گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد بیست و هفتم
103 ) سوره و العصر این سوره در"مکه"نازل شده و داراي 3 آیه است )
اشاره
ص : 289
محتوي و فضیلت سوره"و العصر"
معروف این است که این سوره در"مکه"نازل شده،هر چند بعضی احتمال "مدنی"بودن آن را نیز داده اند،مقاطع کوتاه آیات
سوره،و لحن آن،نیز شاهد مکی بودن آن است.
به هر حال جامعیت این سوره به حدي است که به گفته بعضی از مفسران تمام علوم و مقاصد قرآن در این سوره خلاصه شده
است،و به عبارت دیگر:این سوره در عین کوتاه بودن برنامه جامع و کاملی براي سعادت انسان تنظیم و ارائه نموده است.
نخست از سوگند پر معنی به"عصر"شروع می شود که تفسیر آن را به زودي خواهید دید،سپس سخن از زیانکار بودن همه
انسانها که در طبیعت زندگی تدریجی نهفته است به میان می آورد،بعد فقط یک گروه را از این اصل کلی جدا می کند،آنها
که داراي برنامه چهار ماده اي زیر هستند:
ایمان،عمل صالح،سفارش یکدیگر به حق،و سفارش یکدیگر به صبر و این چهار اصل،در واقع برنامه هاي اعتقادي و عملی و
فردي و اجتماعی اسلام را در برمی گیرد.
در باره فضیلت تلاوت این سوره در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم:
اللّ یوم القیامه مشرقا وجهه ضاحکا سنه قریره عینه حتی یدخل الجنه: "هر کس سوره"و
􀀀
من قرأ" وَ الْعَصْ رِ "فی نوافله بعثه ه
العصر"را در نمازهاي نافله بخواند خداوند او را در قیامت برمی انگیزد در حالی که صورتش نورانی، چهره اش خندان و
چشمش(به نعمتهاي الهی)روشن است،تا داخل بهشت
ص : 290
شود"! ( 1)و معلوم است که اینهمه افتخار و سرور و شادمانی از آن کسی است که این اصول چهارگانه را در زندگی خود
پیاده کند،نه فقط به خواندن قناعت نماید.
ص : 291
. 1) "تفسیر مجمع البیان"جلد 10 صفحه 545 -1
[ [سوره العصر ( 103 ): آیات 1 تا 3
اشاره
واصَوْا بِالْحَقِّ وَ 􀀀 اَلصّ وَ تَ
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع سانَ لَفِی خُسْرٍ ( 2) إِلاَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا 􀀀 وَ اَلْعَصْرِ ( 1) إِنَّ اَلْإِنْ ;lt;br/gt منِ اَلرَّحِیمِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
( واصَوْا بِالصَّبْرِ ( 3 􀀀تَ
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده مهربان 1-به عصر سوگند، 2-که انسانها همه در زیانند.
-3 مگر کسانی که ایمان آورده،و اعمال صالح انجام داده اند و یکدیگر را به حق سفارش کرده،و یکدیگر را به شکیبایی و
استقامت توصیه نموده اند.
ص : 292
تفسیر:
تنها راه نجات
در ابتداي این سوره با قسم تازه اي روبرو می شویم،می فرماید:"به عصر سوگند"!( وَ الْعَصْرِ ).
واژه"عصر"در اصل به معنی"فشردن"است،و سپس به وقت عصر اطلاق شده،به خاطر اینکه برنامه ها و کارهاي روزانه در آن
پیچیده،و فشرده می شود.
سپس این واژه به معنی مطلق"زمان"و دوران تاریخ بشر و یا بخشی از زمان،مانند عصر ظهور اسلام و قیام پیغمبر اکرم ص،و
امثال آن استعمال شده است،و لذا در تفسیر این سوگند مفسران احتمالات زیادي گفته اند:
-1 بعضی آن را اشاره به همان وقت"عصر"می دانند،به قرینه اینکه در بعضی دیگر از آیات قرآن به آغاز روز سوگند یاد شده
.( ذا أَسْفَرَ (مدثر- 34 􀀀 ی " (سوره ضحی آیه 1)-یا- وَ الصُّبْحِ إِ 􀀀 است مانند" وَ الضُّح
این سوگند به خاطر اهمیتی است که این موقع از روز دارد چرا که زمان زمان دگرگونی نظام زندگی و حیات انسانها
است،کارهاي روزانه پایان می گیرد،پرندگان و حیوانات به لانه هاي خود بازمی گردند،خورشید سر در افق مشرق فرو می
کشد،و هوا تدریجا رو به تاریکی می رود.
این دگرگونی انسان را به قدرت لا یزال الهی که بر این نظام حاکم است متوجه می سازد،و در حقیقت نشانه اي از نشانه هاي
توحید و آیتی از آیات پروردگار است که شایسته سوگند می باشد.
-2 بعضی دیگر آن را اشاره به سراسر زمان و تاریخ بشریت دانسته اند که مملو از درسهاي عبرت،و حوادث تکان دهنده و
بیدارگر است،و روي همین جهت آن چنان عظمتی دارد که شایسته سوگند الهی است.
ص : 293
-3 بعضی روي قسمت خاصی از این زمان مانند عصر قیام پیغمبر اکرم ص یا عصر قیام مهدي ع که داراي ویژگی و عظمت
.( خاصی در تاریخ بشر بوده و هست انگشت گذارده،و سوگند را ناظر به آن می دانند ( 1
-4 بعضی نیز به همان ریشه لغوي این واژه برگشته،و سوگند را ناظر به انواع فشارها و مشکلاتی می دانند که در طول زندگی
انسانها رخ می دهد، آنها را از خواب غفلت بیدار می کند،به یاد خداوند بزرگ می اندازد،و روح استقامت را پرورش می
دهد.
-5 بعضی دیگر آن را اشاره به"انسانهاي کامل"می دانند که عصاره عالم هستی و جهان آفرینشند.
-6 بالآخره بعضی آن را ناظر به"نماز عصر"شمرده اند،به خاطر اهمیت ویژه اي که در میان نمازها دارد،زیرا آنها"صلاه
وسطی"را که در قرآن روي آن تاکید خاصی به عمل آورده نماز عصر می دانند.
با اینکه تفسیرهاي فوق با هم تضادي ندارد و ممکن است همه در معنی آیه جمع باشد و سوگند به تمام این امور مهم یاد
شود،ولی در میان آنها از همه مناسبتر همان عصر به معنی زمان و تاریخ بشر است،چرا که بارها گفته ایم سوگندهاي قرآن
همواره متناسب با مطلبی است که سوگند به خاطر آن یاد شده، و مسلم است که خسران انسانها در زندگی نتیجه گذشتن
زمان عمر آنها است، و یا عصر قیام پیغمبر خاتم ص به خاطر اینکه برنامه چهار ماده اي ذیل سوره در چنین عصري نازل
گردیده.
از آنچه گفته شد عظمت آیات قرآن و گستردگی مفاهیم آن به خوبی
ص : 294
سانَ لَفِی خُسْرٍ فرمود: العصر عصر خروج القائم 􀀀 1) در حدیثی از امام صادق(ع)می خوانیم که در تفسیر آیه وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْ -1
. اللّ علیه)است"(نور الثقلین)جلد 5 صفحه 666 حدیث 5
􀀀
:"منظور از عصر عصر قیام حضرت مهدي (سلام ه
روشن می شود که یک کلمه از آن تا چه حد پر معنی و شایسته تفسیرهاي عمیق و گوناگونی است.
*** در آیه بعد اشاره به چیزي می کند که این سوگند مهم براي آن یاد شده است می فرماید:"به طور مسلم همه انسانها در
سانَ لَفِی خُسْرٍ ). 􀀀 زیانند"( إِنَّ الْإِنْ
سرمایه هاي وجودي خود را چه بخواهند یا نخواهند از دست می دهند، ساعات و ایام و ماهها و سالهاي عمر به سرعت می
گذرد،نیروهاي معنوي و مادي تحلیل می رود،و توان و قدرت کاسته می شود.
آري انسان،همانند کسی است که سرمایه عظیمی در اختیار داشته باشد، و بی آنکه بخواهد هر روز بخشی از آن سرمایه ها را
از او بگیرند،این طبیعت زندگی دنیا است،طبیعت زیان کردن مداوم! یک قلب استعداد معینی براي ضربان دارد،وقتی آن
استعداد و توان پایان گرفت قلب خود به خود می ایستد،بی آنکه عیب و علت و بیماري در کار باشد، و این در صورتی است
که بر اثر بیماري قبلا از کار نیفتد همچنین سایر دستگاههاي وجودي انسان و سرمایه هاي استعدادهاي مختلف او.
"خسر"(بر وزن عسر)و"خسران"چنان که"راغب"در"مفردات" می گوید:به معنی کم شدن سرمایه است،گاه به انسان نسبت
داده می شود و می گویند فلان کس زیان کرد،و گاه به خود عمل نسبت داده می شود و می گویند:
تجارتش زیان کرد،این واژه غالبا در سرمایه هاي برونی مانند مال و مقام به کار می رود،و گاه در سرمایه هاي درونی مانند
صحت و سلامت و عقل و ایمان و ثواب و این همان است که خداوند متعال به عنوان"خسران مبین"(زیان آشکار) از آن یاد
خاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ 􀀀 فرموده آنجا که می گوید: إِنَّ الْ
ص : 295
رانُ الْمُبِینُ زیانکاران واقعی کسانی هستند سرمایه وجود خود و خانواده خویش را در 􀀀 ذلِکَ هُوَ الْخُسْ 􀀀 􀀀 امَهِ أَلا 􀀀 أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِی
.(1) ( قیامت از دست می دهند،بدانید خسران مبین همین است"(زمر- 15
"فخر رازي"در تفسیر این آیه سخنی نقل می کند که حاصلش چنین است:
"یکی از بزرگان پیشین می گوید:معنی این سوره را من از مرد یخ فروشی آموختم،فریاد می زد و می گفت:ارحموا من یذوب
رأس ماله ارحموا من یذوب رأس ماله!:"رحم کنید به کسی که سرمایه اش ذوب می شود،رحم کنید به کسی که سرمایه اش
سانَ لَفِی خُسْرٍ :عصر و زمان بر او می گذرد و عمرش پایان می گیرد،و 􀀀 ذوب می شود"!پیش خود گفتم این است معنی إِنَّ الْإِنْ
.( ثوابی کسب نمی کند و در این حال زیانکار است" ( 2
به هر حال از نظر جهان بینی اسلام دنیا یک بازار تجارت است همانگونه که در حدیثی از امام هادي ع علی بن محمد النقی
می خوانیم:
.( الدنیا سوق ربح فیها قوم و خسر آخرون :"دنیا بازاري است که جمعی در آن سود می برند و جمع دیگري زیان ( 3
آیه مورد بحث می گوید همه در این بازار بزرگ زیان می کنند مگر یک گروهی که برنامه آنها در آیه بعد بیان شده است.
*** آري تنها یک راه براي جلوگیري از این خسران عظیم و زیان قهري و اجباري وجود دارد،فقط یک راه که در آخرین
آیه این سوره به آن اشاره شده است،
ص : 296
1) "مفردات راغب"ماده"خسر". -1
. 2) "تفسیر فخر رازي"جلد 32 صفحه 85 -2
3) "تحف العقول"صفحه 361 (کلمات امام هادي"ع"). -3
می فرماید"مگر کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند،و یکدیگر را به طرفداري و انجام حق سفارش کردند،و
واصَوْا بِالصَّبْرِ ). 􀀀 واصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَ 􀀀 الصّ وَ تَ
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع یکدیگر را به صبر و استقامت توصیه نمودند"( إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا
و به تعبیر دیگر چیزي که می تواند جلو این زیان بزرگ را بگیرد و آن را به منفعت و سودي عظیم مبدل کند آن است که در
برابر از دست دادن این سرمایه،سرمایه اي گرانبهاتر و ارزشمندتر به دست آورد که نه تنها جاي خالی آن سرمایه پر شود،بلکه
دهها و صدها و هزاران بار از آن بیشتر و بهتر باشد.
هر نفسی که انسان می زند یک گام به مرگ نزدیکتر می شود چنان که امیر مؤمنان علی ع در آن عبارت نورانیش
.( فرمود:نفس المرء خطاه الی أجله "نفسهاي انسان گامهاي او به سوي مرگ است" ( 1
بنا بر این،هر ضربانی که قلب انسان می زند او را یک قدم به پایان عمر نزدیکتر می سازد،و به این ترتیب باید در برابر این
زیان قطعی کاري کرد که جاي خالی پر شود.
گروهی سرمایه هاي نفیس عمر و زندگی را از دست می دهند و در برابر آن مالی مختصر یا بسیار،خانه اي محقر یا کاخی
زیبا،فراهم می سازند.
گروهی تمام این سرمایه را براي رسیدن به مقامی از دست می دهند.
و گروه هایی آن را در مسیر عیش و نوش و لذات زودگذر مادي.
مسلما هیچیک از اینها نمی تواند بهاي آن سرمایه عظیم باشد،بهاي آن فقط و فقط رضاي خدا و مقام قرب او است.
یا همان گونه که امیر مؤمنان علی ع فرموده
انه لیس لانفسکم ثمن الا الجنه فلا تبیعوها الا بها: "براي وجود شما بها و قیمتی جز بهشت نیست،مبادا
ص : 297
. 1) "نهج البلاغه"کلمات قصار جمله 74 -1
.( آن را به کمتر از آن بفروشید" ( 1
و یا همانگونه که در دعاي ماه رجب از امام صادق ع آمده است:
خاب الوافدون علی غیرك و خسر المتعرضون الا لک: "آنها که بر غیر تو وارد شوند مایوس خواهند شد،و آنها که به سراغ
غیر تو آیند زیانکارند"! و بی جهت نیست که یکی از نامهاي قیامت"یوم التغابن"است،همانگونه که در آیه 9
ابُنِ :"آن روز معلوم می شود چه کسانی مغبون شده و زیان کرده اند". 􀀀 ذلِکَ یَوْمُ التَّغ 􀀀 سوره"تغابن"آمده است
ي مِنَ 􀀀 اللّ اشْتَر
􀀀
حسن مطلب،و لطف مساله اینجا است که از یک سو خریدار سرمایه هاي وجود انسان خداوند بزرگ است" إِنَّ هَ
.( الْمُؤْمِنِینَ ..."(توبه- 111
.( الَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ "(زلزال- 7 􀀀 از سوي دیگر سرمایه هاي کم را نیز خریداري می کند:" فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْق
و از سوي دیگر بهاي عظیم در برابر آن می پردازد،و گاه ده برابر و گاه تا هفتصد برابر و گاه بیشتر" فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ وَ
شاءُ " (بقره 261 )و همانگونه که در دعا وارد شده است یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر:"اي خدایی که 􀀀 ضاعِفُ لِمَنْ یَ 􀀀 اللّ یُ
􀀀
هُ
حسنات کم را می پذیري و گناهان بسیار را می- بخشی".
و از سوي چهارم با اینکه تمام سرمایه ها را خودش در اختیار گذاشته، آن قدر بزرگوار است که برمی گردد و همانها را با
گرانترین قیمت خریداري می کند! ***
ص : 298
. 1) "نهج البلاغه"کلمات قصار جمله 456 -1
نکته:
برنامه چهار ماده اي خوشبختی
قابل توجه اینکه قرآن براي نجات از آن خسران عظیم برنامه جامعی تنظیم کرده که در آن بر چهار اصل تکیه شده است:
اصل اول در این برنامه مساله"ایمان"است که زیربناي همه فعالیتهاي انسان را تشکیل می دهد،چرا که تلاشهاي عملی انسان از
مبانی فکري و اعتقادي او سرچشمه می گیرد،نه همچون حیوانات که حرکاتشان به خاطر انگیزه هاي غریزي است.
و به تعبیر دیگر اعمال انسان تبلوري است از عقائد و افکار او،و به همین دلیل تمام انبیاي الهی قبل از هر چیز به اصلاح مبانی
عقیدتی امتها می پرداختند، مخصوصا با شرك که سرچشمه انواع رذائل و بدبختیها و پراکندگیها است به مبارزه می پرداختند.
جالب اینکه"ایمان"در اینجا به طور مطلق ذکر شده است،تا شامل ایمان به همه مقدسات گردد،یعنی از ایمان به خدا و صفات
او گرفته،تا ایمان به قیامت و حساب و جزا و کتب آسمانی و انبیاي الهی و اوصیاي آنها.
در اصل دوم به میوه درخت بارور و پر ثمره ایمان پرداخته از"اعمال صالح" سخن می گوید.
اللّ ،نه فقط جهاد در
􀀀
چه تعبیر وسیع و پر محتوایی،آري"صالحات"همان"اعمال شایسته" نه فقط عبادات،نه تنها انفاق فی سبیل ه
اللّ و پیشرفت
􀀀
راه خدا،نه تنها کسب علم و دانش،بلکه هر کار شایسته اي که وسیله تکامل نفوس و پرورش اخلاق و قرب الی ه
جامعه انسانی در تمام زمینه ها شود.
این تعبیر حتی کارهاي کوچکی همچون برداشتن یک سنگ مزاحم را از سر
ص : 299
راه مردم شامل می شود،تا نجات میلیونها میلیون انسان از گمراهی و ضلالت و نشر آئین حق و عدالت در تمام جهان.
و اگر در حدیثی از امام صادق ع"اعمال صالح "به"مواسات و مساوات با برادران دینی"تفسیر شده از قبیل بیان مصداق روشن
است.
ممکن است گاهی اوقات اعمال صالح از بعضی از انسانهاي غیر مؤمن سر زند ولی مسلما ریشه دار و پایدار و گسترده
نیست،چرا که از انگیزه هاي عمیق الهی سرچشمه نمی گیرد،و از جامعیت برخوردار نیست.
قرآن در اینجا"صالحات"را مخصوصا به صورت"جمع"آورده،جمعی که"با الف و لام"همراه است،و معنی عموم دارد.و
بیانگر این حقیقت است که راه جلوگیري از آن خسران طبیعی و قهري بعد از ایمان،انجام همه اعمال صالح است،نه تنها
قناعت به یک یا چند عمل صالح،و به راستی اگر ایمان عمیقا در جان انسان جاي گیرد،چنین آثاري را از خود ظاهر می سازد.
ایمان تنها یک اندیشه و اعتقاد در زوایاي روح و فاقد هر گونه تاثیر نیست، ایمان تمام وجود انسان را به رنگ خود درمی
آورد.
ایمان همانند چراغ پر نوري است که درون اطاقی روشن شود نه تنها فضاي اطاق را نورانی می کند،بلکه شعاع آن از تمام
دریچه هاي اطاق به بیرون می افتد،و هر کس از خارج بگذرد به خوبی می فهمد آنجا چراغ پر نوري روشن است.
همین گونه وقتی چراغ ایمان در سراي در قلب انسان روشن شود نور آن از"زبان"و"چشم"و"گوش"و"دست و پاي
انسان"منعکس می شود، حرکات هر کدام از آنها نشان می دهد نوري در قلب است که اشعه اش بیرون تافته.
به همین دلیل در آیات قرآن غالبا"عمل صالح"همراه"ایمان"به عنوان
ص : 300
ی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ 􀀀 صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْث 􀀀 "لازم و ملزوم"یکدیگر آمده است،در آیه 97 سوره نحل می خوانیم: مَنْ عَمِلَ
حیاه طیبه:"هر فردي از مرد یا زن عمل صالحی انجام دهد در حالی که ایمان دارد ما او را با حیات پاکیزه اي زنده می کنیم"و
در آیه 100 سوره مؤمنون می خوانیم:تاسف بدکاران بعد از جدایی از این عالم در این است که چرا عمل صالحی انجام نداده
ما تَرَکْتُ . 􀀀 صالِحاً فِی 􀀀 اند،و لذا با اصرار زیاد تقاضاي بازگشت براي انجام عمل صالح می کنند: رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ
و در آیه 51 سوره مؤمنون آمده است که خداوند به رسولانش دستور می دهد"از طیبات تناول کنید و عمل صالح بجا
صالِحاً ". 􀀀 اتِ وَ اعْمَلُوا 􀀀 ا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّب 􀀀 آورید"" ی
و از آنجا که ایمان و اعمال صالح هرگز تداوم نمی یابد مگر اینکه حرکتی در اجتماع براي دعوت به سوي حق و شناخت و
معرفت آن از یک سو،و دعوت به استقامت و صبر در طریق انجام این دعوت از سوي دیگر صورت پذیرد،به دنبال این دو
اصل،به دو اصل دیگر اشاره می فرماید که در حقیقت ضامن اجراي دو اصل اساسی"ایمان"و"عمل صالح"است.
در اصل سوم به مساله"تواصی به حق"یعنی دعوت همگانی و عمومی به سوي حق اشاره می کند،تا همگان حق را از باطل به
خوبی بشناسند و هرگز آن را فراموش نکنند در مسیر زندگی از آن منحرف نگردند.
"تواصوا"از ماده"تواصی"همانگونه که راغب در مفردات آورده به معنی آن است که بعضی بعض دیگر را سفارش کنند
و"حق"به معنی"واقعیت"یا"مطابقت با واقعیت"است،در کتاب "وجوه قرآن"دوازده معنی و مورد استعمال براي این کلمه در
قرآن مجید ذکر شده است،مانند خدا،قرآن اسلام،توحید،عدل،صدق،آشکار بودن،
ص : 301
واجب بودن و مانند اینها،ولی همه آنها به ریشه اي که در بالا گفتیم باز می گردد.
واصَوْا بِالْحَقِّ "معنی بسیار وسیعی دارد که هم"امر به معروف و نهی از منکر"را شامل می شود،و هم"تعلیم 􀀀 به هر حال جمله" تَ
و ارشاد جاهل"و "تنبیه غافل"و"تشویق"و"تبلیغ"ایمان و عمل صالح را.
بدیهی است کسانی که یکدیگر را به حق سفارش می کنند،خود باید طرفدار حق و عامل به آن باشند.
در اصل چهارم مساله شکیبایی و"صبر"و استقامت و سفارش کردن یکدیگر به آن مطرح است،چرا که بعد از مساله شناخت و
آگاهی،هر کس در مسیر عمل در هر گام با موانعی روبرو است اگر استقامت و صبر نداشته باشد هرگز نمی تواند احقاق حق
کند،و عمل صالحی انجام دهد و یا ایمان خود را حفظ کند.
آري احقاق حق،و اجراي حق،و اداي حق در جامعه جز با یک حرکت و تصمیم گیري عمومی و استقامت و ایستادگی در
برابر موانع ممکن نیست.
"صبر"در اینجا نیز معنی وسیع و گسترده اي دارد که هم صبر بر اطاعت را شامل می شود،و هم صبر در برابر انگیزه هاي
.( معصیت،و هم صبر در برابر مصائب و حوادث ناگوار،و از دست دادن نیروها و سرمایه ها و ثمرات ( 1
با توجه به آنچه در بالا در مورد این اصول چهارگانه که به حق جامعترین برنامه حیات و سعادت انسانها است گفته شد روشن
می شود که چرا در روایات آمده است که"وقتی اصحاب و یاران پیغمبر اکرم ص به یکدیگر می رسیدند پیش از آنکه از هم
جدا شوند سوره"و العصر"را می خواندند،و محتواي بزرگ
ص : 302
1) در باره حقیقت"صبر"و مراحل و شعب آن بحث مشروحی در جلد اول ذیل آیه 153 سوره بقره داشته ایم. -1
.( این سوره کوچک را یادآور می شدند،سپس با یکدیگر خدا حافظی کرده به سراغ کار خود می رفتند" ( 1
و به راستی اگر مسلمانان امروز همین اصول چهارگانه را در زندگی فردي و اجتماعی خود اجرا کنند مشکلات و نابسامانیهاي
آنها حل می شود، عقب ماندگیها جبران می گردد،و ضعفها و شکست ها به پیروزي مبدل می شود، و شر اشرار جهان از آنها
قطع می گردد.
***خداوندا!صبر و استقامت و توفیق تواصی به حق و صبر را به ما مرحمت کن.
پروردگارا!همه ما در خسرانیم،و جبران این خسران جز با لطف تو میسر نیست.
بارالها!ما دوست داریم که به این دستورات چهارگانه اي که در این سوره داده اي عامل باشیم خودت توفیق را رفیق راه ما
گردان.
آمین یا رب العالمین پایان سوره و العصر
ص : 303
. 1) "در المنثور"جلد 6 صفحه 392 -1
ص : 304