گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد بیست و هفتم
105 ) سوره فیل این سوره در مکه نازل شده و داراي 5 آیه است )
اشاره
ص : 325
محتوي و فضیلت سوره"فیل"
این سوره چنان که از نامش پیدا است اشاره به داستان تاریخی معروفی می کند که در سال تولد پیغمبر اکرم ص واقع شده،و
خداوند خانه"کعبه" را از شر لشکر عظیم کفاري که از سرزمین یمن سوار بر فیل آمده بودند حفظ کرد.
این سوره یادآور آن داستان عجیب است که بسیاري از مردم مکه آن را به خاطر داشتند،زیرا در گذشته نزدیکی واقع شده
بود.
یادآوري این داستان هشداري است به کفار مغرور و لجوج که بدانند در برابر قدرت خدا کمترین قدرتی ندارند،خداوندي
که لشکر عظیم فیل را با آن پرندگان کوچک،و آن سنگریزه هاي نیم بند(حجاره من سجیل)در هم کوبید قدرت دارد که این
مستکبران لجوج را نیز مجازات کند.
نه قدرت آنها عظیمتر از قدرت"ابرهه"بود،و نه لشکر و نفرات آنها هرگز به آن حد می رسید،یعنی شما که این ماجرا را با
چشم خود دیدید چرا از مرکب غرور پائین نمی آیید؟! در فضیلت تلاوت این سوره در حدیثی از امام صادق ع آمده
است:"هر کسی سوره"فیل"را در نماز واجب بخواند در قیامت هر کوه و زمین هموار و کلوخی براي او شهادت می دهد که
او او نمازگزاران است،و منادي صدا می زند در باره بنده من راست گفتید،شهادت شما را به سود یا زیان او می پذیرم بنده ام
را بدون حساب داخل بهشت کنید او کسی است که من وي را دوست
ص : 326
.( دارم و عملش را نیز دوست دارم" ( 1
بدیهی است اینهمه فضیلت و ثواب و پاداش عظیم از آن کسی است که با خواندن این آیات از مرکب غرور پیاده شود و در
طریق رضاي حق گام بردارد.
***
ص : 327
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 539 -1
[ [سوره الفیل ( 105 ): آیات 1 تا 5
اشاره
حابِ اَلْفِیلِ ( 1) أَ لَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْ لِیلٍ ( 2) وَ أَرْسَلَ 􀀀 أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْ ;lt;br/gt منِ اَلرَّحِیمِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
( جارَهٍ مِنْ سِجِّیلٍ ( 4) فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ ( 5 􀀀 ابِیلَ ( 3) تَرْمِیهِمْ بِحِ 􀀀 عَلَیْهِمْ طَیْراً أَب
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده مهربان 1-آیا ندیدي پروردگارت با اصحاب فیل(لشگر ابرهه که به قصد نابودي کعبه آمده بودند)چه
کرد؟! 2-آیا نقشه آنها را در ضلالت و تباهی قرار نداد؟ 3-و بر سر آنها پرندگانی را گروه گروه فرستاد.
-4 که با سنگهاي کوچکی آنها را هدف قرار می دادند.
-5 در نتیجه آنها را همچون کاه خورده شده قرار داد.
ص : 328
شان نزول:
در حدیثی از امام علی بن الحسین ع می خوانیم:"ابو طالب همواره با شمشیرش از پیغمبر اکرم ص دفاع می کرد تا آنجا که
می فرماید:(روزي) ابو طالب عرض کرد فرزند برادر!آیا تو مبعوث به همه مردم شده اي،یا تنها به قوم خودت؟ پیغمبر ص
فرمود:نه،مبعوث به جمیع انسانها شده ام،از سفید و سیاه عربی و عجمی،سوگند به کسی که جانم در دست او است که من
همه انسانهاي سفید پوست و سیاه پوست را به این آئین دعوت می کنم،و تمام کسانی که بر قله کوه ها و دریاها هستند به این
آئین فرا می خوانم،و من تمام زبانهاي فارس و روم را دعوت می کنم.
هنگامی که این سخن به گوش قریش رسید تعجب کردند و گفتند آیا گوش به سخنان فرزند برادرت نمی دهی که چه می
گوید؟به خدا سوگند اگر مردم فارس و روم این سخنان را بشنوند ما را از سرزمینمان می ربایند!و سنگهاي خانه کعبه را قطعه
ا أَ وَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً 􀀀 ي مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِن 􀀀 الُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُد 􀀀 قطعه جدا می کنند!اینجا بود که خداوند آیه شریفه وَ ق
راتُ کُلِّ شَیْءٍ :"آنها گفتند اگر ما هدایت را با بپذیریم ما را از سرزمینمان می ربایند!،آیا ما آنها را در حرم امنی 􀀀 ی إِلَیْهِ ثَمَ 􀀀 یُجْب
.( که ثمرات هر چیز را به سوي آن می آورند جاي ندادیم؟(قصص- 57
و در باره این سخن آنها که خانه کعبه را متلاشی می کنند سوره"فیل"را نازل کرد"(و به آنها گوشزد نمود که هیچکس قادر
( بر چنین کاري نیست) ( 1
ص : 329
( 1) "روضه الواعظین"(مطابق نقل نور الثقلین جلد 5 صفحه 669 حدیث 8 -1
داستان اصحاب الفیل
مفسران و مورخان این داستان را به صورتهاي مختلفی نقل کرده اند، و در سال وقوع آن نیز گفتگو دارند،اما اصل داستان آن
چنان مشهور است که در ردیف اخبار متواتر قرار گرفته،و ما آن را طبق روایات معروف که از "سیره ابن هشام"و"بلوغ
الارب"و"بحار الانوار"و"مجمع البیان" خلاصه کرده ایم می آوریم:
"ذو نواس"پادشاه،مسیحیان نجران را که در نزدیکی آن سرزمین می زیستند تحت شکنجه شدید قرار داد،تا از آئین مسیحیت
بازگردند،(قرآن این ماجرا را به عنوان اصحاب الاخدود در سوره"بروج"آورده،و ما آن را در تفسیر همان سوره مشروحا بیان
کردیم).
بعد از این جنایت بزرگ مردي بنام"دوس"از میان آنها جان سالم به در برد،و خود را به"قیصر روم"که بر آئین مسیح بود
رسانید،و ماجرا را براي او شرح داد.
از آنجا که فاصله میان"روم"و"یمن"زیاد بو"قیصر"نامه اي به"نجاشی" سلطان"حبشه"نوشت تا انتقام نصاراي نجران را از"ذو
نواس"بگیرد،و نامه را با همان شخص براي"نجاشی"فرستاد.
"نجاشی"سپاهی عظیم بالغ بر هفتاد هزار نفر به فرماندهی شخصی بنام "اریاط"روانه یمن کرد"ابرهه"نیز یکی از فرماندهان
این سپاه بود.
"ذو نواس"شکست خورد،و"اریاط"حکمران یمن شد،بعد از مدتی، ابرهه بر ضد او قیام کرد و او را از بین برد و بر جاي او
نشست.
خبر این ماجرا به نجاشی رسید،او تصمیم گرفت"ابرهه"را سرکوب کند،ابرهه براي نجات خود موهاي سر را تراشید،و با
مقداري از خاك یمن
ص : 330
به نشانه تسلیم کامل نزد نجاشی فرستاد و اعلام وفاداري کرد.
نجاشی چون چنین دید او را بخشید و در پست خود ابقا نمود.
در این هنگام"ابرهه"براي اثبات خوش خدمتی کلیساي بسیار زیبا و مهمی بنا کرد که مانند آن در آن زمان در کره زمین
وجود نداشت،و به دنبال آن تصمیم گرفت مردم جزیره عربستان را به جاي"کعبه"به سوي آن فرا خواند،و تصمیم گرفت آنجا
را کانون حج عرب سازد،و مرکزیت مهم مکه را به آنجا منتقل کند.
براي همین منظور مبلغان بسیاري به اطراف،و در میان قبائل عرب و سرزمین حجاز فرستاد،اعراب که سخت
به"مکه"و"کعبه"علاقه داشتند و آن را از آثار بزرگ"ابراهیم"خلیل می دانستند احساس خطر کردند.
طبق بعضی از روایات گروهی آمدند و مخفیانه"کلیسا"را آتش زدند، و طبق نقل دیگري بعضی آن را مخفیانه آلوده و ملوث
ساختند،و به این ترتیب در برابر این دعوت بزرگ عکس العمل شدید نشان دادند و معبد"ابرهه"را بی اعتبار کردند.
"ابرهه"سخت خشمگین شد،و تصمیم گرفت خانه"کعبه"را به کلی ویران سازد،تا هم انتقام گرفته باشد،و هم عرب را متوجه
معبد جدید کند،با لشگر عظیمی که بعضی از سوارانش از"فیل"استفاده می کردند عازم مکه شد.
هنگامی که نزدیک مکه رسید کسانی را فرستاد تا شتران و اموال اهل مکه را به غارت آورند،و در این میان دویست شتر
از"عبد المطلب" غارت شد.
"ابرهه"کسی را به داخل مکه فرستاد و به او گفت بزرگ مکه را پیدا کند،و به او بگوید:"ابرهه"پادشاه"یمن"می گوید:من
براي جنگ نیامده ام،
ص : 331
تنها براي این آمده ام که این خانه کعبه را ویران کنم،اگر شما دست به جنگ نبرید نیازي به ریختن خونتان ندارم!
فرستاده"ابرهه"وارد مکه شد و از رئیس و شریف"مکه"جستجو کرد، همه"عبد المطلب"را به او نشان دادند،ماجرا را نزد"عبد
المطلب"بازگو کرد "عبد المطلب"نیز گفت:ما توانایی جنگ با شما را نداریم،و اما خانه کعبه را خداوند خودش حفظ می
کند.
فرستاده ابرهه به عبد المطلب گفت،باید با من نزد او بیایی،هنگامی که عبد المطلب وارد بر ابرهه شد،او سخت تحت تاثیر
قامت بلند و قیافه جذاب و ابهت فوق العاده عبد المطلب قرار گرفت،تا آنجا که"ابرهه"براي احترام او را از جا برخاست و روي
زمین نشست،و"عبد المطلب"را در کنار دست خود جاي داد، زیرا نمی خواست او را روي تخت در کنار خود بنشاند،سپس به
مترجمش گفت از او بپرس حاجت تو چیست؟ مترجم گفت:حاجتم این است که دویست شتر را از من به غارت برده اند
دستور دهید اموالم را بازگردانند.
ابرهه سخت از این تقاضا در عجب شد،و به مترجمش گفت:به او بگو هنگامی که تو را دیدم عظمتی از تو در دلم جاي
گرفت،اما این سخن را که گفتی در نظرم کوچک شدي تو در باره دویست شترت سخن می گویی،اما در باره "کعبه"که دین
تو و اجداد تو است و من براي ویرانیش آمده ام مطلقا سخنی نمی گویی؟! "عبد المطلب"گفت:انا رب الإبل،و ان للبیت ربا
سیمنعه!:
"من صاحب شترانم،و این خانه صاحبی دارد که از آن دفاع می کند"(این سخن، ابرهه را تکان داد و در فکر فرو رفت).
"عبد المطلب"به مکه آمد،و به مردم اطلاع داد که به کوه هاي اطراف
ص : 332
پناهنده شوند،و خودش با جمعی کنار خانه کعبه آمد تا دعا کند و یاري طلبد، دست در حلقه در خانه کعبه کرد و اشعار
معروفش را خواند: لا هم ان المرء یمنع رحله فامنع رحالک لا یغلبن صلیبهم و محالهم ابدا محالک! جروا جمیع بلادهم و الفیل
کی یسبوا عیالک لاهم ان المرء یمنع رحله فامنع عیالک و انصر علی آل الصلیب و عابدیه الیوم آلک ( 1)"خداوندا!هر کس از
خانه خود دفاع می کند تو خانه ات را حفظ کن"! "هرگز مباد روزي که صلیب آنها و قدرتشان بر نیروهاي تو غلبه کنند".
"آنها تمام نیروهاي بلاد خویش و فیل را با خود آورده اند تا ساکنان حرم تو را اسیر کنند".
خداوندا!هر کس از خانواده خویش دفاع می کند تو نیز از ساکنان حرم امنت دفاع کن".
"و امروز ساکنان این حرم را بر آل صلیب و عبادت کنندگانش یاري فرما".
سپس عبد المطلب به یکی از دره هاي اطراف مکه آمد و در آنجا با جمعی از قریش پناه گرفت،و به یکی از فرزندانش
دستور داد بالاي کوه ابو قبیس بروند ببیند چه خبر می شود.
فرزندش به سرعت نزد پدر آمد و گفت:پدر!ابري سیاه از ناحیه دریا (دریاي احمر)به چشم می خورد که به سوي سرزمین ما
می آید،عبد المطلب
ص : 333
1) مورخان و مفسران اشعار فوق را مختلف آورده اند،آنچه در بالا آمد خلاصه اي است از ترکیب از نقلهاي مختلف. -1
اللّ بالنصر من عنده:"اي جمعیت قریش!به منزلهاي خود
􀀀
خرسند شد صدا زد:یا معشر قریش!ادخلوا منازلکم فقد آتاکم ه
بازگردید که نصرت الهی به سراغ شما آمد"این از یک سو.
از سوي دیگر ابرهه سوار بر فیل معروفش که"محمود"نام داشت با لشگر انبوهش براي درهم کوبیدن کعبه از کوه هاي
اطراف سرازیر مکه شد، ولی هر چه بر فیل خود فشار می آورد پیش نمی رفت،اما هنگامی که سر او را به سوي یمن بازمی
گرداندند به سرعت حرکت می کرد،ابرهه از این ماجرا سخت متعجب شد و در حیرت فرو رفت.
در این هنگام پرندگانی از سوي دریا فرا رسیدند،همانند پرستوها و هر یک از آنها سه عدد سنگریزه با خود همراه داشت،یکی
به منقار و دو تا در پنجه ها،تقریبا به اندازه نخود،این سنگریزه ها را بر سر لشگریان ابرهه فرو ریختند،و به هر کدام از آنها
اصابت می کرد هلاك می شد،و بعضی گفته اند:
سنگریزه ها به هر جاي بدن آنها می افتاد سوراخ می کرد و از طرف مقابل خارج می شد.
در این هنگام وحشت عجیبی بر تمام لشگر ابرهه سایه افکند،آنها که زنده مانده بودند پا به فرار گذاشتند،و راه یمن را سؤال
می کردند که بازگردند، ولی پیوسته در وسط جاده مانند برگ خزان به زمین می ریختند.
خود"ابرهه"نیز مورد اصابت سنگی واقع شد و مجروح گشت،و او را به صنعاء(پایتخت یمن)بازگرداندند و در آنجا چشم از
دنیا پوشید.
بعضی گفته اند اولین بار که بیماري حصبه و آبله در سرزمین عرب دیده شد آن سال بود.
تعداد فیلهایی را که ابرهه با خود آورده بود بعضی همان فیل"محمود" و بعضی هشت فیل و بعضی ده،و بعضی دوازده نوشته
اند.
ص : 334
و در همین سال مطابق مشهور پیغمبر اکرم(ص)تولد یافت،و جهان به نور وجودش روشن شد،و لذا جمعی معتقدند که میان
این دو رابطه اي وجود داشته.
به هر حال اهمیت این حادثه بزرگ بقدري بود که آن سال را"عام الفیل" (سال فیل)نامیدند و مبدأ تاریخ عرب شناخته شد"
.(1)
***
تفسیر:
با ابرهه گو کز پی تعجیل نیاید!
در نخستین آیه این سوره پیغمبر اکرم ص را مخاطب ساخته می فرماید:
حابِ الْفِیلِ ). 􀀀 "آیا ندیدي پروردگارت با اصحاب فیل چه کرد"؟( أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْ
آنها با آن همه لشگر و قدرت آمده بودند تا خانه خدا را ویران سازند، و خداوند با لشگري به ظاهر بسیار کوچک و
ناچیز،آنها را درهم کوبید،فیلها را با پرنده هاي کوچک و سلاحهاي پیشرفته آن روز را با سنگریزه"سجیل" از کار انداخت،تا
ضعف و ناتوانی این انسان مغرور و خیره سر را در برابر قدرت الهی ظاهر و آشکار سازد.
تعبیر به ا لم تر(آیا ندیدي؟)با اینکه این حادثه زمانی رخ داد که پیامبر ص دیده به جهان نگشوده بود،و یا مقارن تولد آن
حضرت بود به خاطر آن است که حادثه مزبور بسیار نزدیک به عصر پیغمبر اکرم ص بود و بعلاوه بقدري مشهور و معروف و
متواتر بود که گویی پیغمبر با چشم مبارکش آن را مشاهده
ص : 335
1) "سیره ابن هشام"جلد 1 صحفه 38 تا 62 و"بلوغ الارب"جلد 1 صحفه 250 تا 263 و"بحار الانوار"جلد 15 صفحه 130 -1
. به بعد و"مجمع البیان"جلد 10 صفحه 542
کرده بود،و جمعی از معاصران پیامبر مسلما آن را با چشم خود دیده بودند.
تعبیر به"اصحاب الفیل"به خاطر همان چند فیلی است که آنها با خود از یمن آورده بودند،تا مخالفان را مرعوب ساخته و
.( شترها و اسبها از مشاهده آن رم کنند و در میدان جنگ نمانند ( 1
*** سپس می افزاید:"آیا خداوند نقشه آنها را در ضلالت و تباهی قرار نداد"؟! ( أَ لَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ ).
آنها قصد داشتند خانه کعبه را خراب کنند،به این امید که به کلیساي یمن مرکزیت بخشند،و تمام قبائل عرب را متوجه آنجا
سازند،اما آنها نه تنها به مقصد خود نرسیدند،بلکه این ماجرا که آوازه اش در تمام جزیره عربستان پیچید بر عظمت مکه و
خانه کعبه افزود،و در دلهاي مشتاقان را بیش از پیش متوجه آن ساخت و به آن دیار امنیت بیشتري بخشید.
و منظور از"تضلیل"که همان گمراه ساختن است این است که آنها هرگز به هدف خود نرسیدند.
*** سپس بر شرح این ماجرا پرداخته،می فرماید:"خداوند پرندگانی را گروه گروه بر سر آنها فرستاد"( وَ أَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً
ابِیلَ ). 􀀀أَب
"ابابیل"بر خلاف آنچه در زبانهاي مشهور است نام آن پرنده نبود،بلکه معنی وصفی دارد،بعضی آن را به معنی"جماعات
متفرقه"دانسته اند،به این معنی که پرندگان مزبور"گروه،گروه"از هر طرف به سوي لشکر فیل آمدند.
ص : 336
1) "فیل"گر چه در اینجا مفرد است،ولی معنی جنس و جمع دارد. -1
این کلمه معنی جمعی دارد که بعضی مفرد آن را"ابابله"به معنی گروهی از پرندگان یا اسبها و شتران دانسته اند،و بعضی می
گویند جمعی است که مفرد از جنس خود ندارد.
به هر حال"طیر"در اینجا معنی جمعی دارد و این دو واژه"طیر"و"ابابیل" مجموعا به معنی پرندگان گروه گروه است(نه اینکه
ابابیل نام آن پرندگان باشد).
در اینکه این پرنده چه پرنده اي بوده است؟همانطور که در شرح داستان آورده ایم مشهور این است پرندگانی شبیه به پرستو و
چلچله بودند که از طریق دریاي احمر برخاستند و به سراغ لشگر فیل آمدند.
*** در آیه بعد می افزاید:"این پرندگان آن لشگر را با سنگهاي کوچکی از سجیل(گلهاي متحجر)هدف قرار می دادند"(
.( جارَهٍ مِنْ سِجِّیلٍ ) ( 1 􀀀 تَرْمِیهِمْ بِحِ
و چنان که در شرح این ماجرا از تواریخ و تفاسیر و روایات نقل کردیم هر یک از این پرندگان کوچک سه سنگریزه به اندازه
نخود یا کوچکتر با خود داشتند،که یکی را با منقار و دو تا را با پاهاي خویش حمل می کردند،و این سنگهاي کوچک بر هر
کس فرود می آمد او را از هم متلاشی می ساخت! *** چنان که در آیه بعد می فرماید:"آنها را مانند کاه خورده شده قرار
داد"! ( فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ ).
"عصف"(بر وزن حذف)به معنی برگهایی است که بر ساقه زراعت است و سپس خشکیده و کوبیده شده است،و به تعبیري
دیگر به معنی"کاه"است،
ص : 337
1) "سجیل"کلمه اي است فارسی که از"سنگ"و"گل"گرفته شده است، بنا بر این چیزي است که نه همچون سنگ -1
سخت است و نه همچون گل سست است.
و بعضی آن را به معنی پوسته گندم هنگامی که در خوشه است تفسیر کرده اند.
و در اینجا مناسب همان معنی اول است.
تعبیر به"ماکول"اشاره به آن است که این کاه در زیر دندانهاي حیوان بار دیگر کوبیده شده،و کاملا از هم متلاشی
گشته،سپس معده حیوان نیز آن را براي سومین بار خرد کرده است،و این نشان می دهد که سنگ ریزه ها بر هر کس فرو می
افتاد او را کاملا از هم متلاشی می کرد! این تعبیر علاوه بر اینکه دلیل بر شدت متلاشی شدن آنها است اشاره اي به بی ارزش
بودن و ضعف و ناتوانی این گروه و جمعیت طغیانگر و مستکبر و ظاهرا نیرومند است.
***
نکته ها:
اشاره
-1 معجزه بی نظیر!(این خانه را صاحبی است!)
جالب اینکه قرآن مجید این داستان مفصل و طولانی را در چند جمله کوتاه و کوبنده،در نهایت فصاحت و بلاغت،آورده
است،و در واقع روي نقطه هایی انگشت گذارده که به اهداف قرآن،یعنی بیدار ساختن گردنکشان مغرور و نشان دادن ضعف
انسان در برابر قدرت عظیم خداوند کمک می کند.
این ماجرا نشان می دهد که معجزات و خوارق عادات-بر خلاف آنچه بعضی پنداشته اند-لزومی ندارد که بر دست پیامبر و
امام ظاهر شود،بلکه در هر شرائطی که خدا بخواهد و لازم بداند انجام می گیرد،هدف آن است که مردم به عظمت خداوند و
حقانیت آئین او آشنا شوند.
این مجازات عجیب و اعجازآمیز،با مجازات اقوام گردنکش دیگر یک فرق روشن دارد،زیرا مجازاتی همچون طوفان
نوح،زلزله و سنگباران قوم
ص : 338
لوط،تندباد قوم عاد،و صاعقه قوم ثمود،یک سلسله حوادث طبیعی بودند که فقط وقوع آنها در آن شرائط خاص معجزه بود.
ولی داستان نابودي لشگر ابرهه به وسیله سنگریزه هایی که از منقار و پاهاي آن پرندگان کوچک فرو می افتاد چیزي نیست
که شبیه حوادث طبیعی باشد.
برخاستن آن پرندگان کوچک،و آمدن به سوي آن لشکر مخصوص، و همراه آوردن سنگریزه ها و نشانه گیري خاص آنها و
متلاشی شدن بدنهاي افراد یک لشگر عظیم با آن سنگهاي کوچک همه اموري هستند خارق عادت،ولی می دانیم اینها در
برابر قدرت خداوند بسیار ناچیز است.
خداوندي که در درون همین سنگریزه ها قدرت اتمی آفریده که اگر آزاد شود انفجار عظیمی تولید می کند،براي او آسان
است که در آنها خاصیتی بیافریند که اندام لشگر ابرهه را همانند"عصف ماکول"(کاه درهم کوبیده و خورده شده)قرار دهد.
هیچ نیازي نیست که مانند بعضی از مفسران مصري براي توجیه این حادثه بگوئیم که سنگها حامل میکربهاي وبا،یا حصبه و
.( آبله بوده اند ( 1
و اگر در بعضی از روایات آمده که از بدنهاي مصدومین مانند مبتلایان به آبله خون و چرك می آمد دلیل بر این نیست که
آنها حتما به آبله مبتلا شده بودند.
همچنین نیازي به آن نیست که بگوئیم این سنگریزه ها اتمهاي فشرده اي بودند که خلاء موجود در میان آنها را از میان رفته،و
فوق العاده سنگین بودند که، بطوري که به هر کجا فرود می آمدند سوراخ می کردند.
ص : 339
1) "تفسیر عبده"جزء عم صفحه 158 مراجعه شود. -1
اینها همه توجیهاتی است که براي طبیعی جلوه دادن این حادثه ذکر شده، و ما نیازي به اینها نمی بینیم ،همین اندازه می دانیم
که این سنگها داراي چنان خاصیت عجیبی بود که بدنها را متلاشی می کرد،بیش از این اطلاعی از آن در دست نیست،و به
.( هر حال در برابر قدرت خداوند هیچ کاري مشکل نمی باشد ( 1
***
-2 سخت ترین مجازات با کمترین وسیله!
قابل توجه اینکه خداوند قدرت خود را در برابر مستکبران و گردنکشان در این ماجرا به عالیترین وجهی نشان داده است،شاید
مجازاتی سخت تر از مجازات لشکر ابرهه در دنیا پیدا نشود که جمعی چنان درهم کوبیده شوند که به صورت کاه خرد شده و
خورده شده(عصف ماکول)درآیند.
براي نابودي جمعیتی با آن همه قدرت و شوکت از سنگریزه هایی سست، و از پرنده هاي ضعیف و کوچکی همانند پرستو
استفاده شود،این هشداري است به همه گردنکشان و مستکبران جهان،تا بدانند در برابر قدرت او تا چه حد ناتوانند؟! حتی گاه
می شود خداوند این ماموریتهاي بزرگ را به دست موجودات کوچکتري می سپرد،مثلا میکربی را که هرگز با چشم دیده
نمی شود ماموریت می دهد در یک مدت کوتاه به سرعت توالد و تناسل کند،و اقوام نیرومندي را به یک بیماري خطرناك
مسري مانند"وبا"و"طاعون"مبتلا سازد و در مدتی کوتاه همه را مانند برگ خزان بر زمین ریزد.
سد عظیم"مارب"در"یمن"-چنان که در تفسیر سوره سبا گفتیم-وسیله
ص : 340
1) و اگر در بعضی از تواریخ آمده است که اولین بار که حصبه و آبله در بلاد عرب دیده شد در همان سال بود دلیلی بر -1
این معنی نمی شود.
پیدایش عمران و آبادي فراوان و تمدن عظیم و نیرومندي شد،و به دنبال آن طغیان این قوم فزون گشت،ولی فرمان نابودي آن
به طوري که در بعضی از روایات آمده است به یک یا چند موش صحرایی سپرده شد!تا در آن سد عظیم نفوذ کنند و
سوراخی در آن به وجود آوردند.بر اثر نفوذ آب تدریجا این سوراخ بزرگ و بزرگتر شد،سرانجام سد عظیم درهم شکست،و
آبی که پشت آن متراکم بود تمام آن آبادیها و خانه ها و کاخها را ویران ساخت،و آن جمعیت عظیم نابود یا در مناطق دیگر
پراکنده و سرگردان شدند،و این است قدرت نمایی خداوند بزرگ.
***
-3 اهداف داستان"فیل"
از سوره آینده(سوره لایلاف)به خوبی استفاده می شود که یکی از اهداف سوره فیل یادآوري خاطره بزرگ نعمتهاي عظیم
خداوند به قریش است تا به آنها نشان دهد که اگر لطف پروردگار نبود نه آثاري از این کانون مقدس یعنی مکه و کعبه
وجود داشت،و نه از قریش،شاید از مرکب کبر و غرور فرود آیند،و به دعوت پیغمبر اکرم ص گردن نهند.
از سوي دیگر این ماجرا که مقارن میلاد مسعود پیغمبر اکرم ص واقع شد در حقیقت زمینه ساز آن ظهور بزرگ بود،و پیام
.( آور عظمت این قیام،و این همان چیزي است که مفسران از آن تعبیر به"ارهاص"کرده اند ( 1
و از سوي سوم تهدیدي است که به همه گردنکشان جهان اعم از قریش
ص : 341
1) "ارهاص"به معنی معجزاتی است که قبل از قیام پیامبر واقع می شود،و زمینه ساز دعوت او است این واژه در اصل به -1
معنی"پایه گذاري"و اولین ردیف سنگ و آجري است که در زیر دیوار می نهند،و به معنی آماده شدن"ایستادن"نیز آمده
است.
و غیر آنها که بدانند هرگز نمی توانند در برابر قدرت پروردگار بایستند،چه بهتر که پندار خام را از سر بدر کنند و سر بر
فرمان او نهند و تسلیم حق و عدالت گردند.
و از سوي چهارم اهمیت این خانه بزرگ را نشان می دهد که وقتی دشمنان "کعبه"توطئه نابودي آن را در سر می
پروراندند،و می خواستند مرکزیت این سرزمین ابراهیمی را به جاي دیگر منتقل کنند خداوند چنان گوشمالی به آنها داد که
براي همگان مایه عبرت شد و بر اهمیت این کانون مقدس افزود.
و از سوي پنجم خداوندي که دعاي ابراهیم خلیل را در باره امنیت این سرزمین مقدس اجابت فرمود و آن را تضمین نمود،در
این ماجرا نشان داد که مشیتش بر این قرار گرفته که این کانون توحید و عبادت همیشه مرکز امنی باشد.
***
-4 یک رویداد مسلم تاریخی
جالب توجه اینکه ماجراي"اصحاب فیل"چنان در میان عرب مسلم بود که سرآغاز تاریخی براي آنها شد،و همانگونه که
گفتیم قرآن مجید با تعبیر زیباي"ا لم تر"(آیا ندیدي؟)آن هم خطاب به پیغمبر اکرم ص که در آن زمان نبود و ندید از آن یاد
می کند که نشانه دیگري بر مسلم بودن این ماجرا است.
از اینها گذشته هنگامی که پیغمبر اکرم ص این آیات را براي مشرکان مکه خواند احدي آن را انکار نکرد،هر گاه مطلب
مشکوکی بود لا اقل گروهی اعتراض می کردند،و اعتراض آنها مانند سایر اعتراضهایشان در تاریخ ثبت می شد،به خصوص
اینکه قرآن با جمله" أَ لَمْ تَرَ "مطلب را ادا کرده.
ص : 342
در ضمن عظمت این خانه مقدس با این اعجاز مسلم تاریخی به ثبوت می رسد.
***خداوندا!ما را توفیقی مرحمت فرما که این کانون بزرگ توحید را پاسداري کنیم.
پروردگارا!دست کسانی را که قصد دارند تنها به حفظ ظواهر این کانون مقدس قناعت کنند،اما پیام حقیقتش را نشنیده
بگیرند از این مرکز قطع کن.
بارالها!زیارتش را با آگاهی و عرفان کامل نصیب همه مشتاقان فرما.
آمین یا رب العالمین پایان سوره فیل
ص : 343
ص : 344