گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
فصل سوم
.فصل چهارم :عصر طلایی - 1464- 1492


I - پیرو «ایل گوتوزو»

پیرو، فرزند کوزیمو، در پنجاهسالگی ثروت، قدرت، و بیماری نقرس پدر را به ارث برد. حتی از کودکی به این بیماری خاص ثروتمندان مبتلا بود، و معاصرانش برای اینکه از سایر پیروها متمایزش کنند، او را ایل گوتوزو (نقرسی) می نامیدند. وی مردی نسبتاً توانا و دارای فضایل اخلاقی بود، و چند مأموریت سیاسی را که از طرف پدر به او محول شده بود با موفقیت به انجام رسانده بود. نسبت به دوستان، ادبیات، دین، و هنر گشاده دست بود، اما هوش، خوش مشربی، و حضور ذهن کوزیمو را نداشت. کوزیمو برای تحکیم پایه های قدرت سیاسی خویش وامهای هنگفتی به شارمندان متنفذ پرداخته بود؛ حال پیرو ناگهان این وامها را بازخواست. ماکیاولی می گوید که چندتن از بدهکاران، از ترس ورشکستگی، انقلابی علیه وی برپا کردند، البته «تحت لوای آزادی، چرا که می خواستند برنیات اصلی خویش سرپوش فریبنده ای بگذارند.» اینان برای مدت کوتاهی حکومت را به دست گرفتند؛ اما هواخواهان خاندان مدیچی بزودی حکومت را از آنان باز ستاندند، و پیرو تا پایان عمر (1469) به حکومت آشفتة خویش ادامه داد.
از او دو فرزند به جای ماند: لورنتسو بیست ساله، و جولیانو شانزدهساله. مردم فلورانس باور نمی کردند که این جوانان حتی از عهدة گردانیدن امور خانواده شان برآیند، چه رسد به ادارة امور حکومت. گروهی از شارمندان خواستار بازگشت حکومت جمهوری، هم به مفهوم واقعی و هم به شکل صوری، بودند؛ و بسیاری از بروز هرج ومرج و جنگ داخلی می ترسیدند. لورنتسو همه را شگفتزده کرد.