسیدي،اکنون در عدالت
و گسترش خیرات بکوش،زیرا سن تو بالا رفته است،نسبت به بنی هاشم نیز نیکی کن،چرا که امروز تهدیدي براي تو محسوب
نمی شوند، و این سبب نام نیک براي تو می شود.
او در پاسخ گفت:هیهات چه نامی از من باقی می ماند؟خلیفه اول و دوم آن همه کار کردند چه نامی از آنها باقی مانده؟ولی
شما ابن ابی کبشه(محمد"ص") را بنگرید که هر روز پنج مرتبه نام او را بر فراز ماذنه ها به صورت"اشهد ان محمدا رسول
اللّ "می برند،اي بیچاره!چه کاري بعد از او باقی می ماند؟ و چه نامی براي ما خواهد ماند؟نه بخدا سوگند مگر اینکه این وضع
􀀀
ه
ا لَکَ ذِکْرَكَ خدا خواسته است که این نام در سراسر 􀀀 دگرگون گردد و نام پیامبر مدفون شود"! ( 1)ولی به مقتضاي وَ رَفَعْن
ص : 132
1) شرح"نهج البلاغه"جلد 5 صفحه 129 (عبارت ابن ابی الحدید در اینجا چنین است:"فاي عمل یبقی؟و اي ذکر یدوم بعد -1
اللّ الا دفنا دفنا"!
􀀀
هذا؟لا ابا لک،لا و ه
تاریخ و در تمام جهان بشریت بلندآوازه باشد چه دیگران بپسندند یا نپسندند؟ خشنود باشند یا ناخشنود؟اصلا این تعبیرات را
باللّ !.
􀀀
اگر بشکافیم چه معنی خواهد داشت؟! لا حول و لا قوه الا ه
***خداوندا!قلب ما را از حب ذات تهی کن و از عشق خودت مملو ساز.
پروردگارا!تو خود وعده داده اي که با هر مشکلی راحتی و آسودگی است،مسلمین امروز را از این مشکلات عظیم و
ناملائماتی که از ناحیه دشمنان به آنها می رسد آسوده ساز.
بارالها!نعمتها و مواهب تو بر ما فراوان است به ما توفیق شکرگزاري آنها را مرحمت فرما.
آمین یا رب العالمین پایان سوره"ا لم نشرح"
ص : 133
ص : 134
95 ) سوره تین این سوره در مکه نازل شده و داراي 8 آیه است )
اشاره
ص : 135
محتوي و فضیلت سوره"تین"
این سوره در حقیقت بر محور آفرینش زیباي انسان،و مراحل تکامل، و انحطاط او دور می زند،و این مطلب با سوگندهاي پر
معنایی در آغاز سوره شروع شده است،و بعد از شمردن عوامل پیروزي و نجات انسان،سرانجام با تاکید بر مساله معاد و
حاکمیت مطلقه خداوند پایان می گیرد.
در حدیثی از پیغمبر اکرم ص آمده است:
اللّ خصلتین:
􀀀
من قرأها اعطاه ه
اللّ من الاجر بعدد من قرأ هذه السوره صیام یوم!:
􀀀
العافیه و الیقین ما دام فی دار الدنیا،فاذا مات اعطاه ه
"هر کس این سوره را بخواند خداوند دو نعمت را مادامی که در دنیا است به او می بخشد:سلامت و یقین،و هنگامی که از
.( دنیا برود به تعداد تمام کسانی که این سوره را خوانده اند ثواب یک روز روزه به عنوان پاداش به او می بخشد" ( 1
ذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ که در آن سوگند به شهر مکه با اسم اشاره نزدیک یاد شده دلیل بر آن است. 􀀀 این سوره در مکه نازل و آیه وَ ه
ص : 136
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 510 -1
[ [سوره التین ( 95 ): آیات 1 تا 8
اشاره
سانَ فِی أَحْسَ نِ 􀀀 ذَا اَلْبَلَدِ اَلْأَمِینِ ( 3) لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْ 􀀀 وَ اَلتِّینِ وَ اَلزَّیْتُونِ ( 1) وَ طُورِ سِینِینَ ( 2) وَ ه ;lt;br/gt منِ اَلرَّحِیمِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
( ما یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ ( 7 􀀀 اَلصّ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ ( 6) فَ
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع سافِلِینَ ( 5) إِلَّا اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا 􀀀 اهُ أَسْفَلَ 􀀀 تَقْوِیمٍ ( 4) ثُمَّ رَدَدْن
( حاکِمِینَ ( 8 􀀀 اَللّ بِأَحْکَمِ اَلْ
􀀀
أَ لَیْسَ هُ
ص : 137
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده مهربان 1-قسم به انجیر و زیتون(یا قسم به سرزمین شام و بیت المقدس).
-2 و سوگند به"طور سینین".
-3 و قسم به این"شهر أمن"(مکه).
-4 که ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریده ایم.
-5 سپس او را به پائین ترین مرحله باز گرداندیم.
-6 مگر کسانی که ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند که براي آنها پاداشی است قطع ناشدنی! 7-پس چه چیز سبب
می شود که تو بعد از این همه،روز جزا را تکذیب کنی؟! 8-آیا خداوند بهترین حکم کنندگان نیست؟
تفسیر:
ما انسان را در بهترین صورت آفریدیم
در آغاز این سوره نیز به چهار سوگند پر معنی برخورد می کنیم که مقدمه براي بیان معنی پر اهمیتی است.
می فرماید:"قسم به تین،و زیتون"( وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ ).
.( *** "و سوگند به طور سینین"( وَ طُورِ سِینِینَ ) ( 1
ص : 138
1) "سینین"را بعضی جمع"سینه"به معنی"درخت"دانسته اند،و با توجه به اینکه"طور"به معنی"کوه"است مفهوم آن کوه -1
پر درخت می شود،بعضی نیز گفته اند"سینین"اسم زمینی است که آن کوه بر آن قرار دارد،بعضی نیز گفته اند"سینین" به
.( معنی پر برکت و زیبا است،و لغتی است به زبان اهل حبشه(روح المعانی جلد 30 صفحه 173
ذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ ). 􀀀 "و سوگند به این شهر امن و امان"( وَ ه
"تین"در لغت به معنی"انجیر"و"زیتون"همان زیتون معروف است ماده روغنی مفیدي از آن می گیرند.
در اینکه آیا منظور سوگند به همین دو میوه معروف است یا چیز دیگر؟ مفسران سخنان گوناگونی دارند.
در حالی که بعضی آن را اشاره به همان دو میوه معروف می دانند که خواص غذایی و درمانی فوق العاده زیادي دارد،بعضی
دیگر معتقدند که منظور از آن،دو کوهی است که شهر"دمشق"و"بیت المقدس"بر آنها قرار گرفته،چرا که این دو محل
سرزمین قیام بسیاري از انبیاء و پیامبران بزرگ خدا است،و این دو قسم با سوگندهاي سوم و چهارم که از سرزمینهاي مقدسی
یاد می کند هماهنگ است.
بعضی نیز گفته اند نامگذاري این دو کوه بنام"تین"و"زیتون"به خاطر این است که بر یکی از آنها درختان انجیر می روید،و
بر دیگري درختان زیتون.
بعضی نیز"تین"را اشاره به دوران آدم دانسته اند،چرا که لباسی که آدم و حوا در بهشت پوشیدند از برگ درختان انجیر بود،و
زیتون را اشاره به دوران نوح می دانند،زیرا در آخرین مراحل طوفان نوح کبوتري را رها کرد تا در باره پیدا شدن خشکی از
زیر آب جستجو کند او با شاخه زیتونی بازگشت،و نوح فهمید که طوفان پایان گرفته و خشکی از زیر آب ظاهر شده
است(لذا شاخه زیتون رمز صلح و امنیت است).
بعضی نیز"تین"را اشاره به مسجد نوح که بر کوه جودي بنا شد می دانند
ص : 139
و زیتون را اشاره به بیت المقدس.
ولی ظاهر آیه در بدو نظر همان دو میوه معروف است،اما با توجه به سوگندهاي بعد مناسب دو کوه یا دو مرکز مقدس و مورد
احترام می باشد.
لذا در حدیثی از پیغمبر اکرم ص می خوانیم که خداوند از میان شهرها چهار شهر را برگزید،و در باره آنها فرمود:
ذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ 􀀀 وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ وَ طُورِ سِینِینَ وَ ه
.( ذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ "مکه است" ( 1 􀀀 :"تین"مدینه است و"زیتون"بیت المقدس و"طور سینین"کوفه " وَ ه
منظور از"طور سینین"ظاهرا همان"طور سیناء"است که مفسران آن را اشاره به کوه"طور"معروف که در صحراي سیناء است
دانسته اند،و در آنجا درختان پر بار زیتون وجود دارد.
"سینا"را به معنی کوه پر برکت،یا پر درخت،یا زیبا،می دانند،و همان کوهی است که موسی به هنگام مناجات به آنجا می
رفت.
بعضی نیز آن را کوهی در نزدیک کوفه و سرزمین نجف دانسته اند.
بعضی تصریح کرده اند که"سینین"و"سیناء"یکی است و معناي آن پر برکت است.
ذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ "مسلما اشاره به سرزمین مکه است سرزمینی که حتی در عصر جاهلیت به عنوان منطقه أمن و حرم 􀀀 و اما" وَ ه
خدا شمرده می شد،و کسی در آنجا حق تعرض به دیگري نداشت،حتی مجرمان و قاتلان وقتی به آن
ص : 140
1) "تفسیر نور الثقلین"جلد 5 صفحه 606 حدیث 4-درست است که در آن زمان"کوفه"به صورت یک شهر بزرگ نبود -1
ولی با توجه به عبور شط فرات از آن سرزمین،مسلما در آن زمان آبادیهاي فراوانی در آنجا وجود داشته است،"از تواریخ نیز
استفاده می شود که قبل از اسلام نیز در آنجا نیز شهري وجود داشت"(دائره المعارف مصاحب جلد 2 ماده کوفه).
سرزمین می رسیدند در امنیت بودند.
این سرزمین در اسلام اهمیت فوق العاده اي دارد،حیوانات و درختان و پرندگان او،تا چه رسد به انسانها،از امنیت خاصی باید
.( در آنجا برخوردار باشند ( 1
این نکته نیز قابل دقت است که واژه"تین"در قرآن مجید تنها در اینجا ذکر شده،در حالی که کلمه"زیتون"شش بار صریحا
اءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ 􀀀 در قرآن مجید آمده، و یک بار هم به صورت اشاره،در آنجا که می فرماید وَ شَجَرَهً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَیْن
.( لِلْآکِلِینَ "و درختی که از طور سینا می روید و از آن روغن و نانخورش براي خورندگان فراهم می گردد"(مؤمنون- 20
***و هر گاه این دو قسم(تین و زیتون)را بر معنی ابتدایی آنها حمل کنیم یعنی انجیر و زیتون معروف،باز سوگند پر معنایی
است زیرا:
"انجیر"داراي ارزش غذایی فراوانی است و لقمه اي است مغذي و مقوي براي هر سن و سال و خالی از پوست و هسته و
زوائد.
غذا شناسان می گویند:
از انجیر می توان بعنوان قند طبیعی جهت کودکان استفاده نمود،ورزشکاران و آنها که گرفتار ضعف و پیري اند می توانند از
انجیر براي تغذیه خود استفاده کنند.
می گویند"افلاطون"به قدري انجیر را دوست می داشت که بعضی آن را دوست فیلسوفان نامیده اند،و"سقراط"انجیر را
جذب کننده مواد نافع و دفع
ص : 141
1) واژه"امین"در اینجا ممکن است"فعیل"به معنی"فاعل"باشد و مفهومش "ذو الامانه"است و یا"فعیل"به - 1
معنی"مفعول"یعنی سرزمینی که مردم در آن در امنیتند.
کننده مضار می دانسته.
"جالینوس"رژیم مخصوصی از انجیر براي پهلوانان تنظیم کرده بود، به پهلوانان روم و یونان قدیم نیز انجیر داده می شد.
دانشمندان غذاشناس می گویند انجیر سرشار است از ویتامین هاي مختلف و قند،و در بسیاري از بیماریها از آن به عنوان یک
دارو می توان استفاده کرد، مخصوصا هر گاه انجیر و عسل را به طور مساوي مخلوط کنند براي زخم معده بسیار مفید
است،خوردن انجیر خشک فکر را تقویت می کند،خلاصه به علت وجود عناصر معدنی در انجیر که سبب تعادل قواي بدن و
خون می گردد انجیر را غذاي هر سن و شرائطی معرفی کرده اند.
در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا ع آمده است
التین یذهب بالبخر و یشد الفم و العظم،و ینبت الشعر،و یذهب بالداء و لا یحتاج معه الی دواء و قال ع:التین اشبه شیء بنبات
الجنه:
"انجیر بوي دهان را می برد،لثه ها و استخوانها را محکم می کند،مو را می رویاند درد را برطرف می سازد،و با وجود آن نیاز
.(2)( به دارو نیست،و نیز فرمود انجیر شبیه ترین اشیاء به میوه بهشتی است ( 1
و اما در باره"زیتون"غذاشناسان و دانشمندان بزرگی که سالیان دراز از عمر خود را در راه مطالعه خواص گوناگون میوه ها
صرف کرده اند براي زیتون و روغن آن اهمیت فوق العاده اي قائلند،و معتقدند کسانی که می خواهند همواره سالم باشند باید
از این اکسیر حیاتی استفاده کند.
روغن زیتون دوست صمیمی کبد آدمی،و براي رفع عوارض کلیه ها
ص : 142
1) "کافی"جلد 6 صفحه 358 مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار جلد 66 صفحه 184 روایات متعددي در زمینه خواص -1
انجیر آورده است.
2) "اولین دانشگاه و آخرین پیامبر"جلد 9 صفحه 90 به بعد. -2
و سنگهاي صفراوي،و قولنج هاي کلیوي،و کبدي،و رفع یبوست بسیار مؤثر است.
به همین دلیل از درخت زیتون به عنوان"شجره مبارکه"در قرآن مجید یاد شده است.
روغن زیتون نیز سرشار از انواع ویتامینها است و داراي فسفور و گوگرد و کلسیوم و آهن و پتاسیوم و منگنز است.
مرهمهایی را که از روغن زیتون و سیر تهیه می شود براي انواع دردهاي رماتیسمی مفید دانسته اند،سنگهاي کیسه صفرا وسیله
.( خوردن روغن زیتون از بین می روند ( 1
در خبري از امیر مؤمنان علی ع می خوانیم:
ما افقر بیت یاتدمون بالخل و الزیت و ذلک ادام الانبیاء: "خانه اي که در آن از سر که و روغن زیتون به عنوان نان خورش
.( استفاده می کنند هرگز خالی از طعام نمی شود،و این غذاي پیامبران است ( 2
و در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا ع آمده است:
نعم الطعام الزیت:یطیب النکهه،و یذهب بالبلغم،و یصفی اللون،و یشد العصب، و یذهب بالوصب،و یطفئ الغضب: "روغن
زیتون غذاي خوبی است،دهان را خوشبو،و بلغم را برطرف می سازد،رنگ صورت را صفا و طراوت می بخشد، اعصاب را
.( تقویت کرده،بیماري و درد و ضعف را از میان می برد و آتش خشم را فرو می نشاند" ( 3
این بحث را با حدیثی از پیغمبر اکرم ص پایان می دهیم،فرمود:
ص : 143
1) "اولین دانشگاه و آخرین پیامبر"جلد 9 صفحه 130 به بعد. -1
. 2) بحار الانوار"جلد 66 صفحه 180 حدیث 6 -2
. 3) "بحار الانوار"جلد 66 صفحه 183 حدیث 22 -3
کلوا الزیت و ادهنوا به فانه من شجره مبارکه :"روغن زیتون را بخورید و بدن را با آن چرب کنید که از درخت مبارکی است
.(1)
*** بعد از ذکر این قسمهاي پر محتواي چهارگانه به جواب قسم پرداخته چنین می فرماید:"مسلما ما انسان را در بهترین
سانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ). 􀀀 شکل و نظام آفریدیم" ( لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْ
"تقویم"به معنی در آوردن چیزي به صورت مناسب،و نظام معتدل و کیفیت شایسته است،و گستردگی مفهوم آن اشاره به این
است که خداوند انسان را از هر نظر موزون و شایسته آفرید،هم از نظر جسمی،و هم از نظر روحی و عقلی،چرا که هر گونه
استعدادي را در وجود او قرار داده،و او را براي پیمودن قوس صعودي بسیار عظیمی آماده ساخته،و با اینکه انسان"جرم
ا بَنِی آدَمَ "ما 􀀀 صغیري"است،"عالم کبیر"را در او جا داده و آن قدر شایستگیها به او بخشیده که لایق خلعت وَ لَقَدْ کَرَّمْن
فرزندان آدم را کرامت و عظمت بخشیدیم(سوره اسراء آیه 70 )شده است همان انسانی که بعد از اتمام خلقتش می فرماید:
خالِقِینَ "پس بزرگ و پر برکت است خدایی که بهترین خلق کنندگان است"! *** ولی همین انسان با 􀀀 اللّ أَحْسَنُ الْ
􀀀
ارَكَ هُ 􀀀 فَتَب
تمام این امتیازات اگر از مسیر حق منحرف گردد چنان سقوط می کند که به"اسفل السافلین"کشیده می شود،لذا در آیه بعد
سافِلِینَ ). 􀀀 اهُ أَسْفَلَ 􀀀 می فرماید"سپس ما او را بپائین ترین مراحل باز گرداندیم"( ثُمَّ رَدَدْن
ص : 144
. 1) "همان مدرك"صفحه 182 حدیث 16 -1
می گویند همیشه در کنار کوه هاي بلند دره هاي بسیار عمیق وجود دارد، و در برابر آن قوس صعودي تکامل انسان،قوس
نزولی وحشتناکی دیده می شود، چرا چنین نباشد در حالی که موجودي است مملو از استعدادهاي سرشار که اگر در طریق
صلاح از آن استفاده کند بر بالاترین قله افتخار قرار می گیرد،و اگر این همه هوش و استعداد را در طریق فساد به کار اندازد
بزرگترین مفسده را می آفریند و طبیعی است که به"اسفل السافلین"کشیده شود.
*** ولی در آیه بعد می افزاید:"مگر کسانی که ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند که براي آنها پاداشی است قطع
الصّ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ ).
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع نشدنی"( إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا
"ممنون"از ماده"من"در اینجا به معنی قطع یا نقص است،بنا بر این "غیر ممنون"اشاره به پاداشی دائمی و خالی از هر گونه
نقص است،و بعضی گفته اند منظور خالی از منت بودن است اما معنی اول مناسبتر به نظر می رسد.
سافِلِینَ را به معنی ضعف و ناتوانی و کم هوشی فوق العاده دوران پیري تفسیر کرده اند،ولی در 􀀀 اهُ أَسْفَلَ 􀀀 بعضی جمله ثُمَّ رَدَدْن
این صورت با استثناء آیه بعد سازگار نیست،بنا بر این با توجه به مجموع آیات قبل و بعد همان تفسیر اول درست به نظر می
رسد.
*** در آیه بعد این انسان ناسپاس و بی اعتنا به دلائل و نشانه هاي معاد را مخاطب ساخته،می گوید:"چه چیز سبب می شود
ما یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ ). 􀀀 که تو بعد از این همه دلائل روز جزا را تکذیب کنی"؟!( فَ
ساختمان وجود تو از یک سو،و ساختمان این جهان پهناور از سوي دیگر، نشان می دهد که زندگی چند روزه دنیا نمی تواند
هدف نهایی آفرینش تو و این
ص : 145
عالم بزرگ باشد.
اینها همه مقدمه اي است براي جهانی وسیعتر و کاملتر،و به تعبیر قرآن "نشاه اولی"خود خبر از"نشاه اخري"می دهد،چرا
.(1) ( لا تَذَکَّرُونَ )(واقعه 62 􀀀 ی فَلَوْ 􀀀 انسان متذکر نمی شود ( وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَهَ الْأُول
عالم گیاهان پیوسته و در هر سال منظره مرگ و حیات مجدد را در برابر چشم انسان مجسم می سازند،و آفرینشهاي پی در پی
دوران جنینی هر کدام معاد و حیات مجددي محسوب می شود با اینهمه چگونه این انسان روز جزا را انکار می کند؟ از آنچه
گفتیم روشن می شود که مخاطب در این آیه نوع انسان است،و این احتمال که"مخاطب شخص پیامبر اسلام ص باشد و
منظور این است که با وجود دلائل معاد چه کسی یا چه چیزي می تواند تو را تکذیب کند"بعید به نظر می رسد.
و نیز روشن شد که منظور از"دین"در اینجا آئین و شریعت نیست بلکه همان جزا و روز جزا است،آیه بعد نیز گواه بر این
معنی است.
حاکِمِینَ ). 􀀀 اللّ بِأَحْکَمِ الْ
􀀀
*** چنان که می فرماید:"آیا خداوند بهترین حکم کنندگان و داوران نیست"؟! ( أَ لَیْسَ هُ
و اگر دین را به معنی کل شریعت و آئین بگیریم معنی این آیه چنین می شود:
"آیا خداوند احکام و فرمانهایش از همه حکیمانه تر و متقن تر نیست"؟یا اینکه آفرینش پروردگار در مورد انسان از هر نظر
آمیخته با حکمت و علم و تدبیر است.
ولی چنان که گفتیم معنی اول مناسبتر به نظر می رسد.
ص : 146
1) در جلد 23 صفحه 239 به بعد هفت دلیل بر مساله"معاد"با استفاده از آیات سوره واقعه بیان شده است. -1
اللّ بِأَحْکَمِ
􀀀
در حدیثی آمده است موقعی که پیغمبر اکرم ص سوره" وَ التِّینِ "را تلاوت می فرمود وقتی به آیه" أَ لَیْسَ هُ
حاکِمِینَ "می رسید،می فرمود: 􀀀 الْ
.( بلی و انا علی ذلک من الشاهدین:"آري خداوند احکم الحاکمین است و من بر این امر گواهم" ( 1
***خداوندا!ما نیز گواهی می دهیم که تو احکم الحاکمینی.
پروردگارا!خلقت ما را در بهترین صورت قرار داده اي،توفیقی مرحمت کن تا عمل و اخلاق ما نیز در بهترین صورت باشد.
بارالها!پیمودن راه ایمان و عمل صالح جز به لطف تو میسر نیست،ما را در این راه مشمول الطافت فرما.
آمین یا رب العالمین پایان سوره"تین"
ص : 147
1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 512 -همین مضمون در تفسیر"روح البیان" و"قرطبی"و"فی ظلال"ذیل آیه مورد بحث -1
آمده است.
ص : 148
96 ) سوره علق این سوره