گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نوجوان
جلد شانزدهم
سوره طه




این قدر خود را به زحمت نیفکن
2 ما اَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی
ما قرآنرا بر تو نازلنکردیم که خود را به زحمت بیفکنی.
میگوید : گاه میشود که « مفردات » در « راغب » است ، ولی همانگونه که « سَعادَت » بر ضد « شَقاوَت » از ماده « تَشْقی »
این ماده به معنی رنج و تعب میآید و در آیه فوق ، منظور همین است ، همانگونه که شأن نزولها نیز حکایت از آن
میکند .
158 ) سوره طه )
درستاستکه عبادت و جستجوي قرب پروردگار از طریق نیایش او ، از بهترین کارها است ، ولی هر کار حسابی دارد ، عبادت هم
حساب دارد ، نباید آن قدر بر خود تحمیل کنی که پاهایت متورم گردد و نیرویت براي تبلیغ و جهاد کم شود .
3 اِلاّ تَذْکِرَةً لِمَنْ یَخْشی
فقط آن را براي یادآوري کسانی که (از خدا) میترسند نازل ساختیم .
از سوي دیگر ، اشاره به واقعیت انکارناپذیري دارد : تذکره و یادآوري نشان میدهد « لِمَنْ یَخْشی » از یک سو « تَذْکِرَة » تعبیر به
که خمیر مایه همه تعلیمات الهی در درون جان انسان و سرشت او وجود دارد و تعلیمات انبیاء آن را بارور میسازد ، آنچنان که
گویی مطلبی را یادآوري میکند .
نمیگوییم تمام علوم و دانشها را انسان قبلًا میدانسته و از خاطر برده و نقش تعلیم در این جهان نقش یادآوري است (آنچنانکه
از افلاطون نقل میکنند ) بلکه میگوییم مایه اصلی آنها در سرشت آدمی نهفته است .
( جزء شانزدهم ( 159
لارْضَ وَ السَّمواتِ الْعُلی 􀂚 4 تَنْزیلًا مِمَّنْ خَلَقَ ا
اینقرآنازسويکسینازلشدهکهخالقزمین و آسمانهاي بلند است .
در حقیقت این توصیف ، اشاره به ابتدا و انتهاي نزول قرآن میکند، انتهايآن زمین و ابتدایش آسمانها بهمعنی وسیع کلمه .
خداوندي که قدرت و تدبیر و حکمتش پهنه آسمان و زمینرا فرا گرفته ، پیدا است اگر کتابی نازل کند چه اندازه پر محتوا و پربار
صفحه 56 از 63
است .
5 اَلرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوي
او خداوندي است رحمن که بر عرش مسلط است .
در لغت به چیزي میگویند که داراي سقف است و گاهی به خود سقف و یا تختهاي بلند پایه مانند تختهاي سلاطین « عَرْش »
نیز عرش اطلاق میشود .
160 ) سوره طه )
/38) « اَیُّکُمْ یَأْتینی بِعَرْشِها : کدام یکازشمامیتوانید تختاو(بلقیس)را براي من حاضر کنید » : میخوانیم « سلیمان » در داستان
نمل) .
مجموعه جهان هستی است که « عرش خدا » بدیهی است خداوند نه تختی دارد و نه حکومتی همانند حاکمان بشر ، بلکه منظور از
تخت حکومت او محسوب میشود .
کنایه از تسلط پروردگار و احاطه کامل او نسبت به جهان هستی و نفوذ امر و فرمان و تدبیرش ، « اِسْتَوي عَلَی الْعَرْشَ » بنابراین
در سراسر عالم است .
در فارسی غالبا کنایه از قدرت میباشد ، مثلاً میگوییم : فلانکس را از تخت « تخت » در لغت عرب و « عَرْش » اصولاً کلمه
« ثُلَّ عَرْشُهُ : تختش فرو ریخت » : فروکشیدند ، یعنی به قدرت و حکومتش پایان دادند ، یا در عربی میگوییم
(1).
صفحه 204 نیز در این باره بحث شده است . « تفسیر نمونه » -1 در جلد 6
( جزء شانزدهم ( 161
لارْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّري 􀂚 6 لَهُ ما فِی السَّمواتِ وَ ما فِیا
از آن اوست آنچه در آسمانها و زمین و میان این دو و در اعماق زمین وجود دارد .
در اصل به معنی خاك مرطوب است و از آنجا که تنها قشر روي زمین بر اثر تابش آفتاب و وزش باد میخشکد ، ولی « ثَري »
به معنی اعماق زمین و جوف « ما تَحْتَ الثَّري » گفته میشود و بهاین ترتیب « ثَري » ، طبقه زیرین غالبا مرطوب است ، به این طبقه
آن است که همه آنها مملوك مالِکُ الْمُلُوك و خالق عالم هستی است .
7 وَ اِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَاِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ اَخْفی
اگر سخن آشکارا بگویی ( یا مخفی کنی ) او پنهانها و حتی پنهانتر از آن را نیز میداند .
162 ) سوره طه )
سرّ آن است که در دل پنهان نمودهاي و اخفی آن است که به » : در حدیثی از امام باقر و صادق میخوانیم
(1). « خاطرت آمده ، اما فراموش کردهاي
نامهاي نیک خدا
لاسْماءُ الْحُسْنی 􀂚 8 اَللّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ لَهُ ا
او خداوندي است که معبودي جز او نیست و براي او نامهاي نیک است .
هم در آیات قرآن و هم در کتب حدیث کرارا آمده است ، این تعبیر در اصل بهمعنی نامهاي نیک است ، « اَسْماءِ حُسْنی » تعبیر به
بدیهی است که همه نامهاي پروردگار نیک است، ولی از آنجا که در میان اسماء و صفات خدا بعضی داراي اهمیت
صفحه 57 از 63
نامیده شده است . « اَسْماءِ حُسْنی » بیشتري است ، به عنوان
ذیل آیه مورد بحث . ، « مجمع البیان » -1
( جزء شانزدهم ( 163
در بسیاري از روایات که از پیامبر و ائمه علیهمالسلام به ما رسیده میخوانیم : خداوند داراي 99 اسماست، هرکس اورا
بهایننامهابخواند دعایشمستجابمیشود و هرکسآنهارا احصا کند ، اهل بهشت است ، این مضمون در منابع معروف حدیث
اهل تسنن نیز دیده میشود .
به این صفات است ، نه تنها ذکر الفاظ آنها ، بدون « تَخَلُّق » به نظر میرسد که منظور از احصاء و شماره کردن این نامها همان
شک اگر کسی با صفت عالم و قادر یا رحیم و غفور و امثال اینها ، تَخَلُّق پیدا کند و اشعهاي از این صفات بزرگ الهی در وجود
او بتابد هم بهشتی است و هم دعایش مستجاب ( براي توضیح بیشتر به جلد هفتم تفسیر نمونه صفحه 25 28
مراجعه فرمایید ) .
توجه به نعمتهاي الهی بهترین راه خداشناسی است
لارْضَ مَهْدا وَ سَلَکَ لَکُمْ فیها سُبُلًا وَ اَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَاَخْرَجْنا بِه اَزْواجا مِنْ نَباتٍ شَتّی 􀂚 53 اَلَّذي جَعَلَ لَکُمُ ا
164 ) سوره طه )
همانخداونديکه زمینرا برايشما محل آسایش قرار داد و راههایی در آن ایجاد کرد و از آسمان آبی فرستاد که به وسیله آن
انواع گوناگون گیاهان مختلف را (از خاك تیره) برآوردیم .
به « مَهْد » هر دو به معنی مکانی است که آماده براي نشستن و خوابیدن و استراحت است و در اصل کلمه « مِهاد » و « مَهْد » کلمه
محلی گفته میشود که کودك را در آن میخوابانند ( گاهواره یا مانند آن ) . گویی انسان کودکی است که به گاهواره زمین
سپرده شده است و در این گاهواره همه وسایل زندگی و تغذیه او فراهماست .
54 کُلُوا وَ ارْعَوْا اَنْعامَکُمْ اِنَّ فی ذلِکَ لَایاتٍ لاُِولِی النُّهی
همخودتانبخورید و همچهارپایانتانرا درآن بهچرا برید که در این نشانههاي روشنی است براي صاحبان عقل .
نقطه مقابل امر ) گرفتهشده و بهمعنیعقل و دانشیاستکهانسانرا اززشتیها نهی ) « نَهْی » در اصل از ماده « نُهْیَۀ » جمع « نُهی »
میکند.
( جزء شانزدهم ( 165
اشاره به اینکه فرآوردههاي حیوانی شما که بخش مهمی از مواد غذایی و لباس و پوشاك و سایر وسایل زندگی شما را تشکیل
میدهد نیز از برکت همان زمین و همان آبی است که از آسمان نازل میشود .
. « اِنَّ فی ذلِکَ لَایاتٍ لاُِولِی النُّهی » : و در پایان در حالی که به همه این نعمتها اشاره کرده میفرماید
هرگونه فکر و اندیشه براي پی بردن به اهمیت این آیات کافی نیست ، بلکه عقل و اندیشههاي مسؤول میتواند بهاین واقعیت
پیببرد .
اِنَّ خِیارَکُمْ اُولُوا النُّهی ، » : درحدیثیکهدراصولکافیازپیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل شده است چنین میخوانیم « اُولُواالنُّهی » درتفسیر
لارْحامِ وَ الْبَرَرَةُ بِالاُْمَّهاتِ وَ الاْباءِ وَ 􀂚 لاحلامِ الرَّزینَۀِ وَ صِ لَۀُ ا 􀂚 لاخْلاقِ الْحَسَ نَۀِ وَا 􀂚 قیلَ یا رَسُولَ اللّهِ وَ مَنْ اُولُوا النُّهی ؟ قالَ هُمْ اُولُوا ا
الْمُتَعاهِدینَ لِلْفُقَراءِ وَ الْجیرانِ وَ الْیَتامی وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ وَ یَفْشُونَ السَّلامَ فَی الْعالَمِ وَ یُ َ ص لُّونَ وَ النّاسُ نِیامٌ غافِلُونَ :
بهترینشمااولواالنهی(صاحباناندیشههايمسؤول)است،ازپیامبر صلیاللهعلیهوآله
صفحه 58 از 63
166 ) سوره طه )
پرسیدند : اولوا النهی کیانند ؟ فرمود : آنها که داراي اخلاق حسنه و عقلهاي پر وزن هستند ، داراي صله رحم و نیکی به مادران
و پدران و کمک کننده به فقیران و همسایگان نیازمند و یتیمان ، آنها که گرسنگان را سیر میکنند ، صلح در جهان میگسترانند ،
(1). « همانها که نماز میخوانند در حالی که مردم خوابند
55 مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً اُخْري
ما شما را از آن ( خاك ) آفریدیم و در آن بازمیگردانیم و از آن نیز بار دیگر شما را بیرون میآوریم .
چه تعبیر گویا و فشردهاياز گذشته و امروز و آینده انسانها ، همه از خاك به وجود آمدهایم ، همه به خاك برمیگردیم و
همه بار دیگر از خاك برانگیخته میشویم .
. جلد 2 ، بابُ الْمُؤْمِنِ وَ عَلاماتُهُ وَ صِفاتُهُ حدیث 32 ، « اصول کافی » -1
( جزء شانزدهم ( 167
در حدیثی از امیر مؤمنان علی چنین نقل شده که شخصی از آن بزرگوار از معنی دو سجده در هر رکعت از نماز سؤال کرد ، امام
معنی سجده نخستین هنگامی که سر به زمین میگذاري آن است که پروردگارا من در آغاز ازاین خاكبودم و » : فرمود
هنگامیکه سر برمیداري مفهومش این است مرا از این خاك بیرون فرستادي و مفهوم سجده دوم این است که مرا به این
خاك بازمیگردانی و هنگامیکه سر از سجده دوم برمیداري مفهومش این است که تو بار دیگر مرا از خاك،
(1). « مبعوث خواهی کرد
بگو : خداوندا علم مرا افزون کن
114 فَتَعالَیاللّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ اَنْ یُقْضی اِلَیْکَ وَحْیُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْما
پس بلند مرتبهاست خداونديکهسلطان حقاست و نسبت
. چاپ جدید جلد 85 ، صفحه 132 ، « بحار الانوار » -1
168 ) سوره طه )
به قرآن عجلهمکن پیش از آن که وحی آن بر تو تمام شود و بگو : پروردگارا ! علم مرا افزون کن .
سلطان ) خاطره بدي ) « مَلِک » به خاطر این باشد که مردم معمولاً از کلمه « مَلِک » بعد از کلمه « حَقّ » ممکن است ذکر کلمه
خداوند ملک بر » : دارند و ظلم و ستم و خودکامگی از آن در ذهنشان تداعی میشود ، لذا بلافاصله میفرماید
. « حق است
و از آنجا که گاه پیامبر صلیاللهعلیهوآله به خاطر عشق به فراگیري قرآن و حفظ آن براي مردم به هنگام دریافت وحی عجله
میکرد و کاملًا مهلت نمیداد تا جبرئیل سخن خود را تمام کند ، در دنباله این آیه به او تذکر داده میشود .
در علم افزون طلب باش
از آنجا که نهی از عجله به هنگام دریافت وحی ممکن است این توهمرا ایجادکندکه ازکسب علم بیشتر، نهی شده بلافاصله با
جلو این پندار گرفته شده است ، یعنی شتابزدگی درست نیست ، « قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْما : بگو پروردگارا علم مرا زیاد کن » جمله
ولی تلاش براي افزایش علم لازم است .
( جزء شانزدهم ( 169
یک کلمه بیمعنیاست،یکمسلمانراستین هرگزتحصیل علمش پایان « فارغ التحصیل » به این ترتیب در منطق اسلام کلمه
صفحه 59 از 63
نمیپذیرد، همواره دانشجو است و طالب علم ، حتی اگر برترین استاد شود .
اِذا اَتی عَلَیَّ یَوْمٌ لا اَزْدادُ فیهِ عِلْما یُقَرِّبُنی اِلَی اللّهِ » : در روایت دیگري از پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله میخوانیم که فرمود
فَلا بارَكَ اللّهُ لی فی طُلُوعِ شَمْسِه : آن روز که فرا رسد و علم و دانشی که مرا به خدا نزدیک کند بر علم من افزوده نشود ،
. « طلوع آفتاب آن روز را خداوند بر من مبارك نکرده
اَعْلَمُ النّاسِ مَنْ جَمَعَ عِلْمَ النّاسِ اِلی عِلْمِه وَ اَکْثَرُ النّاسِ قیمَۀً » : باز در حدیث دیگري از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میخوانیم
اَکْثَرُهُمْ عِلْما وَ اَقَلُّ النّاسِ قیمَ ۀً اَقَلُّهُمْ عِلْما : داناترین مردم کسی است که دانش مردم را بر دانش خود بیفزاید ، گرانبهاترین مردم
و این است ارزش علم از « کسی است که از همه داناتر باشد و کم بهاترین مردم کسی است که دانشش از همه کمتر باشد
دیدگاه تعلیمات اسلام .
170 ) سوره طه )
سختیهاي زندگی به خاطر غفلت از یاد حق است
124 وَ مَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذِکْري فَاِنَّ لَهُ مَعیشَۀً ضَنْکا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیمَۀِ اَعْمی
و هرکساز یادمن رويگردانشود زندگی تنگ ( و سختی ) خواهد داشت و روز قیامت او را نابینا محشور میکنیم .
به معنی سختی و تنگی است ، این کلمه همیشه به صورت مفرد به کار میرود و تثنیه و جمع و مؤنث ندارد . « ضَنْک »
گاه میشود درهاي زندگی به روي انسان به کلی بسته میشود و دست به هر کاري میزند با درهاي بسته رو به رو میگردد و
گاهی به عکس به هر جا روي میآورد خود را در برابر درهاي گشوده میبیند ، مقدمات هر کار فراهم است و بن بست و گرهی
« مَعیشَۀً ضَ نْک » در برابر او نیست ، از این حال تعبیر به وسعت زندگی و از اولی به ضیق یا تنگی معیشت تعبیر میشود، منظور از
که در آیات بالا آمد نیز همین است .
( جزء شانزدهم ( 171
راستی چرا انسان گرفتار این تنگناها میشود، قرآن میگوید : عامل اصلیش اعراض از یاد حق است . یاد خدا مایه آرامش جان و
تقوا و شهامت است و فراموشکردن او مایه اضطراب و ترس و نگرانی است .
» : چیست؟ فرمود « مَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذِکْري فَاِنَّ لَهُ مَعیشَۀً ضَنْکا » در روایات اسلامی میخوانیم که از امامصادق پرسیدند منظورازآیه
1) آري آن کس که الگوي خود را از زندگی علی بگیرد همان ابرمردي که تمام دنیا در ) « اعراض از ولایت امیر مؤمنان علی است
نظرش از یک برگ درخت کم ارزشتر بود ، آنچنان به خدا دل ببندد که جهان در نظرش کوچک گردد ، او هر کس باشد ،
زندگی گشاده و وسیعی خواهد داشت ، اما آنها که این الگو را فراموش کنند در هر شرایط گرفتار معیشت ضنک
هستند .
. جلد 3 ، صفحه 405 ، « نُورُالثَّقَلَیْن » -1
172 ) سوره طه )
پایان سوره طه
( جزء شانزدهم ( 173
درباره